في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



(صفحه161)



احكام خريد و فروش

مسأله  : يادگرفتن احكام معامله به مقدارى كه مورد احتياج مى باشد، واجب است.
مسأله  : خريد و فروش آلات لهو كه فقط در حرام استفاده مى شود، حرام است.
مسأله  : اگر چيزى را كه مى توان استفاده حلال از آن بُرد به اين شرط بفروشد كه در حرام مصرف كنند; مثلا انگور را به اين قصد بفروشد كه از آن شراب تهيه نمايند، معامله آن حرام و بنا بر احتياط واجب باطل است.
مسأله  : خريد وفروش، نگهدارى، نوشتن، خواندن و درس دادن كتاب هاى گمراه كننده حرام است، مگر زمانى كه براى هدفى صحيح باشد; مثلاً براى پاسخ دادن به اشكال هاى آن.
مسأله  : فروختن جنسى كه با چيز ديگر مخلوط است، در صورتى كه آن چيز معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد، حرام است; مثلاً شير را با آب مخلوط كند و بفروشد

(صفحه162)

(اين عمل را غشّ در معامله مى گويند).
مسأله  : در معامله بايد خصوصيات جنسى كه مورد خريد و فروش واقع مى شود معلوم باشد، ولى گفتن خصوصياتى كه گفتن و نگفتن آنها تأثيرى در ميل و رغبت مردم نسبت به آن كالا ندارد، لازم نيست.
مسأله  : خريد و فروش دو كالاى همجنس، كه با وزن يا پيمانه مى فروشند، به زيادتر «رِبا» و حرام است; مثلاً يك تُن گندم بدهد و يك تن و 200 كيلوگرم گندم بگيرد. يا يك مَن برنج بدهد و يك مَن برنج و صد تومان بگيرد.
مسأله  : مستحب است فروشنده در قيمت بين مشترى ها فرق نگذارد و در قيمت جنس سختگيرى نكند و درخواست بهم زدن معامله را بپذيرد.
مسأله  : قسم خوردن در معامله اگر راست باشد مكروه و اگر دروغ باشد حرام است.

بهم زدن معامله

مسأله  : در برخى موارد فروشنده يا خريدار مى توانند معامله را بهم بزنند كه از جمله آنهاست:
* خريدار يا فروشنده گول خورده باشد.
* در هنگام معامله توافق كرده اند كه تا مدت معينى، هر دو يا يكى از آنها بتوانند معامله را بهم بزنند; مثلاً هنگام خريد و فروش بگويند: هر كس پشيمان شد تا سه روز ديگر مى تواند پس بدهد.


(صفحه163)

* خريدار و فروشنده از محل معامله متفرق نشده باشند; مثلاً از صاحب مغازه كالايى را خريدارى كرده، قبل از آنكه آن محل را ترك كند مى تواند آن را پس دهد.
* كالايى كه خريده است معيوب بوده وبعد ازمعامله بفهمد.
* فروشنده براى كالاى خود كه خريدار آن را نديده، خصوصياتى را بيان كرده و بعداً معلوم شود آنگونه نبوده است; مثلاً بگويد اين دفتر 200 برگ است بعداً معلوم شود كمتر است.
مسأله  : اگر بعد از معامله عيب مال را بفهمد و فوراً آن را بهم نزند بنابر احتياط واجب ديگر حق بهم زدن معامله را ندارد، مگر زمانى كه حكم مسأله را نمى دانسته است.


قَـرض

قرض دادن از كارهاى مستحبى است كه در قرآن و روايات، راجع به آن سفارش فراوان شده است و قرض دهنده در روز قيامت پاداش بسيارى خواهد داشت.

اقسام قرض

1 ـ مدت دار: يعنى هنگام قرض دادن مشخص شده است كه قرض گيرنده چه موقع بدهى را بپردازد.
2 ـ بدون مدت: قرضى كه زمان پرداخت، در آن مشخص نشده است.

(صفحه164)

احكام قرض

مسأله  : اگر قرض مدت دار باشد طلبكار نمى تواند پيش از تمام شدن آن مدت، طلب خود را درخواست كند.
مسأله  : اگر قرض مدت دار نباشد، طلبكار هر وقت بخواهد مى تواند طلب خود را درخواست كند.
مسأله  : اگر زمان پرداخت بدهى فرا رسيده يا قرض بدون مدت بوده و طلبكار نيز طلب خود را مطالبه نمايد، واجب است كه بدهكار در صورت توانايى بدهى خود را بپردازد و اگر به تأخير اندازد، گناه كار است.
مسأله  : اگر قرض دهنده شرط كند كه پس از مدتى، مثلاً يكسالِ ديگر، زيادتر بگيرد و يا كارى براى او انجام دهد، رِبا و حرام است مثلاً يكصد هزار تومان بدهد و شرط كند كه پس از يكسال يكصد و بيست هزار تومان بگيرد.
مسأله  : اگر قرض دهنده شرط نكرده باشد كه زيادتر بگيرد ولى خود بدهكار زيادتر از آنچه قرض كرده پس بدهد، اشكال ندارد، بلكه مستحب است.


امانتدارى

اگر انسان مالِ خود را به كسى بدهد و بگويد: نزد تو امانت باشد، و او هم قبول كند، بايد به احكام امانتدارى عمل كند.

احكام امانتدارى

مسأله  : كسى كه نمى تواند از امانت نگهدارى كند، بنابر

(صفحه165)

احتياط واجب جايز نيست چيزى را به امانت قبول كند.
مسأله  : كسى كه چيزى را امانت مى گذارد، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد و كسى كه امانت را قبول مى كند، هر وقت بخواهد مى تواند آن را به صاحبش برگرداند.
مسأله  : كسى كه امانت را قبول مى كند، اگر براى آن جاى مناسبى ندارد، بايد جاى مناسبى تهيه كند; مثلاً اگر امانت پول است و در خانه نمى تواند نگهدارى كند، به بانك بسپارد.
مسأله  : امانتدار بايد طورى از امانت نگهدارى كند كه مردم نگويند در امانت خيانت و يا در نگهدارى آن كوتاهى كرده است.
مسأله  : هرگاه امانت مردم از بين برود:
الف: اگر امانتدار در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد; بايد عوض آن را به صاحبش بدهد.
ب: اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و بطور اتفاقى آن مال از بين رفته; مثلاً آن را سيل برده است، امانتدار ضامن نمى باشد و لازم نيست عوض آن را بدهد.
مسأله  : امانتدار نمى تواند از امانت استفاده كند، مگر با اجازه صاحب آن.


عاريـه

عاريه آن است كه انسان مال خود را به ديگرى بدهد كه از آن استفاده كند ودر عوض، چيزى هم از او نگيرد; مثل آن كه دوچرخه خودرا به كسى مى دهدتاباآن به منزلش برود و برگردد.


(صفحه166)

مسأله  : كسى كه چيزى عاريه داده، هروقت بخواهد
مى تواند آن را پس بگيرد و كسى هم كه عاريه كرده، هروقت بخواهد مى تواند آن را پس بدهد، البته در صورت اول اگر پس گرفتن عرفاً موجب خسارت عاريه گيرنده شود، بنا بر احتياط واجب بايد مهلت بدهد.
مسأله  : هرگاه مالى را كه عاريه كرده از بين برود يا معيوب شود: اگر در نگهدارى از آن كوتاهى ننموده يا در استفاده از آن زياده روى نكرده است، ضامن نيست. ولى اگر در نگهدارى آن كوتاهى كرده و يا در استفاده از آن زياده روى كرده باشد، بايد خسارت آن را بپردازد.
مسأله  : اگر قبلاً شرط كرده باشند كه هرگونه خسارت بر آن مال وارد شود عاريه كننده ضامن است، بايد آن خسارت را بپردازد.

اشياء پيدا شده يا گم شده

مسأله  : اگر شخصى چيزى پيدا كند ولى برندارد، وظيفه خاصى بر عهده اش نمى آيد.
مسأله  : اگر چيزى پيدا كند و بردارد، احكام خاصى دارد به اين شرح:
اگر قيمت آن كمتر از 6/12 نخود نقره سكه دارچيز نشانه داشته باشد و صاحب آن معلوم نباشد مى تواند براى

1 . قيمت 6/12 نخود نقره، هم اكنون در بازار در حدود 3100 ريال است (بهار 1381 هجرى شمسى).

(صفحه167)

خودش بردارد، ولى هر وقت صاحبش پيدا شد، بنابر احتياط واجب بايد عوض آن را به او بدهد.
و اگر قيمت آن كمتر از 6/12 نخود نقره سكه دار نيست و نشانه اى دارد كه مى تواند با آن صاحبش را پيدا كند، بايد تا يك هفته هر روز و بعد از آن هفته اى يكبار اعلام كند و چنانچه تا يكسال اعلام كرد و صاحبش پيدا نشد مى تواند به قصد آنكه: «هرگاه صاحبش پيدا شد به او بدهد» براى خودش بردارد يا براى او نگهدارى كند كه هر وقت پيدا شد به او بدهد و يا از طرف صاحبش صدقه بدهد، ولى احتياط مستحب آن است كه از طرف صاحبش به فقير غير سيّد صدقه بدهد.
مسأله  : اگر مى داند اعلام كردن فايده ندارد و يا از پيدا شدن صاحبش نااميد است، به نحوى كه اعلام كردن بيهوده شمرده مى شود، اعلام لازم نيست.
مسأله  : اگر كفش انسان را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن مانده باشد، چنانچه مى داند كفشى كه مانده، مالِ كسى است كه كفش او را برده، و بداند كه عمداً برده است و راضى است كه كفشش را در عوض آن بردارند و دسترسى هم به او ندارد، در صورتى كه از پيدا شدن صاحبش مأيوس است يا برايش مشقّت داشته باشد، مى تواند آن را به جاى كفش خودش بردارد، ولى اگر قيمت آن كفش بيشتر از قيمت كفش خودش باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد، زيادى قيمت را به او بدهد و چنانچه از پيدا شدن صاحبش نااميد شود، بايد زيادى قيمت را از طرف او به فقير غير سيد صدقه بدهد.


(صفحه168)

مسأله  : اگر كسى كه كفش او را برده اند، احتمال دهد كه عمداً كفش او را نبرده اند يا احتمال دهد كفشى كه مانده، مالِ كسى نيست كه كفش او را برده، و دسترسى به او نيست، بايد صاحبش را جستجو كند و چنانچه از پيدا كردن وى نااميد شود، در صورتى كه قيمت آن از 6/12 نخود نقره سكه دار كمتر باشد مى تواند براى خود بردارد و اگر بيشتر باشد بايد تا يك سال اعلان كند و بعد از يك سال بنابر احتياط واجب با اجازه حاكم شرع از طرف صاحبش به فقير غير سيّد صدقه بدهد.


(صفحه169)


غَصـب

«غصب» آن است كه انسان، به ناحق و از روى ظلم و ستم، بر اموال ديگران يا حقوق آنان مسلط شود.
غصب از گناهان بزرگ است و انجام دهنده آن در قيامت به عذاب سخت گرفتار مى شود.
مسأله  : اگر انسان چيزى را غصب كند، علاوه بر آنكه كار حرامى كرده، بايد آن را به صاحبش برگرداند و اگر آن چيز از بين برود، بايد عوض آن را به او بدهد.
مسأله  : اگر چيزى را كه غصب كرده، خراب كند، بايد تفاوت قيمت آن را هم بدهد.
مسأله  : اگر چيزى را كه غصب كرده، تغييرى در آن داده كه از اولش بهتر شده باشد; مثل اينكه دوچرخه غصب شده را تعمير كرده، اگر صاحب مال بگويد: آن را به همين صورت بده، بايد به او بدهد، و نمى تواند براى زحمتى كه كشيده مزد بگيرد، و حق ندارد آن را تغيير دهد كه مثل اولش بشود.


(صفحه170)


خوردن و آشاميدن

خداوند بزرگ طبيعتِ زيبا و بعضى حيوانات و ميوه ها و سبزيجات را در اختيار انسان ها قرار داده است، تا از آنها براى خوردن و آشاميدن و پوشاك و مسكن و ساير نيازهاى خود استفاده كنند، ولى براى حفظ جان انسانها و سلامتى جسم و روح آنها و بقاى نسل و احترام به حقوق ديگران، قوانين و مقرراتى قرار داده است كه در اين قسمت با برخى از آنچه كه در رابطه با خوراكيها و آشاميدنى ها است، آشنا مى شويد.

مسأله  : خوردن چيزى كه موجب مرگ مى شود يا براى انسان ضرر كلى دارد، حرام است.
مسأله  : خوردن و آشاميدنِ چيز نجس حرام است.
مسأله  : خوردن گِل حرام است.
مسأله  : خوردن كمى از تربت سيدالشهدا(عليه السلام) براى شفا يافتن اشكال ندارد، ولى بهتر است كه تربت را در مقدارى آب حل نمايند تا مستهلك شود و بعد آن را بياشامد.
مسأله  : بر هر مسلمانى واجب است مسلمان ديگرى را

(صفحه171)

كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، غذا و آب داده و از مرگ نجات دهد.

آداب غذا خوردن

مسأله  : اين كارها در رابطه با غذا خوردن مستحب است:
1 ـ دستها را قبل از غذا و پس از آن بشويد.
2 ـ در اوّل غذا «بِسم الله» و در پايان «اَلحمدُلله» بگويد.
3 ـ با دست راست غذا بخورد.
4 ـ لقمه را كوچك بردارد.
5 ـ غذا را خوب بجود.
6 ـ ميوه ها و سبزيجات را پيش از خوردن با آب بشويد.
7 ـ اگر چند نفر سر سفره نشسته اند، هر كسى از غذاى جلوى خودش بخورد.
8 ـ ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن كند و بعد از همه دست بكشد.
مسأله  : اين كارها در رابطه با غذا خوردن مكروه است:
1 ـ در حال سيرى غذا خوردن.
2 ـ پرخورى (زياد غذا خوردن).
3 ـ نگاه كردن به صورت ديگران هنگام غذا خوردن.
4 ـ خوردن غذاى داغ.
5 ـ فوت كردن به غذايى كه مى خورد.
6 ـ پاره كردن نان با كارد.


(صفحه172)

7 ـ گذاشتن نان زير ظرف غذا و هر گونه بى احترامى به آن.
8 ـ دور انداختن ميوه، پيش از آنكه كاملاً آن را بخورد.

آدابِ آب نوشيدن

مسأله  : در نوشيدن آب اين امور مستحب است:
1 ـ در روز، ايستاده آب بخورد.
2 ـ پيش از آشاميدن آب «بِسمِ الله» و بعد از آن «الحَمدُلله» بگويد.
3 ـ به سه نفس آب بياشامد.
4 ـ پس از آشاميدن آب، حضرت امام حسين(عليه السلام) و خاندان و ياران او را ياد و قاتلان ايشان را لعن كند.
مسأله  : در نوشيدن آب اين امور مكروه است:
1 ـ زياد آشاميدن.
2 ـ آشاميدن آب بعد از غذاى چرب.
3 ـ با دست چپ آب نوشيدن.
4 ـ در شب، ايستاده آب نوشيدن.


(صفحه173)


احكام سر بريدن حيوان

مسأله  : دستور سر بريدن حيوان آن است كه حلقوم (مجراى نفس) و مرى (مجراى غذا) و دو شاهرگ را كه در دو طرف حلقوم است و به آنها اَوداج اربعه (چهار رگ) گفته مى شود از پايين برآمدگى زير گلو به طور كامل ببُرند و اگر آنها را بشكافند، كافى نيست.

شرايط سربريدن حيوان

مسأله  : سر بريدن حيوان (ذِبح) شش شرط دارد:
1 ـ كسى كه سر حيوان را مى بُرد، مسلمان باشد.
2 ـ سر حيوان را با ابزار آهنى ببرد.
3 ـ هنگام بريدن، صورت، دست، پا و شكم حيوان رو به قبله باشد.
4 ـ هنگام سر بريدن حيوان، نام خدا را ببرد و اگر تنها «بسم الله» را بگويد، كافى است.
5 ـ حيوان پس از سر بريدن حركتى بكند كه معلوم شود

(صفحه174)

زنده بوده يا آنكه به اندازه معمول خون از بدنش بيرون آيد، البته اين حكم در صورتى است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد و در غير اين صورت لزومى ندارد.
6 ـ كشتن حيوان از محل سر بريدن باشد و بنا بر احتياط واجب، جايز نيست كارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بياورد كه گردن از پشت بريده شود.

شكار با اسلحه

مسأله  : اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با شرايطى كه بيان مى شود، با اسلحه شكار كنند و بميرد پاك و حلال خواهد بود:
* اسلحه شكار، مثل كارد و شمشير، برنده باشد يا مثل نيزه و تير، تيز باشد كه به سبب تيز بودن، بدن حيوان را پاره كند.
* كسى كه حيوان را شكار مى كند، مسلمان باشد.
* اسلحه را براى شكار به كار ببرد، پس اگر جاى ديگر را نشانه بگيرد و بطور اتفاقى به حيوان بخورد، حلال نيست.
* هنگام بكار بردن اسلحه (مثلاً هنگام رها كردن تير) نام خدا را ببرد.
* پس از زدن حيوان، با شتاب به سوى حيوان برود،
و هنگامى به حيوان برسد، كه مُرده باشد و يا به مقدار سر
بريدن آن وقت نباشد. بنابر اين اگر هنوز نمرده، و وقت
براى سر بريدن آن باشد ولى سر آن را نبُرد تا بميرد، حرام است.


(صفحه175)


صيد ماهى

مسأله  : اگر ماهى پولك دار را زنده از آب بگيرند و بيرون آب بميرد، پاك و خوردن آن حلال است. ولى اگر در آب بميرد، گرچه بدنش پاك است ولى خوردن آن حرام مى باشد، مگر اينكه در تور ماهيگير در آب بميرد كه در آن صورت خوردن آن حلال است.
مسأله  : ماهيهايى كه پولك ندارند، اگرچه زنده از آب بگيرند و بيرون آب بميرد، حرام است.
مسأله  : كسى كه ماهى را صيد مى كند، لازم نيست مسلمان باشد و لازم نيست نام خدا را ببرد، ولى مسلمان بايد بداند كه آن را زنده گرفته و در خارج آب مرده است.


(صفحه176)



(صفحه177)


ازدواج

نگاه كردن

يكى از نعمت هاى الهى، قدرت بينايى است. انسان بايد از اين نعمت بزرگ در راه كمال و ترقّى خود و همنوعانش استفاده كند و آن را از نگاه به نامحرمان باز دارد، گرچه نگاه به طبيعت و زيبايى هاى آن، اگر تجاوز به حقوق ديگران نباشد اشكال ندارد، ولى حفظِ ديده از نگاه به ديگران و حفظ خود از نگاه نامحرمان، احكام خاصى دارد كه در اين بخش به برخى از آنها مى پردازيم:

مَحرم و نامحرم

مسأله  : مَحرم كسى است كه در نگاه به او، محدوديتى كه نسبت به ساير افراد هست، نمى باشد و ازدواج با او نيز حرام است.
مسأله  : اين افراد بر پسرها و مردان محرمند:
* مادر و مادربزرگ.


(صفحه178)

* دختر و دختر فرزند (نوه) و فرزندان او.
* خواهر.
* خواهرزاده (دختر خواهر) و فرزندان او.
* برادرزاده (دختر برادر) و فرزندان او.
* عمّه (عمه خودش و عمه پدر و مادرش).
* خاله (خاله خودش و خاله پدر و مادرش).
اين دسته از افراد به سبب خويشاوندى نَسَبى با هم محرمند.
گروهى ديگر هم به سبب ازدواج بر پسرها و مردها محرم مى شوند، از جمله آنهاست:
* همسر.
* مادرِ زن و مادر بزرگ او.
* زن پدر (نامادرى).
* زن پسر (عروس).
امّا زن برادر و خواهر زن نامحرمند.
مسأله  : اين افراد بر دخترها و زنان محرمند:
* پدر و پدر بزرگ.
* پسر و پسرِ فرزند (نَوه) و فرزندان او.
* برادر.
* خواهرزاده (پسر خواهر) و فرزندان او.
* برادرزاده (پسر برادر) و فرزندان او.
* عمو (عموى خودش و عموى پدر و مادرش).
* دايى (دايى خودش و دايى پدر و مادرش).
اين دسته از افراد به سبب خويشاوندى نَسَبى محرم هستند.


(صفحه179)

گروهى ديگر هم به سبب ازدواج بر دخترها و بانوان محرم مى شوند، از جمله آنهاست:
* شوهر.
* پدرشوهر و پدربزرگ شوهر.
* شوهر دختر (داماد).
امّا شوهر خواهر و برادر شوهر محرم نيستند.
بجز افرادى كه بيان شد ممكن است كسان ديگرى نيز به سبب ازدواج، با شرايط خاصى بر يكديگر محرم شوند كه در كتابهاى مفصّل فقهى آمده است.
مسأله  : اگر زنى با شرايطى كه در كتابهاى فقهى آمده است، بچه اى را شير دهد، آن بچه بر آن زن و افراد ديگر محرم مى شود كه جهت آشنايى بيشتر مى توانيد به رساله توضيح المسائل، مراجعه كنيد.

احكام نگاه به ديگران

مسأله  : بجز زن و شوهر، نگاه كردن هر انسانى به فرد ديگر، اگر براى لذّت بردن باشد حرام است، خواه همجنس باشد; مانند نگاه مرد به مرد ديگر يا غير همجنس; مانند نگاه مرد به زن و خواه از محارم باشد يا غير محارم و به هر جاى بدن باشد، همين حكم را دارد.
مسأله  : پسرها و مردان مى توانند به تمام بدن زنانى كه بر آنها محرم هستند بجز عورت، بدون قصد لذّت بردن نگاه كنند.


(صفحه180)

مسأله  : پسرها و مردان نمى توانند به بدن و موى زن نامحرم نگاه كنند ولى نگاه كردن به دستها تا مچ و صورت به مقدارى كه در وضو بايد شسته شود، اگر به قصد لذّت بردن نباشد، اشكال ندارد.
مسأله  : دخترها و بانوان مى توانند بدون قصد لذّت بردن، به سر و صورت و گردن مرد نامحرم به مقدارى كه بطور متعارف نمى پوشانند، نگاه كنند.

چند مسأله درباره ازدواج

مسأله  : كسى كه به واسطه نداشتن همسر به حرام مى افتد; مثلاً به نامحرم نگاه مى كند، واجب است ازدواج كند.
مسأله  : در ازدواج بايد صيغه مخصوص آن خوانده شود و تنها راضى بودن دختر و پسر و علاقه داشتن كافى نيست بنابراين، خواستگارى تا زمانى كه صيغه ازدواج خوانده نشده، سبب محرم شدن نيست و با ساير زنان نامحرم تفاوتى ندارد.
مسأله  : اگر يك حرفِ عقد ازدواج، غلط خوانده شود به طورى كه معناى آن عوض شود، عقد باطل است.
مسأله  : با دخترى كه خواهر يا زن برادر انسان از شير برادرش او را شير كامل داده، نمى توان ازدواج كرد. همچنين است اگر خواهر زاده يا برادر زاده يا نوه خواهر يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
مسأله  : اگر شخص بالغى با پسر نابالغى لواط كند، مادر،
<<التالي الفهرس السابق>>