في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>




(صفحه301)

جواب: اين عمل رهن نيست، بلكه قرض با شرط است و ربا مى باشد، بلى راه صحيح و بى اشكال آن است كه منزل را به مال الاجاره كمى اجاره كند و در ضمن عقد اجاره، شرط كنند كه مبلغى هم قرض الحسنه به صاحب منزل بدهد.

سؤال 1166 :ملكى را مالك در اثر پريشانى و ضرورت نزد شخصى به رهن ربوى گذاشته و قيمت ملك چندين برابر وجه الرهانه است و راهن براى حفظ آبروى خود آنچه مرتهن بعنوان ربا از او مطالبه كرده لاعلاج پرداخته و چندين برابر عايدات ملك بوده و عين مرهونه هم مطلقاً به تصرف مرتهن درنيامده است. سرانجام چون راهن قدرت پرداخت وجه الرهانه را پيدا نكرده. مرتهن بدون اجازه راهن و بدون پرداخت قيمت واقعى، ملك را مطابق مقررات ادارى به همان مبلغ وجه الرهانه كه در حدود عشر قيمت واقعى ملك بوده تملك نموده است، چنانچه ديگران بخواهند اين ملك را از مرتهن خريدارى كنند آيا شرعاً بدون رضايت راهن حلال و جايز است يا نه؟
جواب: از موضوع شخصى اطلاع ندارم. بطور كلى قرض ربوى خواه رهن داشته باشد يا بدون رهن، باطل و حرام است. ولى به نظر حقير قرض دهنده مى تواند به مقدارى كه واقعاً طلبكار است و بدهكار از اداى آن امتناع دارد به قيمت عادله از عين مذكوره تقاص كند و احتياط لازم آن است كه از حاكم شرع هم اجازه بگيرد. پس اگر بيش از مقدارى كه به قيمت عادله مساوى با طلب او است تقاص كرد مالك نمى شود. و اگر معامله به نحو ديگر مثل بيع شرط بوده حكم ديگر دارد. و در فرض مذكور در سؤال، آنچه را كه مرتهن از راهن علاوه بر قرض گرفته چون ربا و حرام است مقابل دين محسوب مى شود. و اگر نزاع موضوعى در بين باشد به دادگاه مراجعه شود.

سؤال 1167 :شخصى به منظور سرمايه گذارى پول قرض مى كند و در شرايط كنونى مجبور است كه به ازاى آن ربحى بپردازد. اگر اين عمل شخص بصورت نيمه اجبارى باشد، مثلا شركت مسافربرى داشته و هر دو يا سه سال هم بايد ماشين را عوض كند، يعنى خريد قديمى را چون مستهلك مى شود مجبور است كه تجديد كند، والاّ احتمال ورشكستگى مى رود و براى اين موضوع پول به اندازه كافى ندارد و ناچار است متوسل به وام با بهره بشود و در

(صفحه302)

صورت عدم اخذ وام، متحمل زيان فراوان در شغل مشروع خودش كه به آن مشغول است خواهد شد. بنابراين آيا شخص مرتكب گناه شده و در نتيجه اين وام بصورت پول حرام وارد اموالش خواهد شد يا نه؟
جواب: اينگونه اضطرار موجب جواز ربا نمى شود و اگر از اشخاص قرض مى تواند به نحو بيع شرط معامله كند. يا اينكه يكى از ماشينها را به قرض دهنده به مبلغى كه مورد حاجت او است بفروشد و بعد از او به مبلغ بيشتر نسيه بخرد.

شرط قرض در ضمن عقد
سؤال 1168 :آيا جايز است كسى مالى را به ديگرى به كمتر از قيمت بازار بفروشد، به شرط اينكه خريدار مقدارى به او قرض بدهد؟
جواب: اگر جدّاً قصد معامله داشته باشد و شرط قرض كند، مانعى ندارد.

سؤال 1169 :آيا مى توان در ضمن صلح، شرط قرض كند؟ مثلا بگويد 50 هزار تومان به تو صلح مى كنم به شرط آنكه 200 هزار تومان يكساله به من قرض بدهى؟
جواب: در صورتى كه قصد جدى داشته باشد، مانعى ندارد.

سؤال 1170 :آيا مى توان در ضمن عقد اجاره، شرط قرض كند؟ مثلا موجر خانه خود را به مبلغ كمى به مستأجر به مدت يكسال اجاره دهد، مشروط به اينكه مبلغ معينى در اين مدت به او قرض بدهد؟
جواب: جايز است.

فروش دين
سؤال 1171 :شخصى از شخص ديگر طلبى دارد و مدركى هم از او دارد، مثلا سى تومان به موعد يك ماه، و اكنون مى خواهد اين مدرك را بفروشد به مبلغ 29 تومان نقداً. آيا جايز است يا خير؟ و بر فرض عدم جواز، آيا مى شود فعلا سى تومان را شخص دائن حواله كند كه مشترى از مديون در رأس موعد بگيرد و آن يك تومان را كه از سى تومان كسر مى گذارد براى حق الجعاله مشترى كه وجه را رأس موعد از مديون وصول مى كند قرار دهد؟

(صفحه303)

جواب: فروش مافى الذمه مديون به نقد كمتر اشكال ندارد. مگر آنكه مافى الذمه مكيل يا موزون باشد و به مثل خودش بفروشند به كمتر كه ربا و حرام است. مثل نقره به نقره يا گندم به گندم و فرض دوّم كه زيادى را بعنوان جعاله بردارند، اشكال ندارد.

تقاص
سؤال 1172 :آيا طلبكار مى تواند بنابر اصل تقاصّ معادل طلب خود، از ملك بدهكار تملك و تصاحب كند؟
جواب: در صورتى كه طلب او مسلم باشد و مديون قدرت بر پرداخت دارد و امتناع مى كند، مى تواند بقدر طلب خود تقاص و تملك كند. و احتياط آن است كه با اذن حاكم شرع باشد.

سؤال 1173 :اينجانب مدت 48 روز براى شخصى به عنوان پيمانكار كار كرده ام. در اين مدت مبلغ 46 هزار تومان پول به عنوان مساعده دريافت كردم، ولى به دليل پاره اىاز اختلافات كار را ناتمام گذاشتم. حالا شخص مدعى طلب است و هرچه من اصرار بر اين دارم كه بيايد و حسابرسى كرده و مابقى را به او رد كنم امتناع مى كند، بنده مبلغ فوق را تهيه كرده ام، آيا مى توانم در غياب او كه حاضر به حسابرسى نيست، مقدارى از آن را به عنوان ضرر تصاحب كنم يا خير؟
جواب: شما بايد طلب او را بدهيد. بلى اگر مى دانيد كه با حسابرسى دقيق شما طلبكار مى شويد و او حاضر نيست به شما بدهد مى توانيد به عنوان تقاص طلب او را ندهيد.

مستثنيات دين
سؤال 1174 :مستثنيات دين در زمان فعلى چه چيزهايى است؟
جواب: مستثنيات دين عبارت است از: منزل مسكونى، و لباس مورد احتياج اگرچه براى تجمّل باشد، و در شهر وسيله سوارى مورد نياز، و در روستا حيوان يا

(صفحه304)

هر وسيله ديگرى كه براى سوار شدن به آن محتاج باشد، و لوازم منزل، از قبيل فرش و پرده و ظروف براى خوردن و آشاميدن و پختن غذا براى خود يا ميهمان با در نظر گرفتن مقدار حاجت به حسب شأن. بطورى كه اگر آنها را بفروشد در زحمت و مضيقه قرار مى گيرد و موجب منقصت او مى شود، بلكه كتب علميه نيز براى كسى كه اهل استفاده از آنها مى باشد به مقدار احتياج و به حسب شأن و مرتبه علمى، از مستثنيات دين مى باشد.

سؤال 1175 :آيا تلفن و ماشين جزء مستثنيات دين محسوب مى شوند يا خير؟
جواب: ماشين اگر مطابق شأن او باشد و تلفن اگر مورد نياز باشد، بصورتى كه بدون آن به عسر و حرج مى افتد، از مستثنيات دين مى باشد.

پرداخت دين
سؤال 1176 :در حال حاضر كه ارزش و قدرت خريد اسكناس هر روز كمتر مى شود، نظر خود را در كيفيت اداى دين يا مضمون به بيان فرماييد.
جواب: در مواردى كه ذمه شخص به مثلى مشغول شده، همان مثل را مديون و ضامن است و در مواردى كه قيمى به ذمه تعلق گرفته، قيمت را ضامن است و كم و زياد شدن قدرت خريد، يا گران شدن و ارزان شدن، مغير تكليف و ذمه نمى شود. البته در مورد قيميات لازم است همان قيمت روز ادا را بپردازد.

سؤال 1177 :شخصى ده سال پيش مبلغى را به ديگرى قرض داده، آيا جايز است بعنوان تورّم، پول زيادترى بگيرد؟
جواب: جايز نيست.

سؤال 1178 :اگر شخصى به كسى مديون باشد و او خبر ندارد، آيا مى تواند آن دين را بعنوان هديه به او بدهد يا كادويى بخرد و تحويل دهد و موضوع را نگويد؟
جواب: اگر دين پول بوده مى تواند به عنوان هديه بدهد، يا همان مقدار پول را

(صفحه305)

با پست بفرستد و بنويسد كه مال شما است بدون اينكه خود را معرفى كند و يا در پاكت بگذارد و داخل منزل او بيندازد و راههاى ديگر. اما تبديل آن به كادو يا چيزى ديگر مبرئ ذمّه نيست. مگر اينكه احراز كند كه او راضى مى شود. و اگر دين پول نبوده بايد به هرنحو ممكن مثل آن را ـ اگر مثليست ـ يا قيمت آن را ـ اگر قيمى بوده ـ به او برساند.

سؤال 1179 :شخصى با كسى قراردادى براى انجام كارى بسته است. ولى بعد از تمام شدن از پرداخت وجه خوددارى مى كند. با توجه به اينكه مالى از كارفرما نزد كارگر موجود است، آيا مى تواند به اندازه طلب در آن تصرف كند؟
جواب: چنانچه قرارداد شرعى باشد و شما از پرداخت وى مأيوس باشيد، مجازيد به اندازه طلب از مال سپرده شده نزد شما، برداريد.

سؤال 1180 :در صورت علم به صاحب دين و جهل به مقدار آن وظيفه چيست؟
جواب: مقدارى را كه يقين دارد مديون است بپردازد.

سؤال 1181 :كسى از ديگرى مبلغى اسكناس يا چك به قرض الحسنه مى گيرد و پس از دو سال كه عين همان اسكناس را پس مى دهد در حدود سى درصد قدرت خريد خود را از دست مى دهد; حال اگر داين و مديون در اوّل قرض الحسنه شرط كنند كه مديون در بازپرداخت دين، مبلغى را ادا كند كه قدرت خريدى معادل مبلغ فعلى قرض الحسنه داشته باشد، آيا چنين قراردادى شرعاً مجاز و قابل اجرا است؟
جواب: شرط مذكور نافذ نيست و همان مبلغى را كه قرض گرفته ضامن است و قدرت خريد پول در اين مسأله اثر ندارد.

سؤال 1182 :اينجانب كاسب بودم و برادر كوچكى داشتم كه به تقاضاى پدرم بنا شد نزد من زندگى كند و از كلاس چهارم ابتدايى كليه مخارج او را پرداخته ام تا اين كه ديپلم گرفت، در اين مدت كمكهاى زيادى در امور خانه و مغازه به من كرده است، و از قبل هم قراردادى براى گرفتن و دادن اجرت در بين نبوده. پس از مدتى بنا شد بيست هزار تومان به او بدهم و الآن از آن تاريخ چند سالى مى گذرد. اما ايشان چون به اين مبلغ رضايت نداشت براى گرفتن آن به

(صفحه306)

من مراجعه نكرد، با اينكه من بارها جريان پول را به ايشان متذكر شده بودم. با توجه به مطالب فوق به سؤالات ذيل پاسخ بفرماييد:
1 ـ آيا بر اثر گذشت زمان به پول او چيزى اضافه شده يا نه؟
2 ـ اكنون او مدعى است كه چون با پول من كاسبى كرده اى، به پول من هم اضافه شده، آيا اين ادعاى او صحيح است يا نه؟
جواب 1 و 2 ـ اگر سرمايه از شما است، منافع سرمايه از خود شما است و او فقط پول خود را حق دارد و اگر در سرمايه شريك است به نسبتى كه شركت دارد، در سود هم شريك است.

خسارت تأخير اداى دين
سؤال 1183 :اگر به علت تأخير تاديه، خسارت و ضرر مسلّم به شخصى وارد شده باشد، آيا مى توان اين نوع خسارت را گرفت؟
جواب: به عنوان خسارت و ضرر تأخير اداى دين، نمى توان چيزى گرفت. مضافاً براين كه تأخير پرداخت نوعاً مستلزم عدم منفعت است كه مشتبه به ضرر مى شود.

سؤال 1184 :اخذ خسارت تأخير تأديه توسط بانكها به جهت مصلحت و مقتضيات زمان، آيا جنبه شرعى دارد؟
جواب: اخذ خسارت تأخير اداى دين مطلقاً مشروع نيست و فرقى بين بانك و غيره نمى باشد.

سؤال 1185 :آيا اخذ اين نوع خسارت از كفّار جايز است؟
جواب: گرفتن خسارت تأخير از كفارى كه خود ملتزم به پرداخت آن هستند و نيز كفار حربى مانعى ندارد.

سؤال 1186 :اگر خسارت تأخير تأديه بصورت شرط ضمن عقد لازم باشد، آيا اخذ اين خسارت جايز است؟

(صفحه307)

جواب: شرط پرداخت خسارت در ضمن عقد لازم، در صورتى كه مقدور طرف باشد و حدود آن تقريباً معين گردد، ظاهراً بى اشكال است. و اخذ آن در اين فرض مانعى ندارد.

سؤال 1187 :با توجه به اينكه ارزش پول در حال كاهش مى باشد، آيا مى توان خسارت تأخير تأديه را گرفت؟
جواب: به نظر اينجانب پولهاى فعلى مثلى است. و اخذ تفاوت قيمت به عنوان خسارت مشروع نيست.

مخارج وصول دين
سؤال 1188 :هرگاه شخصى حقى به عهده اش باشد و نسبت به اداى آن اقدام نكند و طلبكار به دادگاه مراجعه و هزينه هايى (چون ابطال تمبر و هزينه كارشناسى و...) پرداخت كند، آيا مى تواند علاوه بر گرفتن حق خود، اين هزينه ها را از بدهكار طلب كند؟
جواب: در فرض سؤال، گرچه من عليه الحق معصيت كرده است. امّا ضامن هزينه ها نيست و جايز نيست من له الحق از او هزينه ها را بگيرد. مگر اينكه در ضمن عقد لازمى با او شرط كرده باشد.

سؤال 1189 :شخصى از فردى طلبكار است، بدهكار با داشتن قدرت پرداخت، از دادن بدهى خوددارى مى كند، طلبكار به دادگاه مراجعه مى كند و اين كار مخارجى (از قبيل: تمبر، پوشه و هزينه دادرسى) برمى دارد، آيا اين مخارج به عهده بدهكار است؟
جواب: اين قبيل مخارج بر عهده بدهكار نيست.

سؤال 1190 :خسارتى كه محكوم براى گرفتن حق خود، از قبيل: هزينه دادرسى و حقّ كارشناسى و حقّ الوكاله و غير آن متحمّل شده، در صورتى كه محكوم عليه با علم و عمد آن حق را انكار كرده، آيا مى تواند از محكوم عليه بگيرد؟
جواب: وجهى براى گرفتن خسارت از محكوم عليه نيست، و انكار محكوم

(صفحه308)

عليه از روى علم و عمد موجب تضمين نمى شود. چون تسبيبى و تغريرى در كار نيست و او با اختيار خود براى اخذ حق خود خرج كرده. مثلا اگر كسى شخصى را در آب بيندازد و ثالثى براى انجام وظيفه شرعى خود و نجات دادن غريق، مخارجى را متحمل شود، نمى تواند از سبب اصلى مطالبه كند. و تسبيب در جايى موجب ضمان است كه مباشر فاعل غير ذى شعور باشد.

مسائل متفرقه قرض و دين
سؤال 1191 :آيا قرض كردن در مواقع احتياج واجب است؟
جواب: در بعضى احتياجات واجب است. و موارد فرق مى كند.

سؤال 1192 :الف ـ آيا معاملات حقيقى غير معوّض كه مديون غير محجور نسبت به اموالش به قصد فرار از دين انجام مى دهد، نافذ است؟
ب ـ معاملات حقيقى معوّض كه اين مديون به قصد پنهان كردن اموال و فرار از دين انجام مى گيرد، چگونه است؟
ج - تحت چه شرايطى معاملات مديون غير محجور را نافذ نمى دانيد؟
جواب: بطور كلى مديون مادامى كه از طرف حاكم شرع محجور و ممنوع از تصرفات در اموالش نشده، كليه تصرفات و نقل و انتقالاتش نافذ است. هرچند كه ديونش بيش از اموالش باشد. بلى اگر صلح يا هبه و مانند آن به منظور فرار از اداى دين باشد، حكم به صحّت مشكل است. خصوصاً اگر اميد نباشد كه بعداً بتواند از راه كسب و غيره پولى بدست آورد و ديونش را بدهد.

سؤال 1193 :اگر شخصى به علت بدهكارى و عدم قدرت بر پرداخت، پول نزولى بگيرد، آيا اشكالى دارد؟
جواب: نزول و ربا گرفتن و دادن حرام است و با عدم قدرت بر اداى دين، بر طلبكار است كه صبر كند و شرعاً حق مطالبه ندارد.

سؤال 1194 :اگر شخصى مثلا پنج هزار تومان بابت سهم مبارك امام (عليه السلام) مقروض باشد، و

(صفحه309)

همين مقدار هم به ديگرى، ولى قدرت بر اداى يكى از اينها را داشته باشد، كدام مقدّم است؟
جواب: هر دو دين است، اگر يكى داراى رجحان باشد، ترجيح دهد والاّ مخيّر است و چنانچه بتواند ـ در فرض مسأله ـ به حاكم شرع مراجعه و اجازه بگيرد كه صرف در دين غير از سهم مبارك كند.

سؤال 1195 :ملاك اعسار، در نظر حضرتعالى چيست؟ و منظور از اقربا، را چه كسانى مى دانيد؟
جواب: ملاك اعسار، عدم تمكن مالى و نداشتن قدرت بر كسب مناسب شأن و لايق خود بدون حرج مى باشد و مراد از اقربا و ارحام منسوبين عرفى شخص هستند. يعنى كسانى هستند كه به نظر عرف از فاميل و خويشان انسان محسوب مى شوند و آنان را به وى نسبت مى دهند و در اين جهت فرقى بين محرم و غير محرم و وارث و غير وارث نمى باشد. البته اين مسأله غير از مسأله عاقله در باب ديات است.

(صفحه310)








ضمان


سؤال 1196 :كسى است كه تخصص ندارد و وسائل برقى را تعمير مى كند، از جمله وسايل وقفى مسجد را تعمير مى كند كه اكثراً به صورت رايگان درست مى كند. در بعضى از موارد آن وسيله خرابتر مى شود، آيا ضامن است؟
جواب: چنانچه خراب شدن وسيله مستند به تعميركار باشد، او ضامن است و فرقى بين متخصص و غير متخصص نيست.

سؤال 1197 :ساعتهاى مغازه ساعت سازى كه مقدارى از آن مال مردم بود به سرقت رفته، آيا ساعت ساز مسؤوليتى در قبال آنها دارد؟
جواب: چنانچه در حفظ ساعتها و حراست دكان مسامحه اى صورت نگرفته باشد، ضامن نيست.

سؤال 1198 :شخصى كنار جاده عمومى را كه كشت و كار خودش بوده، نانهاى مسمومى گذاشته كه اگر حيوانى خواست ميان كشت و كارش برود از آن نانها بخورد و بميرد، و حيوانهايى به اين وسيله مرده اند، آيا اين فرد ضامن حيوانهاى تلف شده است؟
جواب: در فرض سؤال كه جاده عمومى و محل عبور حيوانها بوده و نانهاى مسموم را در معرض خوردن حيوانها قرار داده است، اگر به صاحب حيوانها اطلاع نداده باشد، ضامن حيوانهاى تلف شده است.

(صفحه311)

سؤال 1199 :اگر زوج سالها مال زوجه را صرف كند و زوجه كراهت داشته باشد، ولى در اثر كم رويى يا براى حفظ حيثيت و آبروى خود يا ترس يا جهات ديگر در محذور بماند و نتواند عدم رضايت خود را نسبت به صرف مالش اظهار كند، آيا صرف مال مزبور براى زوج جايز بوده يا نه؟ و آيا زوجه پس از چند سال مى تواند نسبت به مال خود كه در سالهاى گذشته حيف و ميل شده ادعا كند؟
جواب: در صورتى كه زوجه اذن تصرف به زوج نداده، تصرفات او جايز نبوده است. اگرچه در بعضى موارد ممكن است معذور باشد. و زوجه مى تواند آنچه را بدون اذن و رضايت او تلف كرده و از بين برده مطالبه كند.

سؤال 1200 :شخصى با اتومبيل خود، در روز و در خيابان گاوى را مى كشد و به اتومبيل هم خسارت وارد مى شود. در صورتى كه گاوهاى زيادى هم وجود داشت. آيا راننده قيمت گاو را ضامن است يا نه؟ و همچنين خسارت وارده ماشين به عهده صاحب گاو مى آيد يا نه؟
جواب: در فرض سؤال، راننده ضامن قيمت گاو است و هرگاه بعد از برخورد زنده بماند به اندازه اى كه بشود او را ذبح شرعى كرد و صاحب گاو در ذبح كوتاهى كند، راننده فقط تفاوت قيمت را ضامن است.

سؤال 1201 :شخصى يك تخته قالى به رسم امانت نزد اينجانب آورد كه بفروش برسانم. آن را به قيمت عادله به مدت سه ماهه فروختم و صورت آن را براى صاحب فرش فرستادم. طى اين سه ماه خريدار قالى ورشكست شد، فعلا تكليف چيست؟
جواب: در صورتى كه واسطه تقصير نكرده باشد ضامن نيست، ولى اگر عين قالى نزد خريدار ورشكسته موجود باشد صاحب آن با رجوع به حاكم شرع و حكم به حجر و افلاس شخص نامبرده مى تواند عين قالى را برگرداند، و احق از ساير غرما مى باشد.

سؤال 1202 :شخصى فرشى داده است به يك فرش فروشى كه براى او بفروشد. نگفته است كه فرش را نقد بفروشد يا نسيه، وى فرش را نسيه به مدت دو ماه به نام خودش فروخته و سفته آن را هم به نام خودش گرفته است. فعلا معلوم شده كه خريدار فرش ورشكسته است،

(صفحه312)

آيا آن فرش فروش كه فرش را با اين كيفيت فروخته، ضامن است يا نه؟
جواب: در فرض مسأله، در صورتى كه بدون اذن و اجازه صاحب فرش فروخته، آنكه فروخته ضامن است. و اگر با اذن و اجازه فروخته ضامن نيست. و در فرض مذكور كه از نقد و نسيه اسم نبرده محمول است بر متعارف بازار، مگر قرينه بر خلاف باشد.

سؤال 1203 :شخصى از چند نفر پول مى گيرد كه براى آنان كارى انجام دهد. ولى خسارت مى بيند و ورشكست مى شود و فعلا قدرت اداى پول را هم ندارد و شايد بالقوه داشته باشد، آيا صاحبان پول مى توانند از پدر و بقيه بستگان وى طلب خود را بگيرند؟
جواب: نمى توانند.

سؤال 1204 :شاخه هاى درخت همسايه از ديوار تجاوز كرده و موجب خسارت و زيان به مزرعه اينجانب شده است، خواهشمندم نظر اسلام را در اين مورد بيان فرماييد؟
جواب: لازم است خسارت را جبران كند و بعلاوه مقدار شاخه هايى كه باعث خسارت و زيان به شما مى شود را قطع كند و يا طورى كند كه موجب ضرر و خسارت نشود.

سؤال 1205 :شخصى امانتى را به شخص ديگر داده كه بررسى كند و بدهد. اين امانت را دزد به سرقت برده و آن شخص هم تفريط نكرده، آيا شخص دوّم ضامن است يا آنكه ضرر بعهده شخص اوّل است؟
جواب: در صورتى كه تعدى و تفريط نباشد، امين ضامن نيست.

سؤال 1206 :اگر ضامن در ضمنِ ضمانت شرط كند كه ذمّه مضمون عنه هم مشغول باشد و يا مضمون عنه هم مسؤوليت پرداخت داشته باشد، آيا صحيح است؟
جواب: شرط مزبور صحيح نيست. ولى اگر ضامن با اذن مضمون عنه ضمانت كرده بعد از ادا مى تواند به او رجوع كند.

سؤال 1207 :اگر ضامن شرط كند كه من ضامن مى شوم بدين گونه كه اگر مضمون عنه نپرداخت من بپردازم. حال يا به طور واجب مشروط يا معلق، آيا اينگونه ضمانت صحيح است يا نه؟

(صفحه313)

جواب: ضمان از لحاظ شرعى صحيح نيست ولى قرارداد عقلانى است و لازم الوفاء است.

سؤال 1208 :يك گاراژ باربرى، محموله اى را در كاميون گذاشته و پس از چادركشى و طناب كشى و ساير وسايل حفاظت، طبق صورت حساب گاراژ، اين كاميون به راننده اى داده شده كه آنها را به مقصد شهرستان برساند. راننده پس از پيمودن صد كيلومتر از راه متوجه مى شود كه محموله ماشين آتش گرفته، فوراً پياده شده و با كمك ديگران آن را خاموش مى كند كه مقدارى از محموله و اطاق عقب ماشين مى سوزد. ژاندارمرى راه از قضيه اطلاع پيدا كرده و آن را به صورت جلسه قانونى كرده و قيد مى كند كه ماشين به علت نامعلومى آتش گرفته است. حال با توجه به اينكه گاراژدار ماشين را كاملا چك و كنترل كرده و محموله از قبيل مواد آتش زا نبوده و اين پيش آمد پس از صد كيلومترى شهر بوده، آيا ضمانتى براى گاراژدار در مقابل بازرگانان صاحب بار هست يا خير؟
جواب: اگر كوتاهى در حفظ بار نشده و بدون تعدّى و تفريط مسؤول گاراژ يا راننده تلف شده است، كسى ضامن نيست.

سؤال 1209 :آيا خسارت وارده به اتومبيل شركت ملى شده، كه در اثر قصور استفاده كننده ايجاد شده است، به عهده آن شركت مى باشد يا شخص استفاده كننده؟
جواب: عيب و نقص يا تلف اگر مستند به فعل استفاده كننده باشد، وى ضامن است.

سؤال 1210 :شخصى با مراجعه به دادگاه سند مالكيت خود را به عنوان وثيقه، در ضمانت يك زندانى گذاشته است و پس از چندى زندانى از مرخصى اعطايى با همان ضمانت براى اجراى حكم برنگشته است، آيا ضبط و فروش وثيقه در ضمان وجه شرعى دارد يا خير؟
جواب: بلى مى شود و شرعاً مانعى ندارد، چون دادگاهها طبق قوانين تصويب شده عمل مى كنند و ضامن هم خود اقدام كرده و با توجه به مقررات وثيقه گذاشته است.

(صفحه314)








هبه و بخشش


سؤال 1211 :پدرم چند سال پيش قطعه باغى به اين حقير دادند و سند آن را نوشتند و من سند را نزد خودشان به وديعه گذاشتم. بعد از مدتى كه در آن كار مى كردم پدرم آن را بدون اجازه من فروخته و مى گويد كه شما هيچ حقى نسبت به باغ و پول آن نداريد. آيا بعد از مدتى تصرف و آبيارى و خريد لوازم باغبانى براى آن پدرم مى توانسته باغ را از من بگيرد؟
جواب: در صورتى كه پدر باغ مزبور را به شما هبه كرده و به تصرف داده است، حق فروش نداشته و معامله او فضولى است كه اگر شما امضا نكنيد باطل است.

سؤال 1212 :پدرى در زمان حيات خود به يك پسرش گفته است تا در زمينى براى خودش خانه اى بسازد و او هم خانه را ساخته است. حال بعد از فوت پدر، آيا ورثه ديگر از آن زمين ارث مى برند يا خير؟
جواب: اگر زمين را به او بخشيده باشد، كسى حق مزاحمت او را ندارد. و بقيه از آن ارث نمى برند.

سؤال 1213 :آيا هبه زن به شوهر و بالعكس، حكم هبه به اجنبى را دارد، كه بتوانند رجوع كنند؟
جواب: بلى، بنابر اقوى حكم هبه به اجنبى را دارد و تا عين باقى است

(صفحه315)

مى توانند رجوع كنند.

سؤال 1214 :آيا زن مى تواند از مال خودش بدون اجازه شوهر، چيزى را به كسى ببخشد؟
جواب: بلى مى تواند، حتى اگر شوهر نهى كند.

سؤال 1215 :فرق بين هبه و صدقه چيست؟
جواب: هبه (بخشش) اين است كه چيزى را مجاناً به ديگرى بدهند به قصد جلب محبت و دوستى و امثال آن و قصد قربت و ثواب در آن شرط نيست. اما صدقه اين است كه چيزى را مجاناً به ديگرى بدهند براى ثواب و قربة الى الله.

سؤال 1216 :شخصى پولى را به قصد صدقه كنار گذاشته و هنوز به فقير نداده است آيا مى تواند آن را بردارد و مصرف كند و مجدداً پولى به جاى آن صدقه دهد؟
جواب: بلى، جايز است.

سؤال 1217 :شخصى پولى را صدقه داده است، حال پشيمان شده، آيا مى تواند آن را پس بگيرد؟
جواب: خير، بعد از آنكه صدقه را به تصرف فقير دادند نمى توانند آن را پس بگيرند اگرچه فقير ذى رحم نباشد و عين مال هم موجود باشد.

(صفحه316)








وقف

تحقق و اثبات وقفيت
سؤال 1218 :قطعه زمينى است كه به هيچ وجه آثار وقفيت و مدرك و سندى كه حاكى از موقوفه بودن باشد و شاهدى كه گواهى عينى بر وقفيّت بدهد ندارد آيا مى توان به گفته يك عده آن را وقف دانست؟
جواب: با فرض اينكه در محل شهرت به وقفيت نداشته باشد و قرينه و مدركى براى وقفيت در دست نباشد موقوفه محسوب نمى شود. در عين حال از طريق اداره اوقاف مربوطه مى توان تحقيق كرد.

سؤال 1219 :زمينى متروكه بوده و عده اى از مؤمنين آن را براى حسينيّه معين كرده اند و عدّه اى مى گويند براى دفن اموات است، وظيفه چيست؟
جواب: از خصوص زمين مزبور اطلاع ندارم، بطور كلّى اگر زمين براى جهت خاص وقف شده باشد بايد به همان نحو عمل شود [الوقوف على حسب ما يوقفها اهلها] و اگر وقف نيست بطورى كه از ظاهر سؤال استفاده مى شود كه متروكه و بلامعارض بوده، خوب است مؤمنين با يكديگر توافق كنند و به يكى از دو امر اختصاص دهند. هرچند محل دفن مؤمنين باشد و اگر آنجا را محل دفن قرار دهند، عزادارى حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام) هم در آنجا اشكالى ندارد.

سؤال 1220 :زمينى به مساحت 500 متر با مساعدت افراد خيّر خريدارى شده و جهت

(صفحه317)

مسجد وقف گرديده است ولى تا به حال وقف محقق نشده و كسى در آن به عنوان مسجد نماز نخوانده است. اكنون متوليان وقف مى خواهند در زيرزمين حسينيه و در طبقه همكف مسجد و در طبقه بالاى بناى تجارى بسازند، آيا جايز است؟
جواب: چنانچه تحويل متولى داده شده باشد وقفيت محقق شده است و تبديل آن جايز نيست.

سؤال 1221 :زمينى است به صورت باير و بلا استفاده كه در سى سال گذشته تنها چند جنازه كودك در آن دفن گرديده است و هيچ مدركى مبنى بر وقف بودن آن وجود ندارد. آيا اهالى مى توانند دور آن را حصاركشى كرده و حسينيه ايجاد كنند؟
جواب: اگر وقف بودن زمين براى دفن اموات محرز نباشد و تأسيس حسينيه مستلزم نبش قبرى كه آثار و بقاياى ميت در آن است نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 1222 :الف ـ مسجدى در زمين شخصى بدون اذن و اجازه آن شخص ساخته شده است و چندين سال گذشته است، فعلا مالك آن پيدا شده است، تكليف چيست؟
ب ـ آيا مى توان مقدارى از مسجد مزبور را تخريب كرده و دستشويى و ساير امكانات را در آن ساخت؟
جواب: الف ـ با جلب رضايت صاحب آن، خود او فعلا وقف كند.
ب ـ چون قبل از رضايت در آن نماز خوانده شده مسجد نبوده و فعلا با توجه به خواست صاحب آن عمل شود. هرچه او گفت و به هرنحو كه وقف كرد، عمل شود.


سؤال 1223 :انواع وقف را توضيح دهيد و تفاوت آنها را بيان كنيد.
جواب: بطور اجمال گاهى نظر واقف به عنوان وقف است، مانند وقف مساجد و مشاهد. و در اين صورت وقف، فك و تحرير ملك است. و لذا به هيچ وجه قابل فروش و تبديل نيست. و گاهى نظر او به تمليك منفعت است مانند وقف دكاكين يا املاك براى مساجد و ذريه. يعنى نظر او از وقف اين است كه فوايد و منافع دكاكين يا ملكها مال مسجد يا ذريه خود باشد. و گاهى نظر او از وقف،

(صفحه318)

تمليك انتفاع است مانند وقف كاروانسرا و حمام. يعنى مى خواهد مردم از اينها استفاده سكونتى و استحمامى كنند و اين دو نوع وقف در موارد خاصى كه در كتب فقهى ذكر شده قابل فروش و تبديل است. ضمناً فرق تمليكِ منفعت با انتفاع اين است كه منفعت ملك طِلق موقوف عليه يا عليهم مى شود و مى توانند آن را بفروشند و يا اجاره دهند، مثل گندمى كه از زمين وقفى سهم موقوف عليه شده است. و اگر كسى آن را غصب كند، ضامن و مديون مغصوب منه است. ولى انتفاع، ملك طلق نيست و غير قابل فروش است. مثل حق سكونت در كاروانسرا يا حق استفاده از حمام وقفى يا مدارس وقفى كه موقوف عليه نمى تواند حق انتفاع سكونت يا استحمام خود را به ديگرى بفروشد. و محل تفصيل اين اجمال كتب استدلالى است.

سؤال 1224 :اگر با پول فروش موقوفه، چيزى براى وقف خريده شده، آيا خواندن صيغه وقف لازم است يا خير؟
جواب: اجراى صيغه لازم نيست. ولى براى تحقق وقفيت علاوه بر نيّت، انشاء نيز لازم است. اگرچه مظهر و مبرز آن فعل و به تصرف دادن به موقوف عليهم باشد.

نامعلوم بودن كيفيت وقف
سؤال 1225 :خانه اى است موقوفه كه هرساله در آن مراسم عزادارى برپا مى شود، اما نمى دانيم چگونه وقف شده است، وظيفه چيست؟
جواب: در فرض مسأله اگر خانه مزبور را با استيذان و استرضاى اولاد واقف و اولياى آنها به عنوان ثلث، وقف بر عزادارى امام حسين (عليه السلام) شود، و به همين عنوان به ثبت رسانده شود، ظاهراً مطابق با احتياط است.

تغيير وقف
سؤال 1226 :شخصى دو دانگ از مزرعه خودش را به اضافه چند ساعت آب در شبانه روز

(صفحه319)

به وقف صحيح و شرعى با متولى معلوم، وقف عزادارى امام حسين (عليه السلام)كرده است، آيا جايز است آب موقوفه را جهت شرب مردم به جاى ديگر منتقل كرد؟
جواب: با توجه به اينكه آب وقف مزرعه موقوفه است، جايز نيست در جاى ديگر استفاده شود.

سؤال 1227 :زمينى را براى مسجد درنظر گرفته بودم و ساختن آن را به اهالى محل واگذار كرده بودم، چندين سال مى گذرد و هيچ اقدامى براى ساختن آن از طرف اهالى به عمل نيامده و صيغه وقف هم خوانده نشده و نماز هم در آن خوانده نشده است، آيا مى توان از نيت خود برگشته و زمين را صرف امور خيريه ديگر بكنم؟
جواب: مى توانيد صرف امور ديگرى كنيد.

سؤال 1228 :شخصى به علت ناراحتى از فرزندان خود و به جهت محروم كردن آنها بدون رضايت قلبى خانه مسكونى خود را وقف كرده است و در محضر هم ثبت كرده است و بعد از مدتى پشيمان شده و مدت ده سال به مقتضاى وقف عمل نكرده است و اكنون فوت كرده و وراث هم به اين خانه احتياج دارند، آيا چنين وقفى صحيح است و عمل به آن لازم است؟
جواب: چنانچه شرايط صحت وقف وجود داشته، صحيح است. و وراث نمى توانند به صرف احتياج آن را به هم بزنند و رضايت قلبى چيزى نيست كه مشاهده شود. همينطور كه پشيمانى نقشى ندارد.

سؤال 1229 :شخصى در سال 1369 ملكى را با متولى و ناظر معلوم، وقف عزادارى سيدالشهداء (عليه السلام) كرده است و چند سالى طبق آن عمل مى شد، بعد از فوت او وقفنامه ديگرى مربوط به همين ملك به تاريخ 1374 بدست آمده است كه نسبت به قبلى فرق دارد و كمتر از آن مقدار است، به كداميك از دو وقفنامه بايد عمل كرد؟
جواب: چنانچه صيغه وقف جارى شده باشد و شرايط آن صحيح باشد، تغيير آن جايز نيست. وقف مثل وصيت نيست كه هركدام تأخر زمانى داشته باشد، واجد اعتبار باشد.

سؤال 1230 :چند نفر سه هزار متر زمين وقف گلستان شهداى محل كرده اند، اخيراً اهالى،

(صفحه320)

نياز شديد به دبيرستان دارند، نصف آن را اداره آموزش و پرورش براى تأسيس مركز فرهنگى لازم دارد و باقيمانده كفاف براى گلستان مى دهد، وظيفه چيست؟
جواب: چنانچه ميّتى در زمين مزبور دفن نشده باشد و صاحبان زمين موافق باشند، مى توانند قسمتى از آن را براى تأسيس مركز فرهنگى اختصاص دهند.

سؤال 1231 :يك ملك موقوفه با سابقه 60 ساله در حال تخريب مى باشد، براى اينكه اين ملك از بين نرود تصميم داريم كه سرقفلى اين ملك فروخته شود و به جاى آن ملك ديگرى خريدارى شود تا زير نظر اوقاف، درآمد حاصله آن صرف امور خيريه گردد. با توجّه به اينكه طبق وصيّت مى بايست پشت در پشت در حفظ آن كوشا و آن را اداره كنند تا درآمد آن صرف امور خيريه گردد، متمنّى است بفرماييد آيا مى توانيم سرقفلى اين ملك مخروبه را تبديل به مكان ديگرى كنيم؟ تا علاوه بر اينكه باعث حفظ موقوفه شويم، بتوانيم طبق وصيّت نامه ميّت عمل كرده و درآمد حاصله صرف امور خيريه گردد؟
جواب: چنانچه راه حفظ عين موقوفه منحصراً فروش سرقفلى آن به نحو مشروع باشد، مانعى ندارد.

سؤال 1232 :آيا اشياى وقف شده براى مسجد، از قبيل قالى و فرش كه در حال فرسوده شدن است، و اهل خبره مى گويند هرچه بماند به ضرر مسجد است و اين فرشهاى كهنه را خوب مى خرند و مى شود فرشهاى نو از پول آنها خريد، آيا اين تبديل به احسن جايز است؟ و آيا اشياى ديگر كه قابل استفاده و احتياج نيست و چنانچه بماند وسايل آن مى پوسد، آيا فروختن آنها و خريدن چيز ديگر كه مسجد احتياج دارد، جايز است يا خير؟
جواب الف ـ در مفروض سؤال، تبديل به احسن جايز است.
ب ـ چنانچه در مسجد ديگرى نيز امكان استفاده نداشته باشد و در مسجد اصلى زمينه اى براى استفاده آينده در كار نباشد، فروختن آنها و صرف پول آن در مصالح مسجد بلامانع است.


سؤال 1233 :اگر قبرستانى را نبش كنند و يا بدون نبش روى آنها شن ريزى كنند در صورتى كه همه اجساد موجود در آن از بين نرفته باشند و سپس مؤسسات عامّ المنفعه از قبيل: مدرسه،

<<التالي الفهرس السابق>>