في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>




(صفحه421)

دارد. اما شوهر وى به هيچ وجه رضايت نمى دهد، آيا طلاق دادن زن شرعاً جايز است؟
جواب: در فرض سؤال، ظاهراً ديوان عالى كشور كه حكم طلاق را صادر كرده و براى شما محرز شد كه حكم صادره از ناحيه ديوان عالى كشور است، معلوم مى شود كه بعنوان حاكم شرع، چنين حكمى را صادر كرده. لذا شما مى توانيد طبق همان حكم و نوشته با رعايت شرايط طلاق، صيغه طلاق را جارى كنيد اگرچه شوهر معترض باشد.

سؤال 1589 :طلاقى كه حاكم بالأجبار در مورد زوجه شخصى مى دهد، آيا رجعى است؟ آيا بائن كه زوج حق رجوع نداشته باشد؟
جواب: ظاهر اين است كه طلاق حاكم و يا طلاقى كه به اجبار زوج تحقق پيدا مى كند، از نظر رجعى بودن و نبودن با طلاقهاى ديگر فرقى ندارد.

سؤال 1590 :مردى عيال خود را اذيّت مى كند و نفقه نمى دهد و از دادن طلاق خوددارى مى كند، آيا آن زن مى تواند شوهر ديگر اختيار كند؟
جواب: در فرض سؤال، زن بايد به حاكم شرع رجوع كند و يا به هر طريق ممكن، حقوق و نفقه خود را از شوهر بگيرد; ولى به هيچ وجه نمى تواند بدون طلاق، به ديگرى شوهر كند. و خلاصه زن شوهردار اگر شوهر ديگر بكند زانيه خواهد بود و احكام زنا بر او مترتب مى شود.

سؤال 1591 :زنى كه از شوهر خود اكراه شديد دارد و مهريه خود را مى بخشد تا طلاق خلع جارى شود; ولى شوهر حتّى به مازاد بر مهر قبول نمى كند، تكليف چيست؟
جواب: در صورتى كه ثابت شود ادامه زندگى براى زن همراه با عسر و حرج شديد است، حاكم شرع مى تواند طلاق خلعى مزبور را انجام دهد، اگرچه شوهر راضى نباشد.

سؤال 1592 :مردى بعد از سه ماه زندگى با يك زن، حدود چهار سال است كه به جمهورى روسيه رفته و در اين مدّت نفقه زن را هم نداده است، هيچ شرطى در خصوص عدم نفقه و رفتن به مسافرت و مدت آن در ضمن عقد نوشته نشده است. زن چندبار وكيل خود را

(صفحه422)

فرستاده و اعلان كرده است كه حاضر به طلاق است، ولى مرد هيچ توجّهى نكرده است. عدم وجود حاكم شرع در جمهورى آذربايجان باعث شده است كه زن بعد از چهار سال، بدون نفقه سربار خانواده پدرى باشد. لذا با اين وضع كه مرد به خارج از كشور رفته است و هيچ نفقه اى هم حاضر نيست بدهد و حتّى در خصوص طلاق نيز اقدامى نمى كند، آيا زن مى تواند طلاق بگيرد يا نه؟ و نحوه طلاق گرفتن زن در حالى كه مرد حاضر نيست (با شرايط ذكر شده) چطور مى شود؟
جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست و طلاق هم نمى دهد و حاكم شرع نيز در آن جمهورى وجود ندارد، زن مى تواند به نماينده حاكم شرع مراجعه كند. يعنى كسى كه از طرف مجتهد جامع الشرايط، مجاز در تصدى امور حسبيّه است (كه در آن جمهورى چنين افرادى وجود دارند) تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد و يا اصلا امكان دسترسى و اخطار به او نبود و امكان انفاق از مال او هم نبود، در اين صورت زن را به تقاضاى خودش، مطلقه مى كند. و پس از مطلقه شدن و گذشتن عده طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند. و در اين مسأله فرقى بين حاضر و غايب بودنِ زوج نيست. بلكه ملاك رعايت امور مذكوره است. و مفقودالأثر احكام خاصى دارد كه بايد رعايت شود.

سؤال 1593 :آيا حاكم شرع مى تواند مرد را مجبور به طلاق دادن زنش كند؟ يا اينكه خودش زن را مطلقه كند؟
جواب: بلى، اگر حاكم، مجتهد جامع الشرايط باشد، در بعضى از موارد كه صلاح دانست، مى تواند زوج را وادار به طلاق كند و چنانچه زوج، حاضر به طلاق نشد، حاكم خودش زن را مطلقه مى كند.

سؤال 1594 :شخصى مدّت شانزده سال است كه در كشور ايران مى باشد و زن و بچّه اش در افغانستان بدون سرپرست بسر مى برند و پدر زنش آمده هرچه اصرار مى كند حاضر به بازگشت نمى شود، آيا پدر زن مى تواند كه شرعاً طلاق دخترش را بگيرد؟ يا او را اجبار به بازگشت كند يا خير؟

(صفحه423)

جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست، زن مى تواند به حاكم شرع مراجعه كند، تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد. در اين صورت زن را به تقاضاى خودش مطلقه مى كند و پس از مطلقه شدن و گذشتن عدّه طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند.

سؤال 1595 :شخصى جهت اشتغال به كار در كويت، از منزل خارج و در دريا اسير نيروهاى عراقى مى گردد. بعد از مدّتى كه از غيبت او مى گذرد، زنش كه اطلاعى از او نداشته جهت تعيين تكليف و طلاق به دادگاه مراجعه و بعد از گذشت مدّت شش سال از روزى كه شوهرش از منزل خارج شده، به موجب حكم دادگاه مطلقه مى گردد و با رعايت عدّه شرعى به عقد ازدواج ديگرى درمى آيد، كه صاحب يك فرزند نيز مى شود; بعد از آزادى اسرا، شوهر بانوى مزبور پيدا مى شود ولى زن مزبور مجدّداً تقاضاى طلاق مى كند و دادگاه حكم طلاق از همسر اوّل را صادر، و زن در دفترخانه مطلّقه مى گردد. آيا اين زن مى تواند با شوهر دومش كه داراى فرزندى نيز او هست ازدواج كند يا خير؟
جواب: چنانچه دادگاه شرعى و با رعايت شرايط طلاق او را طلاق داده است، و بعد از انقضاى عده، شوهر رفته است، پس از آمدن شوهر اوّل، وى حقى ندارد و زن به زوجيت شوهر دوم باقى است. مگر آنكه شوهر دوم وى را مطلقه كند.

سؤال 1596 :مردى است كه نفقه همسر خود را نمى دهد و او را مورد ايذاء و اذيت قرار مى دهد و حاضر به طلاق دادن او حتى طلاق خلع نمى باشد، آيا مى شود او را مجبور به طلاق دادن كرد؟
جواب: اختيار طلاق با شوهر است و حاكم شرع مى تواند در صورت مطالبه زوجه، شوهر را وادارد كه حقوق زن را داد كند. و در بعضى از موارد حاكم شرع مى تواند طلاق دهد.

سؤال 1597 :در ضمن عقد به زوجه وكالت مى دهند كه در بعضى موارد خود را مطلقه كند. در صورت مطلقه كردن آيا مستحق مهر است يا خير؟ و آيا طلاق رجعى مى شود يا بائن؟ و در

(صفحه424)

هر صورت آيا زوج مى تواند در عده رجوع كند يا خير؟
جواب: اگر زوجه مدخول بها بوده، تمام مهريه و اگر مدخول بها نبوده، نصف مهريه بعد از طلاق بايد داده شود و طلاق رجعى با شرط بائن نمى شود و چنانچه طلاق رجعى بوده شوهر مى تواند در عدّه رجوع كند، هرچند بدون رضايت زن باشد.

سؤال 1598 :يكى از شروط مذكوره كه به موجب آن زن وكيل است خود را طلاق دهد در موردى است كه زوج، همسر ديگرى اختيار كند، حال اگر زوج در اثر عدم تمكين زوجه و با رأى دادگاه اقدام به ازدواج مجدد كند، آيا زوجه مى تواند با توجه به وكالت خود، خود را مطلقه كند؟
جواب: ظاهراً اين شرط، منصرف به موردى است كه ازدواج دوّم به اين علل نباشد. لذا در فرض مذكور، زن نمى تواند خود را طلاق دهد.

مفقود شدن شوهر
سؤال 1599 :همسر خانمى مفقود شده و يقين حاصل كرديم كه كشته شده است، آيا مى توان با اجازه مرجع تقليد زن را طلاق داد و ازدواج ديگرى بكند؟
جواب: چنانچه يقين حاصل شده كه شخص از دنيا رفته، زن نياز به طلاق ندارد، بلكه پس از عده وفات، مى تواند ازدواج كند و اگر يقين يا اطمينان حاصل نشده باشد، لازم است به حاكم شرع مراجعه شود و در اين صورت برنامه خاصى دارد كه حاكم پياده مى كند.

سؤال 1600 :شخصى همسر خود را رها كرده; مدت 2 سال به خارج مى رود و همسرش با تبانى چند نفر با شهادت دروغ كه شوهر او مدت 4 سال است كه مفقود شده است، باعث مى شود كه فرد عالمى او را طلاق مى دهد و بعد از عده، با كسى ازدواج مى كند حال شوهر اول برگشته است، حكم او را بيان كنيد.
جواب: در فرض سؤال، عقد دوم باطل است و زن، همسر شوهر اوّل است.

(صفحه425)

سؤال 1601 :اينجانب اهل افغانستان مى باشم، از مدت حكومت كمونيسم شوهرم مفقود شد و بعد از 7 سال تفحص، هيچگونه اطلاعى پيدا نكرديم. به علماى منطقه و وكيل مرحوم حضرت امام (قدس سره) مراجعه و با درخواست طلاق، مطلقه ام كردند و عدّه نگهداشتم و بعد از يكسال صبر و شوهر كردم، آيا اين ازدواج خلاف شرع است؟
جواب: على القاعده، علماى منطقه و نماينده حضرت امام (قدس سره) همه جوانب مسأله را رعايت كرده و طلاق داده اند; لذا طلاق صحيح و در نتيجه ازدواج بعدى شما نيز صحيح است.

سؤال 1602 :سربازى پنج سال است كه ناپديد شده است. زنش به پدر شوهر مى گويد يا پيدايش كنيد يا طلاقم دهيد. كسانى كه وكالتى از حاكم نداشتند جبراً طلاق دادند و او شوهر كرد و بعد معلوم شد شوهرش زنده است، اين ازدواج چه حكمى دارد؟
جواب: اگر شرايط رعايت نشده باشد، ازدواج دوّم باطل است و وطى دوّمى، وطى شبهه خواهد بود.

سؤال 1603 :براى فحص از شوهر مفقودالاثر، آيا اعلان در جرايد و وسايل ارتباط جمعى مثل راديو، كفايت مى كند؟
جواب: در فرض سؤال، اعلان در جرايد و راديو و ارائه عكس شخص مفقود، و درخواست از كسانى كه از او خبر دارند كافى است.

سؤال 1604 :آيا عسر و حرج باعث جواز طلاق، براى حاكم مى شود؟ مخصوصاً اگر غيبت به وسيله رفتن و فرار كردن خود زوج مى باشد; يا موردى كه منفقى نيست كه نفقه زوجه را بدهد.
جواب: در صورتى كه زوجه براى نداشتن شوهر در حرج است، نه از جهت نفقه، بطورى كه در صبر كردن معرضيت فساد است; حاكم پس از گذشتِ مدت چهار سال مى تواند طلاق بدهد.

سؤال 1605 :زنى كه مدتى است شوهرش، مفقود شده و هيچگونه اطلاعى از او در دست نيست، آيا مى تواند خود را مطلقه كرده و با شخص ديگرى ازدواج كند؟

(صفحه426)

جواب: چنانچه يقين به فوت او پيدا كرده، عده وفات بگيرد و پس از آن مى تواند شوهر كند. و اگر يقين به فوت همسر خود ندارد، ولى از ترس وقوع در فساد و نابسامانى زندگى و يا نداشتن زندگى و يا نداشتن نفقه، نمى تواند در بلاتكليفى بسر برد، دراين صورت نيز مجاز است به حاكم شرع مراجعه كند و درخواست طلاق كند و بعد از بررسى و حصول شرائط حاكم او را طلاق دهد و پس از طلاق، احتياطاً عده وفات گرفته و پس از آن ازدواج كند.

سؤال 1606 :شوهرِ زنى مفقودالاثر شده و زن علم به فوت او پيدا كرده و ازدواج كرده است. بعد از مدتى شوهر اول برگشته، حكم زن چيست؟
جواب: در فرض سؤال زن بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است. ولى اگر شوهر دوم با او نزديكى كرده باشد، بايد عدّه نگهدارد.

سؤال 1607 :هفت سال از شوهرم هيچ اطلاعى نداشتم; بعد از جستجوى بسيار، يقين به فوت او پيدا كردم. و بعد از مدت هفت الى هشت ماه، با فردى ازدواج موقت نمودم; و در اين ازدواج يك دختر هم پيدا كردم، و بعد با گرفتن طلاق رسمى از دادگاه، به ازدواج دائم همان مرد درآمدم، آيا اين ازدواج من صحيح است يا خير؟
جواب: از قضيه مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى حكم كلى مسأله اين است كه اگر زن بين خود و خدا يقين كند كه شوهرش فوت شده است، بعد از گذشتن عدّه وفات مى تواند شوهر كند. و در اين صورت فرقى بين ازدواج موقت و دائم نيست و كسى هم حق اعتراض به او ندارد. بنابراين اگر شما يقين به فوت شوهر خود پيدا كرده ايد و پس از آن اقلا چهار ماه و ده روز گذشته و بعد از آن ازدواج موقت يا دائم كرده ايد، ازدواج شما شرعاً صحيح و بى اشكال است.

سؤال 1608 :همسر اينجانب بعد از يك ماه زندگى با من منزل را ترك كرده و تا به حال مراجعه نكرده است. من مدتها بدنبال او گشتم، ولى اثرى از او پيدا نكردم، با وجود اينكه جوان هستم و بدون شوهر ممكن است به فساد كشيده شوم و كسى هم نيست نفقه من را بدهد و راهى هم براى امرار معاش ندارم، وظيفه من را مشخص كنيد؟

(صفحه427)

جواب: در فرض سؤال كه زوج را پيدا نكرده ايد، و امكان دستيابى به زوج هم نيست و به هيچ وجه نمى توانيد حتى با نامه به وى اخطار كنيد و امكان تأمين نفقه از مال او نيست، شما مى توانيد به حاكم شرع مراجعه كنيد و خود را مطلقه كنيد. و پس از طلاق عدّه نگهداريد كه احتياط اين است عدّه وفات نگهداريد. يعنى پس از طلاق چهار ماه و ده روز صبر كنيد. پس از گذشتن عدّه، ازدواج شما اشكال ندارد.

رجوع
سؤال 1609 :اينجانب با همسرم متاركه كردم. بعد از خارج شدن از محضر طلاق حدود نيم ساعت درباره مسائل گوناگون صحبت كرديم. آيا اين حالت و گفتگو مصداق رجوع است؟
جواب: صرف گفتگو كافى نيست، بلكه به نظر اينجانب تحقق رجوع، به كارهايى مثل لمس و تقبيل، اگر به قصد رجوع نباشد، مشكل است، بلى اگر مواقعه انجام شود، رجوع محقق مى شود. اگرچه قصد رجوع هم نداشته باشند.

سؤال 1610 :زنى با بذل مهر طلاق مى گيرد و قبل از تمام شدن عدّه، از بذل رجوع مى كند، مرد با علم به اينكه حق دارد رجوع كند، رجوع نكرده تا عدّه منقضى مى شود، آيا حق مهر دارد؟
جواب: در فرض سؤال، زن حق مهر دارد.

سؤال 1611 :شخصى كسى را وكيل كرده كه همسرش را طلاق دهد و همسر براى اينكه زوج، ديگر حق رجوع نداشته باشد، مهر خود را بذل كرده تا طلاق مبارات انجام شود و وكيل با كسب رضايت موكل خود طلاق مبارات داده است. آيا در فرض مسأله حق رجوع براى زوج وجود دارد؟
جواب: در طلاق مبارات مانند طلاق خلع، اگر زن در بذل خود در عده رجوع كند، زوج مى تواند در طلاق رجوع كند و الاّ حق رجوع ندارد.

سؤال 1612 :همين زن، در زمان عدّه طلاق، رجوع به يك هزار تومان كه بنا شده بود بدهد

(صفحه428)

و نداده، كرده است و شوهر هم رجوع كرده، آيا اين رجوع صحيح است يا نه؟ حكم شرعى را بيان فرماييد.
جواب: بلى، بر فرض وقوع طلاق خلع، اگر زن در بين عدّه، از بخشش خود برگردد; شوهر مى تواند رجوع كند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.

سؤال 1613 :آيا رجوع به صرف كتابت تحقق پيدا مى كند؟
جواب: اگر به قصد رجوع بنويسد، ظاهراً رجوع محقق مى شود.

سؤال 1614 :آيا نگاه شهوى به زوجه در طلاق رجعى، رجوع محسوب مى شود؟
جواب: بعيد نيست رجوع محسوب شود، اگر قصد رجوع كرده باشد.

طلاق خلع
سؤال 1615 :زنى در طلاق خلع مهريه خود را كه در ذمه شوهر بوده به عنوان بذل، اسقاط كرده است، آيا اين زن مى تواند در عده به بذل (ذمه ساقط شده) رجوع كند؟
جواب: اختصاص به اعيان، معلوم نيست و لذا مى تواند رجوع كند.

سؤال 1616 :در طلاق خلع كه قبل از دخول صورت گرفته است، تمام مهر بذل شده است آيا زوج حق دارد نصف مهر را مطالبه كند؟
جواب: بلى در اين صورت حق دارد مطالبه كند مگر اينكه بذل، نسبت به مقدار مهرى باشد كه زن استحقاق داشته است.

سؤال 1617 :زنى كليه حقوق خود را از مهريه و جهيزيه گرفته است; و طلاق گرفته، ولى در ضمن طلاق قرار شده كه هزار تومان به زوج بدهد، آيا اين طلاق رجعى است يا خلع؟
جواب: طلاق خلع، در موردى است كه زن از شوهرش ناراضى است و مهريه يا مال ديگر خود را به او مى بخشد كه طلاقش دهد. و بايد صيغه طلاق به اين مضمون واقع شود: كه زن در مقابل چيزى كه بخشيده رها و مطلقه است (خالَعْتُها عَلى مابَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ) همانگونه كه در مسأله 2597 توضيح المسائل بيان شده است. و اگر زن چيزى نبخشد يا صيغه طلاق به اين مضمون و عبارت واقع نشود

(صفحه429)

طلاق رجعى است نه خلع. در مورد سؤال، ظاهراً بخشش واقع نشده و صرف بنا وقرار بخشش، بوده است كه اگر چنين بوده، طلاق واقع شده رجعى است نه خلع.

عدّه
سؤال 1618 :زنى كه در ازدواج موقت، مطمئن است كه حامله نشده است (چون رحم او را خارج كرده اند) آيا بايد عده نگه دارد؟
جواب: اگر در سن زنانى باشد كه حيض مى بيند، بايد عدّه نگه دارد.

سؤال 1619 :آيا زن در ايام عده طلاق، لازم است در خانه شوهر بماند؟
جواب: در طلاق رجعى شوهر نمى تواند او را از خانه بيرون كند همانطور كه زن نمى تواند از خانه شوهر خارج شود و در طلاق خلع اگر به بذل رجوع كند، طلاق رجعى مى شود.

ظهار، ايلاء
سؤال 1620 :زنى قرآن را بر سر شوهر زده و گفته از اين به بعد برادر من هستيد، آيا بر اين مرد حرام مى شود؟
جواب: زن بر شوهر، حرام نيست.

سؤال 1621 :اگر مردى قسم بخورد كه با همسرش نزديكى نكند، آيا براين قسم اثرى مترتب مى شود؟
جواب: اگر قسم با شرايط خاص خود ـ كه در كتب فقهى مذكور است ـ واقع شده باشد در صورتى كه مرد با همسر خود نزديكى كند، بايد كفاره مخالفت با قسم را پرداخت كند. و اگر به همسر خود مراجعه نكند، همسر مى تواند به حاكم شرع مراجعه كند و حاكم مرد را چهار ماه مهلت مى دهد. اگر در اين چهارماه به همسر خود مراجعه نكرد حاكم او را مجبور بريكى از دو امر مى كند يا رجوع و يا طلاق، و اگر هيچكدام را نپذيرفت مأكل و مشرب را بر او تنگ مى گيرد تا يكى از آن دو را اختيار كند و اگر امتناع كرد حاكم او را طلاق مى دهد.

(صفحه430)

مسائل متفرقه طلاق
سؤال 1622 :اگر زوج با زوجه خود برخلاف امساك به معروف رفتار كند و حاضر به طالق هم نشود، آيا درصورت درخواست طلاق توسط زوجه از دادگاه، دادگاه مى تواند زوج را محكوم به تطليق زوجه اش كند و در صورت امتناع، خود طلاق بدهد يا نه؟
جواب: در صورتى كه با رسيدگىِ كامل، احراز شود كه با رعايت حقوق زوج از طرف زوجه و عدم نشوز او با تمكين از مرد، زوج امساك به معروف ندارد. حاكم شرع او را ملزم به يكى از دو امر از امساك به معروف يا تسريح به احسان، مى كند و در صورت امتناع، زوجه را به تقاضاى خودش، مطلقه مى كند.

سؤال 1623 :اگر پدر يا مادر به فرزند بگويند زنت را طلاق بده; آيا بايد اطاعت امر ايشان كرد يا خير؟
جواب: در صورتى كه مخالفت امر آنها موجب اذيت و بحد عقوق نرسد; طلاق دادن لازم نيست.

سؤال 1624 :اگر زن ادعا كند كه من مطلقه مى باشم، آيا قولش بدون بيّنه، قبول مى شود يا نه؟
جواب: بلى، بدون بيّنه قبول مى شود.

(صفحه431)








احكام خانواده

خروج زن از منزل
سؤال 1625 :لطفاً حكم شرعى خروج زوجه دائم، از منزل را بيان كنيد و دليل و فلسفه آن را ذكر فرماييد.
جواب: براساس منابع فقهى، لازم است زوجه به عقد دائم، جهت خروج از منزل رضايت زوج را جلب كند.
از اين قانون كلى موارد زير استثنا شده است:
1 ـ خروج از منزل براى كسب معارف اعتقادى بمقدار لازم و ضرورى و همينطور براى فراگيرى وظايف شرعى الزامى.
2 ـ خروج براى معالجه بيمارى، چنانچه امكان درمان در منزل نباشد.
3 ـ خروج براى فرار از ضررهاى جانى و مالى و عرضى.
4 ـ خروج براى انجام واجبات عينى كه موقوف بر خروج از منزل است. مانند سفر حج، شركت در انتخابات و يا نجات نفس محترمه.
5 ـ چنانچه ماندن در منزل، توأم با عسر و حرج غير قابل تحمل باشد، خروج جايز است.
6 ـ چنانچه در ضمن عقد نكاح انتخاب مسكن و اشتغال به مشاغل ادارى به زوجه محوّل شده باشد. و به عنوان شرط در ضمن عقد، براى خود سلب


(صفحه432)

محدوديت كرده است.
7 ـ خروج براى تأمين معاش، چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد يا از انفاق سرپيچى كند.
8 ـ خروج از منزل براى تظلّم و دادخواهى.
در غير اين موارد جايز نيست زن بدون اذن شوهر از منزل خارج شود و دليل اين مطلب عبارت از آيه شريفه:
«الرجال قوامون على النساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم».
رواياتى كه صاحب كتاب وسائل الشيعه در جلد 14، ص 112; نقل كرده است، و دلالت دارد كه «ولا تخرج من بيتها الا باذنه».
و براى آگاهى از فلسفه لزوم پيروى زن از شوهر، در خروج از منزل و امثال آن نياز به بيان مقدماتى است:
1 ـ فقهاى اماميه عقيده دارند كه احكام شرعيه، ناشى از ملاكات و اهدافى است كه از آنها تعبير به مصالح و مفاسد مى كنند. براين اساس بايدها بر اساس جلب مصلحت و نبايدها براى فرار از مفاسد است.
2 ـ مصالح و مفاسد، منحصر به امور مادى نيست. بلكه براساس جهان بينى اسلامى عمدتاً براى تأمين مصالح معنوى و سعادت اخروى است:
3 ـ در تشخيص ملاكات احكام اتكاى ما بر وحى است. كه از علم بى نهايت الهى سرچشمه مى گيرد و هيچ گونه خطا و اشتباه در آن تصور نمى شود. بنابراين ما اجمالا مى دانيم كه هر دستورى، داراى ملاك مناسب است; هر چند از شناخت تفصيلى آن عاجز باشيم.
4 ـ در ازدواجهاى دائم، هزينه زندگى بر عهده شوهر است، كه شرح آن در كتابهاى فقهى مسطور است.
5 ـ براساس تحقيقات روانشناسان و تجربه تاريخى، مردان نوعاً موجودى هستند كه قدرت آنها در تحمل مشكلات و بر خورد با ناملايمات بيشتر


(صفحه433)

از زنان  است.
6 ـ در تشريع قوانين اسلامى، معيار وجود نوعى، ملاكات است نه موارد استثنايى، البته اين جهت در مصوبات پارلمانى نيز مورد توجه عقلا مى باشد.
7 ـ يكى از اهداف تربيتى، تحكيم مبانى نظام خانواده است كه اساس تمام نظامهاى اجتماعى است و چون اين نظام هم مانند ساير نظامها، نياز به مدير دارد، اسلام از ميان اعضاى خانواده، شوهر را كه تحمل او در مشكلات بيشتر است انتخاب كرده، و هزينه زندگى و مسؤوليت فرزندان را در بسيارى از موارد به عهده او قرار داده است. همانگونه كه حضانت فرزندان را تا مدت محدودى براى مادر كه از عواطف زيادتر برخوردار است مقرر فرموده است.
با توجه به اين امور هفت گانه مى توان گفت كه تحصيل رضايت شوهر در خروج از منزل براساس مديريت شوهر و در قبال پرداخت هزينه همسر، و تحكيم نظام خانواده و حفظ حقوق حقه مردان و فرزندان است و ثمرات اين مديريت در برترى نظام خانوادگى افراد متدين، بر ساير خانواده ها مشاهده مى شود.


سؤال 1626 :اگر مردى براى انتقام و اذيت كردن زن خود به او اجازه ندهد كه از منزل خارج شود، آيا زن بايد اطاعت كند؟ مثلا هميشه اجازه مى داده به محلى برود; ولى حالا براى انتقام اجازه نمى دهد؟
جواب: انتقام گرفتن و اذيت كردن مرد، برخلاف كرامت انسانى است و مناسب اخلاق اسلامى نمى باشد. ولى اگر به هرجهت اجازه خروج نداد، بر زن است كه اطاعت كند.

سؤال 1627 :زنى با تحصيلات عاليه و تخصص در امور مختلف، مى خواهد در ادارات يا كارخانه مشغول به كار شود و از تخصص خود استفاده كند; اما شوهر او مخالفت مى كند. آيا منع شوهر جايز است؟ آيا زن مديون هزينه هايى كه از بيت المال، خروج تحصيل او شده نيست؟
جواب: چون اشتغال نوعاً ملازم با خروج از منزل و صرف ساعاتى از وقت مى باشد، لذا شوهر مى تواند منع كند. در اين صورت زن مديون نيست. زيرا

(صفحه434)

تعهدى نسبت به اشتغال ندارد.

سؤال 1628 :اگر شوهرى همسر خود را از شركت در انتخابات و خروج از منزل براى اين كار منع كند، آيا زن مى تواند بدون اذن او از منزل خارج شده و در انتخابات شركت كند؟
جواب: در واجب عينى، اذن شوهر به هيچ وجه دخالت ندارد.

سؤال 1629 :مردى كارمند با زن كارمندى ازدواج مى كند; پس از ازدواج، شوهر رضايت به ادامه كارمندى همسرش نمى دهد، با توجه به اين كه زن در زمان ازدواج كارمند بوده، آيا شوهر حقى دارد يا نه؟
جواب: در فرض سؤال، چنانچه زوج مى دانسته كه زوجه اجير است و با اين حال اقدام به ازدواج كرده، حق ممانعت از ادامه كار او را ندارد.

سؤال 1630 :آيا محل سكونت فقط با انتخاب شوهر تعيين مى گردد، يا اين كه زن مى تواند از قبول سكونت در محل مورد نظر شوهر، خوددارى كند؟
جواب: حق تعيين محل سكونت با زوج است، مگر اين كه در ضمن عقد نكاح اين حق براى زوجه شرط شده باشد.

سؤال 1631 :زنى در يكى از ادارات شغلى دارد، به شرط ادامه شغل، با مردى ازدواج كرده و زوج هم اين شرط را پذيرفته است، آيا بعد از ازدواج زوج مى تواند از ادامه شغل زوجه ممانعت كند يا نه؟ و اگر قبل از ازدواج، شاغل نباشد، ولى بعد از ازدواج شغلى اختيار كند و زوج هم مانع نشود، آيا بعد از مدتى مى تواند مانع از ادامه شغل زوجه شود يا نه؟
جواب: در فرض سؤال اول، زوج نمى تواند مانع ادامه شغل زوجه خود شود و همچنين در فرض دوم كه زوج متوجه بوده و مانع نشده، تا مدت قرارداد تمام نشود، زوج نمى تواند مانع از ادامه شغل او بشود.

سؤال 1632 :با وجود اين كه احسان به والدين واجب است، اگر شوهر اجازه رفتن به منزل آنها را ندهد، آيا مى شود بدون اذن او به منزل والدين رفت؟
جواب: شوهر مى تواند زن را از رفتن به خانه پدر منع كند، امّا نمى تواند از

(صفحه435)

احسان به وى منع كند، چون احسان اعم از رفتن به خانه پدر است.

سؤال 1633 :اگر زنى از شوهر خود اجازه رفتن به محلّى را گرفت، آيا مى تواند به محلّ ديگر برود؟
جواب: اگر رضايت شوهر نسبت به محلّ ديگر محرز باشد، مى تواند برود.

سؤال 1634 :آيا زن مى تواند بدون اجازه شوهر، براى فراگيرى مسائل شرعى يا مسجد يا نماز جمعه يا مجالس مذهبى از خانه خارج شود؟
جواب: اگر فراگيرى مسائل شرعى، از واجبات زن باشد و راهى براى فراگيرى ندارد جز به خروج از منزل، و مفسده اى نداشته باشد; به قدر ضرورت و به اندازه واجب مى تواند خارج شود. ولى براى مسجد و غيره بدون اجازه نمى تواند خارج شود.

سؤال 1635 :آيا اذن شوهر براى خروج از منزل، در هر خروج بايد احراز شود؟ يا همين كه بداند راضى است مى تواند خارج شود؟
جواب: بايد اطمينان به اجازه و رضايت داشته باشد.

سؤال 1636 :اگر مرد زنش را از رفتن به مسجد يا نماز يا مجالس مذهبى نهى كند، اگر زن مخالفت كرده و برود، نمازش در اين مكانها چگونه خواهد بود؟
جواب: بدون اجازه حرام است برود و اگر رفت با عدم رضايت شوهر، نماز خواندن با لباسى كه مال شوهر است و راضى نيست باطل است.

سؤال 1637 :خوشبو كردن زنان خودشان را، هنگام رفتن به عروسى و جشن و احساس آن توسط مردان اجنبى چه حكمى دارد؟
جواب: چنانچه موجب تهييج مرد اجنبى شود، جايز نيست.

كاركردن زن در خانه
سؤال 1638 :آيا زن مى تواند در مقابل كارهايى چون آشپزى و نظافت كه در منزل انجام

(صفحه436)

مى دهد، مزد طلب كند؟
جواب: مى تواند مزد طلب كند، ولى سزاوار است زن و مرد در امور زندگى با يكديگر همكارى داشته باشند، كه پيوند زناشويى و نظام خانواده، استحكام بيشترى پيدا كند.

سؤال 1639 :در عرف معمول است كه زن كارهاى خانه را انجام مى دهد، آيا مى توان گفت زن و شوهر با توجه به اين عرف، به صورت ارتكازى، عقد را به اين مبنا انجام مى دهند كه زوجه در منزل كار كند؟ لذا زوجه جهت انجام كارهاى منزل، آيا مزدى طلبكار نيست؟
جواب: بطور كلى زحمات و كارهايى را كه زوجه در خانه شوهر انجام داده است، اگر به دستور شوهر بوده و قصد مجانى بودن و تبرّع نكرده، حق مطالبه اجرت المثل را دارد. امّا صرف عرف بلد و ارتكاز موجب عدم استحقاق اجرت نمى شود. و اينكه عقد مبيناً عليها واقع شده صرف تخيلّ است.

سؤال 1640 :زنى چند سال قبل در خانه شوهر، علاوه بر انجام امور خانه دارى، فرش هم مى بافته و قيمت آن صرف در معاش و خريد لوازم خانه و تعميرات خانه مى شده است. ضمناً جهيزيه اى با پول شيربها كه قبلا از شوهر گرفته، به خانه شوهر برده است، كه بعضى از آنها فروخته شده، و بعضى مستهلك شده و از بين رفته، فعلا شوهرش مى خواهد او را طلاق بدهد. آيا زن مزبور، حقى دارد يا نه؟
جواب: در فرض سؤال، اموالى كه ملك زن بوده، اگر شوهر بدون اذن او فروخته و صرف در تعمير خانه يا لوازم ديگر كرده، ضامن است و فرقى در اين نيست كه از جهيزيه فروخته باشد يا از اموال ديگر زن. اما اگر زن به شوهر اذن داده كه اموال او را بفروشد، و چيزى را براى خود بخرد، يا مال او در اثر استعمال از بين رفته باشد، شوهر ضامن نيست. و اما فرشى كه براى شوهر بافته، اگر به قصد مجانى بوده، حق مطالبه اجرت ندارد. و اگر به امر شوهر و به عنوان اخذ اجرت بافته است، استحقاق اجرت دارد.

سؤال 1641 :زيد زوجه خودش را مطلقه كرده است. قبل از اين كه جريان طلاق پيش بيايد،

(صفحه437)

زوجه را مطابق عرف محلى جهت كارگرى شاليزار، به كار واداشته است، بفرمائيد آيا دست مزد زوجه، به زوج تعلق مى گيرد يا به زوجه؟
جواب: مزد كار، زوجه متعلق به خود زوجه است و به زوج مربوط نيست. مگر اين كه به او بخشيده باشد.

سؤال 1642 :زنى كه با اجازه شوهر جهت مردم بطور مزدى قالى بافته، آيا اين مزد قالى به شوهر مى رسد، يا مال خود زن است؟
جواب: اجرت قالى بافى، ملك خود قالى باف است.

سؤال 1643 :جهيزيه اى كه پدر به دخترش داده، آيا مى تواند پس بگيرد يا نه؟
جواب: اگر پدر جهيزيه را تمليك دختر خود كرده، يا به او بخشيده است; چنانچه ظاهراً يكى از اين دو است، ديگر نمى تواند پس بگيرد.

سؤال 1644 :زن كارمندى است كه با اجازه شوهر كار مى كند و حقوق مى گيرد، آيا مى تواند حقوق خود را بدون اجازه شوهر مصرف كند، يا صدقه دهد، يا هديه به كسى بدهد، يا در تمام اين موارد، اجازه شوهر لازم است؟
جواب: تصرفات زن در اموال خودش جايز و صحيح است. حتى اگر شوهر نهى كند. بلى در نذر، نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است و لازم است با اجازه شوهر باشد.

سؤال 1645 :مردى همسرش را طلاق داده است، زن مى گويد خدمات من در خانه تبرعى نبوده، لذا مطالبه اجرت المثل مى كند. آيا ادعاى زن مسموع است يا خير؟
جواب: از قضيّه مورد سؤال اطلاع ندارم. ولى بطور كلى اگر زن به تقاضا و دستور شوهر كار كرده، و قصد تبرع و مجانى نداشته است، حق اجرت المثل دارد. و ادّعاى زن مسموع است. مگر اين كه بيّنه برخلاف اقامه شود.

احكام مقاربت
سؤال 1646 :آيا استحاضه نيز از نظر روابط زناشويى، حكم حيض را دارد؟

(صفحه438)

جواب: خير، حكم حيض را ـ كه حرمت نزديكى على الأطلاق باشد ـ ندارد، بلكه اگر مستحاضه، غسلهاى واجب خود را انجام دهد; نزديكى شوهر با او حلال است.

سؤال 1647 :آيا وطى در دبر زوجه از نظر شرع جايز است؟
جواب: اگر ضرر معتنى به نداشته باشد و زن راضى باشد، كراهت شديده دارد.

سؤال 1648 :حديث «من لايحضر» از قول پيامبر (صلى الله عليه وآله) كه وطى در دبر زنان امت من بر مردان امتم حرام است، آيا صحت دارد؟
جواب: در مسائل فقهى معمولا روايات مختلف وارد شده و تحقيق درباره آنها شأن فقيه است. و از نظر فقهى حكم همان است كه در مسأله قبل بيان شد.

سؤال 1649 :جماع كردن رو به قبله يا پشت به قبله و همينطور صحبت كردن در حال جماع چه حكمى دارد؟
جواب: كراهت دارد.

سؤال 1650 :وطى در دبر زن حائض، چه حكمى دارد؟ و آيا كفاره دارد؟
جواب: اگر ضرر معتنى به نداشته باشد و زن راضى باشد، كراهت شديده دارد. ولى كفاره ندارد.

سؤال 1651 :اگر پزشكان مردى را از عمل زناشويى منع كنند، آيا زن حق دارد مرد را وادار به اين كار كند؟
جواب: اگر از گفته پزشك اطمينان حاصل شد كه عمل زناشويى مستلزم ضرر معتد به براى مرد است; نبايد او را وادار به اين عمل كند و همچنين است عكس مسأله.

سؤال 1652 :اگر شوهرى زنش را در مدت حيض، مجبور به تمكين كرد، حكمش چيست؟
جواب: اگر اجبار به حدى برسد كه از زوجه سلب اختيار شود، تكليفى متوجه او نيست.

(صفحه439)

سؤال 1653 :اگر زنى در زمان حيض، شوهر خود را مجبور به انجام روابط زناشويى كند، حكمش چيست؟
جواب: البته مجبور كردن زن، شوهر خود را به طورى كه از وى سلب اختيار شود، عادتاً بعيد است. ولى بر فرض تحقق چنين امرى، مرد گناه ندارد. ولى كفاره آن را بنابر احتياط، طبق مسأله 453 توضيح المسائل بپردازد، و در هرحال كفاره به عهده زن نمى آيد.

سؤال 1654 :آيا زن و شوهر در زمان حرمت روابط زناشويى مى توانند ديگر استمتاعات را از يكديگر بگيرند؟ اگرچه انزال صورت بگيرد؟
جواب: بلى، اشكال ندارد.

سؤال 1655 :اگر مرد بخواهد به مسافرتى بيش از چهار ماه برود، آيا بايد از همسرش اجازه بگيرد؟ و اگر زن اجازه نداد مسافرت او حرام است؟
جواب: اجازه گرفتن از همسر فى نفسه، لازم نيست. اما چون زن هرچهار ماه يكبار حق مواقعه دارد، لذا در فرض سؤال لازم است اجازه بگيرد كه در حقيقت به معناى طلب اسقاط حقش است. و اگر بدون اجازه سفر كرد در صورتى كه سفر او به قصد ادا نكردن حق زوجه و ترك واجب باشد، سفر او معصيت و حرام است و بايد نماز را تمام بخواند. لكن اگر به اين قصد نباشد، حرام نيست. هرچند كه در اين صورت احوط جمع بين قصر و اتمام است. بلى در خصوص سفر واجب تكليف ساقط است و نيز در سفرهاى ضرورى عرفى مثل سفر تجارت يا زيارت يا تحصيل علم و نحو آنها تكليف ساقط است و سفر حرام نيست.

سؤال 1656 :آيا جايز است شوهر با آلت مصنوعى يا با چيز ديگرى غير از جسدش همسر خود را از لحاظ جنسى اشباع كند؟
جواب: با دست و هرجاى بدن، مانعى ندارد. ولى با غير جسد هرچه باشد، جايز نيست.

(صفحه440)

تمكين، اطاعت، نشوز
سؤال 1657 :با چند مرتبه تمكين نكردن، زن ناشزه(1) مى شود؟
جواب: زن حتى اگر براى يك مرتبه، بدون عذر از استمتاعِ شوهر، جلوگيرى كند; ناشزه مى شود.

سؤال 1658 :اگر مرد در روابط زناشويى افراط مى كند كه براى سلامتى زن يا شوهر مضر مى باشد، آيا زن مى تواند تمكين نكند؟
جواب: اگر براى زن ضرر داشته باشد، مى تواند تمكين نكند. بلكه براى حفظ سلامتى خود، عدم تمكين لازم است; اما اگر ضرر متوجه شوهر است; نمى تواند تمكين نكند.

سؤال 1659 :اگر زن داراى ضعف شديد بدنى باشد و توان تمكين نداشته باشد; مى تواند تمكين نكند؟
جواب: ضعف غير قابل تحمل و بيمارى، مسقط تكليف است و زن مى تواند تمكين نكند.

سؤال 1660 :زنى به خانه شوهر رفته است و ساير استمتاعات صورت گرفته و تنها ازاله بكارت نشده است و حال مى گويد: تمكين نمى كنم تا مهر مرا كامل بپردازى. در صورتى كه ثابت شود از اول قصدش مطالبه مهر بوده، آيا حق امتناع دارد؟
جواب: بلى; مى تواند از تمكين ممانعت كند تا مهريّه را بگيرد.

سؤال 1661 :آيا زنى كه با افراد نامحرم ارتباط نامشروع دارد ناشزه محسوب مى شود؟
جواب: خير، ناشزه محسوب نمى شود.

سؤال 1662 :اگر زن ناشزه حامله باشد، آيا از جهت حمل استحقاق نفقه دارد؟
جواب: در فرض سؤال، زوجه نفقه ندارد. اگرچه حامله باشد.

سؤال 1663 :آيا نفقه زوجه مشروط به تمكين است يا مشروط به عدم تحقق نشوز؟


1 ـ ناشز و ناشزه به مرد يا زنى گفته مى شود كه حقوق لازمه و وظايف زناشويى را رعايت نمى كند.

<<التالي الفهرس السابق>>