في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>


(صفحه101)

مسأله 235 : اگر فراموش كند كه لباس يا بدن او نجس است و طواف كند و بعد از طواف يا در بين نماز يادش بيايد طواف او صحيح است، ولى نماز را بايد با تطهير لباس و بدن بخواند، هر چند مستحب است طواف و نماز آن را اعاده كند. و اگر بعد از نماز طواف يادش بيايد تنها اعاده نماز كافى است.
مسأله 236 : اگر در حين طواف بدن يا لباس شخص نجس شود بايد بعد از تطهير بدن و تطهير يا تعويض لباس طواف را از همان جا ادامه دهد.
مسأله 237 : اگر بعد از طواف متوجه شد كه در حال طواف بدن يا لباس او نجس بوده است طوافش بنابر اظهر صحيح است.
مسأله 238 : تطهير بدن و تعويض لباس در خون قروح و جروح لازم است، بلى اگر تطهير خون قروح و جروح براى فرد مشقت داشته باشد و امكان تأخير انداختن

(صفحه102)

طواف تا رفع مشقت و تطهير نباشد، لازم نيست بدن را تطهير كند.

ستر عورت

مسأله 239 : در طواف ستر عورت واجب است، و اگر بدون ستر عورت طواف كند باطل است.
مسأله 240 : زن در طواف بايد بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و حتى روى پا تا مچ پا بايد پوشيده شود، ولى اگر پوشيده نشود ضررى براى طواف ندارد.
مسأله 241 : اگر در طواف مقدارى از مو يا بدن زن ظاهر باشد طواف صحيح است، هر چند به جهت عدم حفظ از نامحرم گناهكار است.

مختون بودن

مسأله 242 : طواف افراد ذكور اگر ختنه نشده باشند

(صفحه103)

باطل است، حتى اگر بالغ نباشند. بنابراين طواف كودكان مميز ختنه نشده باطل، و طواف كودكان غير مميز ختنه نشده احتياطاً باطل است.
مسأله 243 : اگر كودك ختنه شده به دنيا آيد، لازم نيست ختنه شود، و طواف او صحيح است.

انجام هفت دور متوالى و پى در پى

مسأله 244 : همان گونه كه قبلاً بيان شد طواف مشتمل بر هفت دور است، و اگر عمداً كمتر يا بيشتر شود باطل است.
مسأله 245 : اگر عمداً از ابتدا قصد كند كه كمتر از هفت دور يا بيشتر بجاآورد طواف او باطل است، اگر چه هفت دور انجام دهد. و اگر قصد انجام كمتر يا بيشتر از روى جهل و غفلت و فراموشى نيز باشد به احتياط مستحب طواف را اعاده كند.

(صفحه104)

مسأله 246 : قِران(1) در طوافِ واجب جايز نيست، و در طوافِ مستحب مكروه است.
مسأله 247 : اگر از ابتداى طواف قصد قران داشته باشد احتياط در اعاده طواف است. اما اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران كند طواف او صحيح است.
مسأله 248 : اگر سهواً كمتر از يك دور به طواف اضافه كرده، آن را رها كند و طوافش صحيح است.
مسأله 249 : به احتياط واجب در طواف موالات عرفيه بايد رعايت شود. يعنى بايد هفت دور عرفاً به صورت متوالى و پى در پى انجام شود، به طورى كه يك عمل محسوب شود. بنابراين نبايد بين شوطها و اجزاء طواف آنقدر فاصله ايجاد شود كه عرفاً پى در پى شمرده نشود.

1 ـ قِران، يعنى دو طواف را بدون فاصله نماز طواف پشت سر هم بجاآوردن.

(صفحه105)

مسأله 250 : براى رفع خستگى در بين طواف جايز است بنشيند يا دراز بكشد، مشروط بر اينكه موالات عرفيه بهم نخورد. و اگر استراحت آن قدر طولانى شد كه موالات عرفيه بهم بخورد طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، سپس احتياطاً يك طواف ديگر بجاآورد.
مسأله 251 : اگر طواف را قطع كرد مى تواند قبل از اينكه موالات عرفيه بهم بخورد طواف را از سربگيرد.
مسأله 252 : احتياط مستحب آن است كه طواف واجب را قطع نكند. و قطع طواف به اين است كه قصد قطع طواف را بكند. ولو اين كه موالات را بهم نزند.
مسأله 253 : اگر طواف را قطع كند و قبل از فوت موالات عرفيه طواف ديگرى را شروع كند طوافش صحيح است.
مسأله 254 : اگر سهواً مقدارى از طواف را كم كند و قبل از بهم خوردن موالات متوجه شود بايد آن را تكميل كند. و

(صفحه106)

اگر بعد از بهم خوردن موالات متوجه شود بايد طبق احكام قطع طواف عمل كند. واگر اصلا متوجه نشود تا به وطن برگردد در صورت امكان بايد خودش وگرنه نايبش طواف را طبق احكام قطع انجام دهد.
مسأله 255 : احكام قطع طواف به شرح زير است:
1 ـ بعد از قطع طواف و قبل از بهم خوردن موالات عرفيه مجدداً قصد انجام طواف كند، در اين صورت بايد طواف را تكميل كند، يا طواف را از سربگيرد.
2 ـ قبل از سه دور و نيم طواف را قطع كند، و موالات عرفيه بهم بخورد، در اين صورت طواف قبلى باطل است، و بايد طواف را اعاده كند.
3 ـ بعد از سه دور و نيم و قبل از پايان دور چهارم طواف را قطع كند، و موالات عرفيه بهم بخورد، در اين صورت مى تواند طواف ناقص را تكميل كند، و پس از خواندن نماز آن، طواف و نماز آن را اعاده كند يا طواف را

(صفحه107)

قطع نموده و طواف جديدى را شروع كند.
4 ـ بعد از دور چهارم طواف را قطع كند، در اين صورت بايد طواف را تكميل كند چه موالات عرفيه به هم خورده باشد يا نخورده باشد.
مسأله 256 : لازم نيست از همان نقطه كه طواف را قطع كرده طواف را تكميل كند. بلكه اگر از محاذات آن ادامه دهد كفايت مى كند و صحيح است. همانطور كه مى تواند قبل از نقطه اى كه قطع شده با نيت اين كه محل قطع طواف، ابتداى تكميل طواف او باشد مشغول طواف شود.
مسأله 257 : قطع طواف به جهت شركت در نماز جماعت يا خواندن نماز در وقت فضيلت آن مانعى ندارد. و اگر وقت نماز تنگ باشد واجب است طواف را قطع كند. و سپس طواف را طبق احكام قطع بجا آورد.
مسأله 258 : اگر از ادامه طواف به دليلى معذور شد ـ مثلا محدث يا بيهوش شد، يا نماز جماعت برقرار شد، يا

(صفحه108)

مأموران حرم مشغول شستشوى مطاف شدند ـ طبق احكام قطع طواف عمل كند.
مسأله 259 : اگر در حال سعى يادش آمد كه طواف را ناقص انجام داده بايد سعى را رها كند و طواف را تكميل كند و پس از نماز آن، سعى را تكميل كند، و اگر طواف اول را كمتر از سه دور ونيم بجا آورده، پس از تكميل طواف به احتياط مستحب طواف را اعاده كند.
مسأله 260 : كسى كه در بين سعى متوجه شود طواف را بيش از هفت دور انجام داده است، بنابر احتياط سعى را رها كند، سپس طواف و اعمال بعد از آن را اعاده كند.
مسأله 261 : كسى كه پياده طواف مى كند بايد قدمها را به اختيار خودش بردارد. لذا اگر او را بى اختيار ببرند ـ يعنى طورى حركت دهند كه قدم برداشتن به اختيار او نباشد ـ بايد برگردد واز همان جا طواف را به اختيار خود ادامه دهد.
مسأله 262 : شك در دورهاى طواف موجب بطلان

(صفحه109)

طواف است. بنابراين اگر قبل از رسيدن به حجرالاسود شك كند كه دور ششم است يا هفتم، يا دور هفتم است يا هشتم و... طواف او باطل است.
مسأله 263 : ظنوگمان در عدد دورها حكم شك را دارد.
مسأله 264 : كسى كه در حال طواف در تعداد دورها شك كند نبايد در حال شك طواف را ادامه دهد. بلكه بايد فكر كند و اگر به يك طرف شك اطمينان پيدا كرد طبق آن عمل كند، و الاّ طواف را از ابتدا شروع كند.
مسأله 265 : اگر بعد از انصراف از طواف و داخل شدن در نماز طواف در تعداد دورهاى طواف شك كند به شك خود اعتنا نكند و طواف صحيح است، بلكه ظاهراً شك بعد از انصراف و قبل از داخل شدن در نماز هم همين حكم را دارد.
مسأله 266 : اگر بعد از رسيدن به حجرالاسود شك كند كه هفت دور زده يا بيشتر، به شك خود اعتنا نكند، و

(صفحه110)

طوافش صحيح است.
مسأله 267 : اگر از گفته ديگرى اطمينان پيدا كند كه دور چندم طواف او است مى تواند طبق اطمينان خود عمل كند، ولى اگر اطمينان پيدا نكرد نمى تواند به گفته او عمل كند.
مسأله 268 : كثيرالشك به شك خود اعتنا نكند، و طبق حكم كثيرالشك در نماز عمل كند، و احتياط در اين است كه كسى را بگمارد تا تعداد اشواط را به او بگويد و طبق آن عمل كند.

شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن

مسأله 269 : لازم است طواف را عرفاً از حجرالاسود شروع و به آن ختم كند. و با توجه به اينكه محدوده مقابل حجرالاسود نسبتاً وسيع است، لذا از هر نقطه طواف را شروع كرد صحيح است، مشروط بر اينكه در محاذات

(صفحه111)

همان نقطه طواف را تمام كند. و براى تعيين محاذات از دقتهاى اهل وسواس اجتناب كند.
مسأله 270 : لازم نيست كه در كنار حجرالاسود نيت طواف كند. بلكه اگر قبل از آن قصدش اين باشد كه طواف خود را از مقابل حجرالاسود شروع كند كافى است.
مسأله 271 : اگر طواف را قبل از حجرالاسود شروع كند و به همانجا ختم كند طواف باطل است. اگر چه در مصداق اشتباه كند. مثلا به گمان اينكه حجرالاسود در ركن يمانى است طواف را از آنجا شروع كند.

محدوده طواف (مطاف)

مسأله 272 : طواف واجب بايد در محدوده فاصله بين كعبه و مقام ابراهيم كه 5/26 ذراع(1) است انجام شود. و
1 ـ هر ذراع حدود نيم متر است.

(صفحه112)

چون حجر اسماعيل در حكم كعبه است در آن قسمت مبدأ ديوار حجر است نه كعبه.
مسأله 273 : اگر از پشت مقام ابراهيم يا روى شاذروان(1)كه جزء كعبه است طواف كند طواف او باطل است، و بايد اعاده كند.
مسأله 274 : اگر بعضى از دورها را خارج از محدوده مذكور انجام دهد بايد آن دور را اعاده كند، و الاّ طواف او باطل است.
مسأله 275 : اگر قسمتى از يك دور را خارج از محدوده مطاف يا روى شاذروان برود بايد برگردد و از همان جا طواف را در محدوده ادامه دهد. اما اگر داخل حجر اسماعيل برود تدارك آن مقدار كفايت نمى كند، بلكه بايد
1 ـ پايين اطراف ديوار كعبه برآمدگى شيب دارى وجود دارد كه آن را شاذروان مى نامند.

(صفحه113)

آن دور را از نو شروع كند.
مسأله 276 : اگر از روى جهل يا غفلت يا فراموشى در خارج از مطاف طواف كند طواف او باطل است، و حكم كسى را دارد كه از روى جهل يا غفلت يا فراموشى طواف را انجام نداده باشد.
مسأله 277 : دست گذاشتن به ديوار كعبه و بوسيدن آن و دست گذاشتن روى ديوار حجراسماعيل در حال حركت هنگام طواف بنابر احتياط واجب جايز نيست و بايد آن مقدار را اعاده كند.
مسأله 278 : اگر به خاطر ازدحام جمعيت نتواند در مطاف طواف كند بايد به انتظار خلوت شدن باشد. و چنانچه وقت تنگ شد يا احتمال خلوت شدن در هيچ يك از ساعات شبانه روز وجود نداشت مى تواند خارج از محدوده طواف كند. البته با رعايت الاقرب فالاقرب.
مسأله 279 : در مواقعى كه جمعيت زياد است و براى

(صفحه114)

اكثر حجاج طواف در حد مزبور مستلزم عسر و حرج است و گاهى غير قابل تحمل است و از سويى صبر كردن و شناسايى وقت خلوت و در احرام ماندن مستلزم زحمت و ناراحتى است مى توان در خارج از حد با رعايت الاقرب فالاقرب طواف كرد.
مسأله 280 : اگر ازدحام جمعيت در محدوده طواف به گونه اى است كه خانم ها مى دانند مردان نامحرم خواه ناخواه به آنها تنه مى زنند لازم است طواف را در محدوده انجام دهند، و حتى الامكان مراقب باشند خود را از تنه زدن نامحرم دور نگه دارند.

جهت گردش به دور كعبه

مسأله 281 : در حال طواف بايد كعبه در سمت چپ طواف كننده واقع شود. يعنى به طور متعارف به سمت چپ دور بزند، ولى لازم نيست شانه شخص حقيقتاً به سمت

(صفحه115)

كعبه باشد، لذا اگر در هنگام دور زدن مخصوصاً در حجراسماعيل كعبه مقدارى به پشت يا جلو متمايل شود، اشكال ندارد.
مسأله 282 : اگر به هر علتى مقدارى از طواف بر خلاف متعارف انجام شد، مثلا رو به كعبه يا پشت به آن يا عقب عقب طواف كرد، بايد آن مقدار را جبران كند.
مسأله 283 : لازم نيست هميشه صورت طواف كننده به طرف جلو باشد، بلكه جايز است به چپ وراست يا پشت سر نگاه كند، بطورى كه در حال طواف بدن كاملاً روبه كعبه يا پشت به كعبه نشود.

طواف مستحبى

مسأله 284 : طواف عملى است مستحب، و ثواب آن براى غيرمقيم از ثواب نماز مستحبى بيشتر است. و سزاوار است زائران هر چه بيشتر طواف كنند. اما سعى كنند

(صفحه116)

مزاحم افرادى كه مشغول انجام طواف واجب هستند نشوند.
مسأله 285 : در مدتى كه حاجى در مكه هست مستحب است 360 طواف بجا آورد. و اگر امكان ندارد 364 شوط طواف كند كه 52 طواف مى شود و اگر نمى تواند هر اندازه كه امكان دارد طواف كند.
مسأله 286 : بعد از احرام عمره تا قبل از سعى بنابر احتياط نبايد طواف مستحبى انجام دهد.
مسأله 287 : همانگونه كه در احكام طواف واجب ذكر شد طواف يعنى هفت دور، دور كعبه گشتن. بنابراين يك دور يا دو دور مستحب نيست.
مسأله 288 : فرد نمى تواند هر دور از طواف مستحبى را به نيت يك نفر انجام دهد. بلى مى تواند مجموع دورها را به نيت چندين نفر انجام دهد.
مسأله 289 : طواف مستحبى به نيت كسى كه در مكه

(صفحه117)

حاضر است ـ اگرچه خودش از انجام طواف معذور باشد ـ صحيح نيست.
مسأله 290 : در طواف مستحبى طهارت از حدث، محدوده طواف و موالات شرط نيست.
مسأله 291 : شك در دورهاى طواف مستحبى موجب بطلان طواف نمى شود، بلكه بايد بنا را بر اقل بگذارد و طواف را تمام كند.
مسأله 292 : قطع طواف مستحبى حتى بدون عذر مانعى ندارد.
مسأله 293 : نماز طواف مستحبى را در هر جاى مسجدالحرام مى توان خواند، بلكه مى توان اصلاً نماز طواف مستحب را ترك كرد.
مسأله 294 : قران (يعنى دو طواف را بلافاصله پشت سر هم بجا آوردن) در طواف مستحبى مكروه است. بنابراين خوب است پس از طواف اول نماز آن را بخواند و سپس

(صفحه118)

طواف دوم را بجا آورد. ولى اگر چند طواف مستحب به جا آورد و بعد از آن نمازهاى آن را بخواند صحيح است.

مستحبات طواف

مسأله 295 : در حال طواف، چند چيز مستحب است:
1 ـ پياده طواف كند.
2 ـ قدم ها را كوتاه بردارد.
3 ـ با آرامش و وقار طواف كند.
4 ـ در حال طواف مشغول به ذكر و دعا و خواندن قرآن باشد.
5 ـ كاملاً متوجه به خداوند بوده، و از هر چيزى كه ذهن او را مشوّش مى كند، بپرهيزد.
6 ـ نزديك به كعبه طواف كند.
7 ـ بهتر است محرم براى طواف، همان جامه احرام را كه با آن احرام بسته بپوشد.

(صفحه119)

8 ـ دعاهايى را كه از ائمه معصومين (عليهم السلام) وارد شده بخواند، از جمله آنها اين دعا است:

«اَللّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْمَاءِ، كَمَا يُمْشى بِهِ عَلى جُدُدِ الاَْرْضِ، وأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ اَقْدامُ مَلائِكَتِكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ مُوْسى مِنْ جَانِبِ الطُورِ، فاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَألْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَاتَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ ما تَأخَرَ، وأتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ أنْ تَفْعَلَ بِي كَذا و كَذا».

و به جاى «كذا و كذا» حاجت خود را بطلبد.
و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

(صفحه120)

«اَللَّهُمَّ إنِّي إلَيْكَ فَقِيرٌ، وإنِّي خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ، فَلا تُغَيِّرْ جِسْمِي، وَلاَ تُبَدِّلْ اِسْمِي».

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد; بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد. و اين دعا را بخواند:

«سَائِلُكَ فَقِيرُكَ مِسْكينُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، اَللَّهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ، وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ، وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ، وَ هَذَا مَقَامُ الْعَائِذِبِكَ المُسْتَجِيرِ بِكَ مِنَ النَّارِ، فَأعْتِقْنِي وَ والِدَيَّ وَأهْلِي وَ وُلدي وَإخْوانِيَ الْمُؤْمِنِيْنَ مِنَ النَّارِ، يَا جَوادُ يَا كَريمُ».

و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد رو به ناودان سر را بلند كند و بگويد:

«اَللَّهُمَّ أدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ، وَ أجِرْنِي بِرَحْمَتِكَ مِنَ النَّارِ، وَ عَافِنِي مِنَ الْسُّقْمِ، وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ
<<التالي الفهرس السابق>>