جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
تأليفات
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

(1 اکتبر) مرگ «ارسطو» دانشمند شهير و بلند آوازه يونان باستان (322 ق ـ م) (مناسبت ميلادي)

ارسطو با ارسطا طاليس، فيلسوف شهير و برجسته يونان باستان در سال 384 قبل از ميلاد، در يكى از شهرهاى مقدونيه به نام استاگيرا متولد گرديد. پدرش طبيب مخصوص پادشاه و دربار مقدونى بود و از اين راه ثروت فراوانى به دست آورد. ارسطو در نوجوانى، پدر را از دست داد و آنچنان كه گفته شده، به مقتضاى جوانى و بى تجربگى همه آن را صرف عيش و نوش نمود. بنابر اين به ناچار ابتدا وارد ارتش شد، اما پس از چندى به زادگاه خويش بازگشت و به تحصيل طب پرداخت. ارسطو در سى سالگى طب را نيز رها كرد و به آتن رفت. وى مدت هشت سال در آكادمى و تحت نظر افلاطون، به تحصيل اشتغال ورزيد و آنچنان با جديت دوره مطالعاتى فشرده را پى گرفت كه به سرعت در مقام موشكاف ترين دانشجوى نسل خويش مطرح شد. بنابر اين به همكارى با افلاطون دعوت گرديد. او اگر چه سراپا شيفته و مريد افلاطون بود، ولى هوش و ذكاوت وى، بسيار بيشتر از آن بود كه صرفاً به پيروى بپردازد. از همين زمان، اگر در آثار افلاطون تناقضى مشاهده مى كرد و يا به نظر وى تناقض مى نمود، آن را به استادش متذكر مى گرديد. اين مسئله باعث شد تا استاد و شاگرد در مقام بزرگ ترين انديشمندان زمان حريم و فاصله اى را بين خود رعايت كنند، از يك طرف ارسطو به نبوغ افلاطون احترام مى گذارد و از سوى ديگر، استاد، از شاگردش به عنوان مغزى بر روى دو پا ياد مى كرد. با مرگ افلاطون در سال 347 ق. م ارسطو به منطقه اى در آسياى صغير سفر كرد و مدت سه سال در محفل متفكران آن سامان حضور يافت. وى در اين مدت به پژوهش هايى در زمينه زيست شناسى دست زد كه بعدها شالوده نوشته هاى علمى اش گرديد. مشاهدات و تجربيات مكتوب وى در اين زمينه تا قرن هاى بعد، مورد استفاده بود و حتى نخستين دانشمندان قرون نوزدهم، هم چون داروين را به تفكر وا مى داشت. ارسطو در سال 342 ق. م به دعوت فيليپ مقدونى به آن سرزمين رفت و مربى فرزند وى، كه بعدها به نام اسكندر كبير شهرت يافت، گرديد. حدود ده سال پس از آن ارسطو مدرسه اى داير كرد كه به دانشگاه هاى امروزين شباهت داشت. در مورد انديشه هاى ارسطو مى توان از فلسفه سياسى وى ياد كرد كه به شرح چگونگى رفتار و عمل حكومت واقعى ونه آرمانى، مى پردازد. وى هدف حكومتى را پرورش و حمايت از انسان هاى شريف و با فرهنگ مى داند. هم چنين ارسطو معتقد بود اگر چه افلاطون عزيز است. ولى حقيقت عزيزتر است. وى زندگى سعادت آميز را خويشتن دارى توأم با توجه به اصل اعتدال و ميانه روى مى دانست و خوشبختى را نيز در گرو خوب زيستن در نتيجه كار خوب كردن عنوان مى كرد. از ديدگاه ارسطو، خداوند يك محرك شخصى نامتعين است كه بشر را به سوى دنياى خير و نيكى فرا مى خواند كه در آن دنيا، همه چيز در نهايت هماهنگى است. از ديگر انديشه هاى وى بايد از منطق ارسطو ياد كرد كه پس از گذشت قرن هاى متمادى همچنان مورد پذيرش مى باشد. از جمله آثار او فلسفه اى است كه بعد از بيش از بيست قرن هنوز در عرصه انديشه و تفكر حضور دارد ارسطو (ارسطاطاليس) سر انجام در اول اكتبر سال 322 ق. م در 62 سالگى درگذشت. (بزرگان فلسفه 25)