جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
تأليفات
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

اخبار >> دیدار

متن سخنرانى معظم له در ديدار با طلاب و فضلاء مدرسه مروى تهران

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام علي سيدنا ومولانا ونبينا اباالقاسم محمد وعلي آله الطيبين الطاهرين المعصومين. سيّما بقية الله وعلي في الأرضين. ولعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي يوم الدين.

از اين که برادران و فضلاي گرامي از تهران به اينجا تشريف آورده اند، و ما را از نزديک به فيض زيارتشان نائل کردند، صميمانه و جدّاً تشکّر مي کنم. و چون ما در آخر هفته واقع شده ايم و در اين هفته وفات امام صادق صلوات الله عليه و شهادت آن حضرت واقع شد و امام صادق صلوات الله عليه علاوه بر اين که رئيس مکتب ما هستند، و رئيس مذهب تشيّع هستند، نسبت به همه ما اهل علم که افتخار شاگردي ايشان را داريم بعنوان يک استاد بزرگ مطرحند و در نتيجه ما اهل علم بيشتر از سايرين بايد نسبت به ايشان تقدير و تشکر و اينها داشته باشيم.

من اوّل اين مطلب را ذکر کنم چون خود اين مطلب در تأثير کلام نقش بسزايي دارد. هر گوينده اي و سخنراني هر جا صحبت مي کند، آن که در درجه اول اهميّت دارد و براي شنونده مهم است، اين است که اين از چه موضعي صحبت مي کند؟ از چه موضعي صحبت مي کند. مواضع فرق مي کند. بعضي مواضع مواضعي است که از نظر مستمع چندان مهم نيست لذا تأثير کلام او هم چندان زياد نيست. بعضي از مواضع، مواضعي است که از نظر شنونده داراي اهميّت و امتياز است و لذا تأثير کلام هم بيشتر است. ان شاء الله.

يک چند جمله اي که خدمت شما برادران صحبت مي کنم، بدانيد از اين موضع صحبت مي کنم. نه بعنوان اين که يک مسؤوليتي گريبان ما را گرفته، و اين مسؤوليت لوازم و مشکلاتي و آثاري و مصائبي دارد حتي. من در رابطه با اين صحبت از اين موضع صحبت نمي کنم. بلکه از اين موضع صحبت مي کنم که ساليان درازي شايد در حدود ده سال تقريباً از طرف حضرت امام قدس سرّه مسؤوليت شوراي مديريت حوزه علميه قم را داشتم. يکي از اين جهت و با طلبه ها و عالم طلبگي و تار و پود طلاب خيلي آشنا هستم. همه خصوصيات براي من روشن است. و ثانياً به علت توفيقي که خداوند به من عنايت کرد شايد متجاوز از 55 سال موفّق به تدريس بوده ام و افراد زيادي در درس من شرکت مي کرده اند. ما هم آن موقع هم سلامت کامل داشتيم و هم مشکلاتي نداشتيم. موفق بوديم به تدريس. ولي حالا به آن مقدار موفق نيستيم. در حقيقت از موضع يک مدرس سابقه دار و کسي که با طلاّب و فضلا از نزديک، چون درگير شوراي مديريت بوده، همه خصوصياتشان را مي داند و به تار و پودشان آشنا هست، به عالم طلبگي آشنا هست. من از اين موضع با شما صحبت مي کنم. و الاّ حالا خداي نکرده در ذهن کسي نرود که حالا چون من يک مسؤوليتي به دوشم هست اين حرف ها را مي زنم. چندان هم در شما تأثيري نداشته باشد.

براي اين که که اين موضع غير از آن دو موضعي است که گفتيم. صحبتي که براي شما دارم و مطلبي که مي خواهم عرض کنم از اين دو موضع است يعني فرض کنيد که من فقط يک مدرّسي هستم با اين طول سابقۀ تدريس و ده سال هم ادارۀ اين حوزۀ علميه از طرف حضرت امام قدس سره.

لذا مطالبي که مي گويم مطالبي نيست که فقط فکري کرده باشم و بگويم اين طوري صحبت کنيم بهتر است، نه مطالبي است که همه روي آن تجربه شده، مطالعه شده، فکر شده. از روي اين دارم صحبت مي کنم.

برادران عزيز، اوّلين چيزي که براي شما فرض است، اين است که موقعيّت خودتان را در حال و آينده اي که در پيش روي شما هست، کاملاً اين معنا را درک کنيد که الآن در چه شرايطي هستيد و آينده چه موقعيّتي خواهيد داشت.

شما الآن به اقتضاي سنّ کمي که داريد، جواني و نوجواني و به اقتضاي اين که وقت تحصيلات و رشد و ترقّي شماست، که بايد رشد شما هم از اين سنين شروع شود، انتظار آينده را نبايد داشته باشيد که حالا امسال نشد، سال ديگر درس مي خوانيم، سال ديگر هم نشد، سال سوم. نه، الآن شما در شرايطي هستيد که رشد کامل شما در بالا رفتن مراتب علمي همين حالا بايد پي ريزي شود. و الاّ هر روزي برايتان بگذرد، مشکلات آن روز پيش مي آيد و مي تواند خداي نکرده مانع از ترقّي انسان شود. لذا شرايط فعلي تان قبل از هر چيز مهم ترين مسأله اي است که براي شما مطرح است. کوتاهي در تحصيل نکنيد، خداي نکرده، تنبلي در درس و بحث نداشته باشيد و اين که ايشان هم اشاره فرموده اند که طلاّب مدرسه مروي اکثراً بلکه همه شب خواب آنجا هستند، خود همين شب بودن در مدرسه، يک توفيق بسيار بزرگي است. انسان هم از نظر مطالعات کامل مي تواند استفاده کند و هم از نظر بعضي عباداتي که در شب واقع مي شود، کاملاً مي تواند استفاده کند. بالاخره خلاصه مطلب اين است که ما امتيازمان در تمام اقشار جامعه به دو چيز است. بايد اين امتياز را تحصيل کنيم وقتش همين حالاست. يکي مسألۀ علم و مراتب علمي است و يکي هم مسأله تقوا و مراتب تقواست. ما اين دو بال را بايد داشته باشيم. مردم هم از ما همين دو بال را انتظار دارند. مردم چيز ديگري از اهل علم نمي خواهند. اهل علم بايد هم از نظر علمي داراي مقام بالايي باشد هم از نظر تقوايي داراي درجۀ کامل تقوا باشد. پس موقعيت فعلي شما و شرايط فعلي شما شرايطي است که کاملاً بايد توجّه داشته باشيد و حتّي از لحظات زندگي تان در حال بايد استفاده کنيد. من نمي خواهم بگويم که طلبه نياز به استراحت ندارد. نه چه بسا کاملاً هم نياز دارد به استراحت. اما اکثر وقت خود را بايد صرف رشد علمي و عملي کند. و عرض کردم يک لحظه اگر به بطالت خداي نکرده بگذرد، اين لحظه ديگر قابل جبران نيست. اين لحظه اي است که از کف انسان خارج شده و در آينده هم جبران پذير نيست.

 براي اين که لحظات آينده حکم خودش را دارد. حکم جابريت نسبت به اين لحظه اي که خداي نکرده از دست داديم، نسبت به اين نمي تواند نقش داشته باشد. پس اولين مسأله اي که براي شما لازم است، درک موقعيت فعلي تان و اين که بهترين موقعيت هم براي رشد علمي و هم براي تقوا همين حالاست. و عرض کردم طلبه هم همين دو بال را لازم دارد. و اين هم دو بالي است که در عالم کسي با اين دو بال نمي تواند عاقل باشد و مخالف باشد. کسي با اين دو بال نمي تواند مخالفت کند. عند ما هو علمٌ ، مخالف دارد؟ تقوا وما هو تقوا مخالف دارد؟ علم انکشاف يک واقعيت است. آيا انکشاف يک واقعيت، يک مسأله مضرّي است؟ تقوا به تعبير اميرالمؤمنين ورع از محارم خداست. انسان متورّع باشد از محارم خدا و دست به کارهاي زشت و خلاف انسانيّت نزند، اين مخالف دارد در عالم؟ ممکن است در عالم به کسي بگويند عيب شما اين است که مثلاً دزدي نمي کنيد؟ ممکن نيست به کسي در عالم بگويند که عيب شما اين است که خداي نکرده زنا مرتکب نمي شويد. حتي کسي که خودش هم مرتکب دزدي است، خود او هم معتقد است که دزدي امر خلافي است که از او صادر مي شود. همين طور کساني که مبتلاي به بعضي معاصي هستند، اين مطلب را معتقدند که ابتلا به اين معصيت نوعي مصيبت است که گريبان اينها را گرفته. و الاّ اين معصيت في نفسه، کسي نيست که در عالم طرفدار آن باشد. پس نتيجتاً ما اهل علم همه مان دو بال داريم که در عالم کسي عاقل باشد، مخالف اين دو بال نيست و الآن وجود اين دو بال نسبت به اهل علم بيشتر احساس مي شود. نياز جامعه مخصوصاً افرادي که مراتب علمي دانشگاهي و امثال ذلک را پيدا کرده اند، نياز بيشتري به آدم عالم احساس مي کنند براي اين که خودشان مي فهمند که مسائلي هست نمي دانند و براي حل اين مسائل بايد به اهل علمي که متخصّص در اين کار است، مراجعه کنند.

 پس نتيجتاً در اين شرائط سعي کنيد که ان شاء الله مراتب علمي تان کامل شود. مراتب تقوايي تان هم بالا برود ان شاء الله و علاوه اين زمان، زماني است که شيعه مخصوصاً خيلي مورد هجمه واقع شده از طرف وهّابيّت و آن هايي که سنخ وهّابيت هستند. ما که اينجا هستيم و مراجعات زيادي داريم، بر اثر اين مراجعات، مي فهميم که توطئه ها و نقشه ها و تهاجماتي که وهّابيّت نسبت به شيعه دارد و حتي نسبت به مال و جان شيعه قائل به اباحه است، آنها مباح مي دانند کشتن يک شيعه را، بلکه معتقدند که اگر کسي بتواند يک شيعه را بکشد، شايد اين موجب رفتن به بهشت باشد. اين قدر بشريّت انحطاط پيدا کرده، و اين قدر فکرش معوج شده که خيال مي کند کشتن يک شيعه موجب رفتن به بهشت مي شود. لذا سعي مي کنند خداي نکرده هر جا شيعه اي را به دست بياورند مال و جان و ناموسش همه در معرض خطر است و هيچ گونه، اين شيعه نسبت به اين مسائل امنيت ندارد. چه کسي بايد از اين مسائل جلوگيري کند. چه کسي بايد شيعه را حفظ کند. چه کسي بايد عقايد شيعه را ترويج کند؟ آيا غير از طلاّبي که در اين حوزه هاي مختلف اعم از قم و تهران و ساير جاها مشغول درس و بحثند و خودشان را مجهّز مي کنند به جهازات علمي و عملي، آيا کس ديگري مدافع شيعه است؟ مي تواند از مذهب اهلبيت طرفداري بکند. مخصوصاً با علوم جديدي که پيدا شده و دستگاه هايي که يک سري را تربيت مي کند و اينها به علت ناآشنايي به مسائل ديني، يک نوع شبهاتي برايشان پيدا مي شود. يک نوع اشکالاتي پيدا مي کنند و شايد اصلاً دسترسي به اهل علم واقعي هم نداشته باشند.

حالا طلابي که ملبّس به اين لباسند، اينها دليل بر اين نيست که با حقايق اسلام و تشيع آشنا هستند. بايد با افرادي تماس بگيرند که آشناي به اين مسائل باشند. در قرآن شريف که مي فرمايد «فاسألوا أهل الذکر» مي گويد سؤال کنيد از اهل ذکر که ائمۀ ما (ع) مي فرمايند که ما اهل ذکريم. زيرا اينها هستند که دريچه هاي علوم را به سوي ما باز کرده اند. واقعاً هم باز کرده اند. در هر علمي از علومي که مربوط به بشريّت و انسانيّت و روح بشريّت و انسانيّت است، اينها اظهار نظر کرده اند و چقدر راهنمايي کرده اند که نمي شود براي اين راهنمايي هاي اينها اصلاً حدّ و حصري قائل شد. اين قدر اينها در راهنمايي و هدايت بشر کوشا و ساعي بوده اند. لذا بايد راه اينها را طي کنيم، حمايت از اينها را سرلوحه کارمان قرار دهيم و خودمان را از حالا بايد - چون بعضي کارها را نمي شود انسان در پيري شروع کند. - شروع کنيم. ولي اگر شما از اوّل مهيّا بوديد و وسايلش را تهيّه کرديد و حمايت از شيعه را دستور کار خود قرار دهيد، کاملاً خودتان را مهيّا مي کنيد براي رسيدن به اين مسائل. و الاّ مردم بيچاره محضند و اطّلاع صحيحي در دستشان نيست. نه از مطالب اطّلاع درستي دارند و نه از افرادي که کاملاً به مسائل ديني آشنا باشند. لذا شما برادران قدر خودتان را بدانيد خداوند به شما عنايت کرده، اين عنايتي نيست که خداوند به هر کسي کند. اين عنايتي است که خدا به شما کرده و اين توفيق تحصيلات را به شما داده، در مقابلش هم انتظار دارد. اين طور نيست که خداوند همه را خلق کرده، همه هم مکلّف به نماز و روزه اند. اين طور نيست که خداوند همين طور چيزي را به کسي عنايت کند. حتي اصل خلقت را. آيه شريفه مي فرمايد «وما خلقت الجنّ والانس إلاّ ليعبدون» که يعبدون، مقصود يعرفون است . اين طور که مفسّرين مي گويند. برادران عزيز، اين عالم طلبگي را که شما بحمدالله در آن وارد هستيد، نعمت بزرگ الهي تلقّي کنيد و به شؤون طلبگي خودتان را مقيّد کنيد. همين طوري که برادر عزيزمان فرموده اند، بحمدالله اين توفيق نصيب شما هم هست. در آينده ان شاء الله انتظاري که خداوند از شما دارد برآورده مي شود ان شاء الله.

راجع به مدرسه مروي هم مي خواستم نکته اي عرض کنم. مدرسه مروي از سابق ايّام نه حالا، بهترين و بزرگترين مدرسه طلاّب و فضلا و اهل علم بوده است. الآن هم مهم ترين مدرسه علميه طلبگي را اگر در تهران اسم ببريد، مدرسه مروي در صدر مدارس قرار گرفته. به خاطر آن شهرتي که از سابق در آن بوده و بحمد الله هست. حالا هم چند مدرسه هم اين طور که ايشان فرمودند تابع مدرسه مروي است. قاعدتاً برنامه هاي همين مدرسه مروي در آنجا هم پياده مي شود. جناب آقاي مهدوي کني حفظه الله، ايشان هم مي دانم کسي است که جدّيت دارد به اين که طلاّب علاوه بر اين که در مسائل رسمي حوزه ها رشد و نبوغ داشته باشند، با امتحاناتي که در مدرسه امام صادق و تجاربي که انجام داده، نيازهاي خاصي را براي طلبه ها در نظر گرفته و نيازهايي که ايشان مورد توجهش هست، واقعاً نياز است و خيلي براي رشد طلبه و براي اين که ديگران گوش شنوا داشته باشند نسبت به حرفش، که خود اين مسأله بسيار مهمي است، نقش بسزايي دارد. من از خداوند تبارک و تعالي مي خواهم هر چه بيشتر عنايتش را به شما کامل تر کند و توفيقات شما را در راه کسب علم و بالا بردن تقوا بيشتر کند و بدانيد که راهي در پيش روي من و شماست همين است. راه ديگري وجود ندارد. شما بايد از نظر علمي و عملي، به قول مردم بايد روي مسند پيغمبر (ص) نشسته باشيد. اين تعبيري که عوام مي کنند شايد به عمقش توجه نداشته باشند. اما تعبير، تعبير صحيحي است. آنها از ما انتظار دارند که روي مسند پيغمبر (ص) بنشينيم يعني تجسّم رسول خدا باشيم. خوب اهل علم اين است. تجسّم رسول خدا. هم در علم و هم در عمل. اما علم طلبه که به علم رسول خدا نمي رسد. تقواي طلبه هم به تقواي او نمي رسد. در حدّ خودش، در حدّي که خودش مي تواند کسب و تهيه کند. ان شاء الله اميدواريم که هميشه موفّق و مؤيّد باشيد و عرض کردم باز تکرار مي کنم قدر لحظات اين زماني که در آن واقع هستيد بدانيد و بدانيد که اين لحظات، لحظات خاصي است و قابل جبران هم نيست. براي اين که لحظات آينده مربوط به خود آينده است نه اين که جبران اين لحظه فعلي را بکند. اميدوارم که خداوند توفيقي را که به شما عنايت فرموده، ادامه دهد و همه شما را براي حمايت از مذهب و تشيّع ان شاء الله مهيّا کند و در آخر کار اجر آخرت را ان شاء الله براي شما تهيّه کرده باشد. والسلام عليکم ورحمة الله.