جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احكام و فتاوا
دروس
معرفى و اخبار دفاتر
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
اخبار
مناسبتها
صفحه ويژه
احكام پزشكان و بيماران « کتابخانه « صفحه اصلى  

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>


( صفحه 193 )

اخذ برائت از بيمار

ـ اگر بيمار حاضر نشود شرط عدم ضمان را بپذيرد، دو صورت دارد:

الف: جان بيمار در خطر نباشد و مراجعه به پزشك ديگر نيز ممكن باشد. در اين صورت پزشك مى تواند از معالجه خوددارى كند و ضامن هم نيست.

ب: جان بيمار در خطر باشد و مراجعه به پزشك ديگر نيز امكان نداشته باشد. در اين صورت واجب است با احتياط و دقت لازم معالجه كند و نسبت به عوارض احتمالى مسئوليتى ندارد، به ويژه اگر بدون قصد اجرت، معالجه كند.

ـ اگر موقعيتى پيش آيد كه تسريع در معالجه لازم باشد و شرط عدم ضمان يا اجازه از بيمار يا ولىّ او ميسّر نباشد، چنانچه پزشك با احتياط لازم اقدام به معالجه نمايد، ضامن نيست. ولى اگر در اين حالت از معالجه خوددارى نمايد و صدمه اى به بيمار برسد، گناهكار محسوب مى شود ولى ضامن نيست.

ـ هرگاه پزشك به بيمار يا ولىّ او بگويد: اگر در اثر درمان، ضررى متوجه بيمار شود، من مسئول نيستم. در صورتى كه تخصص لازم را براى درمان داشته باشد، با دقت و احتياط لازم هم انجام داده باشد، امّا ضررى به بيمار برسد، پزشك ضامن نيست.

اخـذ برائـت

ـ اگر بيمار از روى ناچارى مجبور به امضاى برائت نامه شود، تا


( صفحه 194 )

وقتى كه به حدّ اجبار و اكراه نرسيده باشد، پذيرفته مى شود. ولى اگر به حدّ اجبار و اكراه برسد، امضايش اثر ندارد و از پزشك رفع مسئوليت نمى كند.

ـ اگر پزشك با فردى كه مى خواهد عضو خويش را به ديگرى اهدا كند يا بفروشد، شرط عدم ضمان كند و هنگام قطع عضو براى پيوند بدون كوتاهى از ناحيه پزشك آسيب ديگرى به شخص وارد شود و يا ، آن فرد بميرد، پزشك ضامن نيست.

ـ در هنگام گرفتن برائت از بيمار يا ولىّ او بايد كاملا در جريان امر قرار دهند به نحوى كه با علم و اطلاع اقدام به اين كار نمايد وگرنه امضاى بيمار يا ولىّ او بدون اطلاع كافى از مفاد برائت نامه، سلب مسئوليت از مؤسسه و كادر درمانى نمى كند و بيمار يا ولىّ او ـ در صورت آسيب ـ شرعاً حق پيگيرى را دارند.


( صفحه 195 )

فصل شانزدهم:
طهارت و نجاست


( صفحه 196 )


( صفحه 197 )

در بهداشت و درمان در موارد بسيارى، پزشك، پرستار و ديگر نيروهاى پزشكى و همچنين بيماران، با مواردى سر و كار دارند كه يا از نجاسات است يا شبهه نجس بودن آن وجود دارد و بى توجهى به اين مسأله پيامدهاى ناگوارى در زندگى انسان بر جاى مى گذارد; از سوى ديگر حساسيت زياد نسبت به آنها ممكن است موجب پيدايش وسواس شود كه خود مرضى خطرناك است. امّا رعايت احكام شرعى تنها راهى است كه انسان را از گرفتار شدن به هر دو نوع پيامد حفظ مى كند، ولى چون عمل به احكام شرعى نيازمند شناخت آنهاست، در اين فصل احكام مربوط به طهارت و نجاست را كه مورد نياز پزشكان، نيروهاى پزشكى و بيماران است، ذكر مى كنيم.

الـكل

ـ الكل اگر از مايع مست كننده به دست آمده باشد، نجس است.

ـ الكل طبّى و صنعتى كه براى مصارف پزشكى و رنگ كارى و... به


( صفحه 198 )

كار مى رود، در صورتى كه انسان نداند از مايع مست كننده درست شده، پاك است.

مواد ضدّعفونى

ـ موادّى كه جهت ضد عفونى در تزريقات، پانسمان و... به كار مى رود، اگر از مايع مست كننده و يا اشياى نجس تهيه نشده باشد پاك است.

داروها

ـ داروهايى كه از مواد نجس تهيه مى شود، نجس است.

ـ داروهايى كه از خارج وارد مى شود، اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد، پاك هستند.

خــون

ـ خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده داشته باشد ـ حيوانى كه اگر سرخرگ او را ببُرند خون جَستن مى كند ـ نجس است.

ـ خونى كه به وسيله دارو يا مواد شيميايى، رنگ آن تغيير كند، نجس است.

ـ خون سفيد در صورتى كه علم به خون بودن آن حاصل شود، نجس است.

ـ بخارى كه از خون و نجاسات ديگر متصاعد مى شود، نجس نيست.


( صفحه 199 )

فرآورده هاى خونى

ـ فرآورده هاى خونى مانند سرم و پلاكت و پلاسما و غيره نجس است، مگر اين كه به واسطه استحاله شدن به آن خون نگويند كه در آن صورت نيز اگر در همان ظرفى كه خون ريخته شده به دست آيد، به واسطه تماس با ظرف نجس، نجس مى شود.

منـى

ـ منى انسان ـ چه مرد باشد و چه زن ـ و نيز منى هر حيوانى كه خون جهنده دارد، نجس است.

ادرار و مدفوع

ـ ادرار و مدفوع انسان و هر حيوانى كه حرام گوشت باشد و خون جهنده داشته باشد، نجس است ولى بخارى كه از آنها متصاعد مى شود، نجس نيست.

نخ بخـيه

ـ نخ بخيه اى كه از اجزاى حيوانات حرام گوشت به دست آمده است، اگر جزو بدن گردد يا از بين برود، براى شخصى كه با آن بخيه شده است، اشكالى ندارد.

ابزار و آلات اتاق عـمل

ـ ابزار و آلات جراحى اگر داخل بدن شوند و بدون نجاست بيرون


( صفحه 200 )

آيند، پاك هستند، ولى اگر همراه با نجاست بيرون آيند، نجس هستند و با عمل استريل نيز پاك نمى شوند، بلكه بايد با آب تطهير گردند.

وسايل آزمايشگاه

ـ وسايل آزمايشگاه، بدن، لباس و غيره كه در اثر تماس با نجاساتى مانند خون، مدفوع، ادرار و منى نجس مى شوند، با انجام عمل استريل و ضدعفونى نيز پاك نمى گردند.

ـ ظرفى كه آب قليل دارد اگر به واسطه خون، ادرار و... نجس بوده يا نجس شود، بخارى كه بر اثر جوش آمدن از آن آب متصاعد مى شود، پاك است.

مـيّت

ـ بدن انسان مرده، قبل از اين كه او را غسل دهند، نجس است و بعد از غسل دادن پاك مى شود.

ـ اگر چيزى كه رطوبت دارد، با بدن ميّت تماس پيدا كند ـ در صورتى كه بدن سرد شده و غسل هاى ميّت تمام نشده ـ لازم است تطهير شود.

ـ اگر بدن انسان با بدن ميّت ـ در صورتى كه سرد شده و غسل هاى آن تمام نشده باشد ـ تماس پيدا كند، لازم است غسل مسّ ميّت انجام دهد.

ـ اگر قبل از آن كه ميّت را غسل دهند، قسمتى از بدنش كه داراى استخوان نيست جدا شود، غسل قطعه جدا شده واجب نيست، بلكه بايد آن را در پارچه اى پيچيده و دفن كنند.


( صفحه 201 )

مـردار

ـ مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، نجس است، چه خودش مرده باشد يا به غير دستورى كه در شرع معيّن شده آن را كشته باشند.

قطعه جدا شده از بدن

ـ اگر از بدن انسان يا حيوانى كه خون جهنده دارد، در حالى كه زنده است، گوشت يا جزء ديگرى را كه داراى روح است، جدا كنند، نجس است.

ـ اجزاى ريزى كه از بدن انسان جدا مى شود، مانند زگيل و جوش ها و دانه هاى ريزى كه روى پوست بدن مى زند و همچنين پوست هاى مختصر لب و جاهاى ديگر بدن كه موقع افتادن آن رسيده، اگر چه آنها را بكَنند، پاك است ولى بنا بر احتياط مستحب بايد از پوستى كه موقع افتادن آن نرسيده و آن را كَنده اند، اجتناب شود.

ـ عضوى كه به طور كامل قطع و جدا نشده باشد، تا زمانى كه به بدن متصل است طاهر و پاك است، گرچه با پوست نازكى به بدن متصل باشد.

اعضاى پيـوندى

ـ عضوى كه از بدن ميّت قبل از غسل دادن جدا شود يا از بدن انسان زنده، يا از بدن كافر و يا حيوان جدا شود، نجس است ولى در صورتى كه به واسطه پيوند زدن، عضو بدن فردِ گيرنده شود، پاك مى گردد.


( صفحه 202 )

مـوى پيوندى

ـ موى مصنوعى كه جهت ترميم استفاده مى شود، چنانچه از خارج وارد شود و جنس آن مشكوك باشد، ـ يعنى ندانيم كه از سگ و خوك است يا نه ـ محكوم به طهارت است.

دهان و دندان

ـ اگر هنگام جرم گيرى دندان يا پر كردن و كشيدن آن و يا هنگام جراحى لثه و امثال آن، دهان انسان خونى شود، بنا بر احتياط مستحب بايد دهان را آب كشيد.

ـ دندان جدا شده از انسان زنده، اگر گوشت و خون همراه آن نباشد، پاك است و مسّ آن نيز سبب غسل نمى شود.

ـ اگر سازنده دندان مصنوعى، غير مسلمان باشد، اشكال ندارد ولى ظاهر آن را بايد تطهير كرد، و اگر باطن آن نجس باشد، نماز را باطل نمى كند.

ـ در صورت نجس شدن دندان مصنوعى ثابت يا متحرك، در صورتى كه در داخل دهان باشد تطهير آن لازم نيست.

ـ وسايلى كه دندانپزشك و يا پزشكان ديگر هنگام معاينه و درمان، داخل دهان بيمار مى كنند، در صورتى كه نجس باشد يا هنگام درمان نجس شود و آن را دوباره داخل دهان ببرند، دهان را نجس نمى كند ولى بنابر احتياط مستحب بايد دهان را آب كشيد.


( صفحه 203 )

تماس بدن يا لباس با اشياى نجس

ـ درصورتى كه بدن يا لباس انسان با يكى ازاشياى نجس برخوردكند ودر يكى از آن دو رطوبتِ سرايت كننده باشد، بدن يالباس نجس مى شود وبايد آن را تطهيركرد.

خون آمدن دهان هنگام غذا خوردن

ـ اگر شخص غذاى پاك بخورد و هنگام خوردن از بين دندان هايش خون خارج شود، در صورتى كه خون به غذا نرسد، غذا پاك است، هر چند آب دهان كه با خون برخورد كرده به غذا برسد.

ـ خونى كه از لاى دندان ها بيرون مى آيد، نجس و خوردن آن حرام است. ولى اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود، پاك است و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشكال ندارد.

خوردن غذاى نجس يا ضرردار

ـ خوردن غذاى نجس حرام است و اگر شخص غذاى نجس بخورد، باقى مانده غذا بين دندان هايش نجس است و با مضمضه كردن و گرداندن آب در دهان، غذاى نجس پاك مى شود.

ـ خوردن چيزى كه براى انسان ضرر دارد حرام است.

اخلاط گلو و بينى

ـ اخلاطى كه از بينى يا گلو مى آيد، قسمتى كه خون دارد، نجس و بقيه پاك است و اگر به بيرون دهان يا بينى برسد، مقدارى كه انسان يقين


( صفحه 204 )

دارد قسمت نجسِ اخلاط به آن رسيده، نجس است و محلى را كه شك دارد، پاك مى باشد.

ـ فرو بردن آب بينى و خلط سينه كه در دهان آمده حرام نيست.


( صفحه 205 )

فصل هفدهم:
احكام شرعى بيماران


( صفحه 206 )


( صفحه 207 )

انسان موجودى است كه برخوردار از نعمت عقل و اختيار است و به همين جهت از سوى خداوند مورد تكليف قرار گرفته و عمل به آنها بر او لازم شده است و اگر نسبت به آنها اهمال يا كوتاهى كند، مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. ممكن است برخى بپندارند كه در بعضى شرايط مانند دوران بيمارى، انسان هيچ تكليفى ندارد و انجام تكاليف شرعى از او ساقط شده است، ولى بايد توجه داشت كه انسان در هيچ شرايطى، يله و رها و بدون تكليف نيست. ليكن از آنجا كه دين اسلام، شريعت سمحه و سهله است، خداوند متعال احكام آن را طورى قرار داده كه در شرايط مختلف تغيير مى كند و هماهنگ با شرايط جديد، عمل به آنها آسان مى گردد، به نحوى كه انسان احساس سختى و فشار از آن ناحيه نكند.

در اين فصل كليه احكام شرعى مربوط به بيماران، جمع آورى شده و در اختيار مؤمنان و متديّنان قرار مى گيرد.

البته بايد توجه داشت كه عمل به احكام شرعى در دوران بيمارى ممكن است سختى هايى را به دنبال داشته باشد، ولى از اجر و پاداش


( صفحه 208 )

بيشترى برخوردار خواهد بود، زيرا كه فرموده اند: «بهترين اعمال آنهايى هستند كه با زحمت بيشترى همراه باشند.»

طهارت و نجاست

ـ مايع ضدّ عفونى كننده اى كه هنگام تزريق مصرف مى شود، اگر چه حاوى الكل باشد، پاك است امّا اگر از الكل مست كننده استفاده شده باشد و يا اينكه محل تزريق آلوده به خون شود بايد جاى آن را آب كشيد.

ـ زردابه اى كه در حال بهبودى زخم در اطراف آن پيدا مى شود، اگر معلوم نباشد كه با خون مخلوط است پاك مى باشد.

ـ خونى كه به واسطه كوبيده شدن، زير ناخن يا پوست مى ميرد، اگر طورى باشد كه ديگر به آن خون نگويند پاك است و اگر به آن خون بگويند در صورتى كه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد بايد براى وضو و غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طورى كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا چيزى مثل پارچه بر آن بگذارند و روى پارچه دستِ تر بكشند و تيمّم هم بكنند.

ـ اگر انسان نداند كه خون زير پوست مرده يا گوشت به واسطه كوبيده شدن به آن حالت در آمده، پاك است.

ـ خونى كه از لاى دندان ها مى آيد، نجس است و خوردن آن حرام مى باشد، ولى اگر به واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بين برود پاك است و فرو بردن آب دهان در اين صورت اشكال ندارد.


( صفحه 209 )

تطهير كردن

ـ كسى كه يك دست ندارد و نمى تواند به طور معمول خود را تطهير كند براى تطهير محل مدفوع مى تواند به واسطه آب جارى يا آب كُر كه از شلنگ مى آيد يا سنگ و يا كلوخ يا كهنه خود را پاك نمايد.

ـ مخرج ادرار بعد از برطرف شدن عين نجاست با يك مرتبه شستن پاك مى شود، ولى كسانى كه ادرار آنان از غير مجراى طبيعى مى آيد، احتياط واجب آن است كه دو مرتبه بشويند.

وضــو

ـ اگر در صورت يا دست ها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كُر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون آن بند آيد و بعد وضوى ارتماسى بگيرد.

ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد نايب بگيرد كه او را وضو دهد و چنانچه نايب اجرت بخواهد، در صورتى كه بتواند، بايد بدهد، ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح نمايند.

ـ كسى كه بايد نايب بگيرد، هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.


( صفحه 210 )

ـ كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند، تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد. بلكه اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، احتياط واجب آن است كه تيمّم كند و با آن وضو، نماز نخواند و اگر با آن وضو نماز به جاى آورده است دوباره آن را انجام دهد.

ـ اگر رساندن آب به صورت و دست ها، به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است، ضرر نداشته باشد و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

ـ اگر در صورت و دست ها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر، تاول ايجاد شود، شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه تاول سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يا يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير آن قسمتى كه كنده نشده برساند. ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود، بايد آن را از بدن جدا كند يا آب را به زير آن برساند.

وضــوى وسواسى

ـ مقصود از «وسواسى» كسى است كه كارهاى او از حدّ متعارف خارج شود و بايد از آن اجتناب نمايد.

ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن و غصبى نبودن آن خيلى شك كند، نبايد به شكّ خود اعتنا نمايد.


( صفحه 211 )

وضــوى مسلوس و مبطون(1)

ـ اگر انسان مرضى دارد كه ادرار او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن مدفوع جلوگيرى كند، اگر يقين دارد كه از اول تا آخر نماز، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن، مهلت پيدا مى كند بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند و اگر وقت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه مهلت دارد، فقط كارهاى واجب نماز را بجاآورد و كارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك كند.

ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه ادرار از او خارج مى شود، اگر براى او حرجى نيست يعنى سختى كه معمولاً تحمل نمى شود در آن نباشد بايد ظرف آب را كنار خود بگذارد و هر وقت ادرار از او خارج شد بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.

ـ كسى كه مدفوع او به طورى پى درپى خارج مى شود، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد بعد از هر دفعه وضوى خود را تكرار كند تا وقتى كه براى او حرجى باشد.

ـ كسى كه پى درپى ادرار از او خارج مى شود، اگر در بين دو نماز قطره بولى از او خارج نشود، مى تواند با يك وضو هر دو نماز را بخواند و قطره هايى كه بين نماز خارج مى شود، اشكال ندارد گرچه سزاوار است احتياط مراعات شود.


1 ـ مقصود از «مسلوس و مبطون» كسى است كه نتواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع خود جلوگيرى كند.



<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>