في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



(صفحه61)



طهــارت


احكام نجاسات

طهارت و پاكى بدن و محيط زندگى، در اسلام داراى اهمّيت بسيارى است. انسان بايد از خوردن و آشاميدن چيزهاى نجس دورى كرده و بدن و لباسش براى «نماز» كه بهترين شيوه پرستش پروردگار عالم است، پاك باشد و بهتر است تميزترين لباس را بپوشد. بنابر اين شناختن چيزهاى نجس و آموختن شيوه پاك كردن آنها نيز لازم است.
مسأله  : همه چيز پاك است، مگر يازده چيز و آنچه براثر برخورد با اينها نجس شود.
مسأله  : چيزهاى نجس عبارت است از:
1 ـ ادرار (بول).
2 ـ مدفوع (غائط).
3 ـ مَنى.
4 ـ مردار.
5 ـ خون.
6 ـ سگ.


(صفحه62)

7 ـ خوك.
8 ـ شـراب.
9 ـ آبجـو.
10 ـ كافر; كه تمام اقسام آن نجس است، مگر اهل كتاب (يهود و نصارى و مجوس) كه پاك مى باشند.
11 ـ عرق شتر نجاست خوار.
مسأله  : ادرار و مدفوع انسان و حيوان هاى حرام گوشت كه خون جهنده دارند، نجس است.
مسأله  : حيوان ها دو دسته اند، برخى خون جهنده دارند; يعنى اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار از آن بيرون مى آيد و برخى ديگر خون جهنده ندارند; يعنى اگر رگ آنها بريده شود، خون با فشار بيرون نمى آيد.
مسأله  : ادرار و مدفوع حيوان هاى حلال گوشت; مانند گاو و گوسفند و حيوانهايى كه خون جهنده ندارند; مانند مار و ماهى، پاك است.
مسأله  : بول و غائط حيوانهايى كه گوشت آنها مكروه است، پاك مى باشد; مانند اسب و الاغ.
مسأله  : فضله (مدفوع) پرندگان حرام گوشت; مانند كلاغ، پاك است.

احكام مردار

مسأله  : به حيوانى كه بر خلاف دستور اسلام كشته شود

(صفحه63)

يا خودش مرده باشد، «مُردار» گويند.
مسأله  : مردار حيوانى كه خون جهنده ندارد; مانند ماهى، پاك است.
مسأله  : مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، اجزاى بى روحش مانند مو و شاخ، پاك و اجزاى روح دارش; مانند گوشت و پوست، نجس است.
مسأله  : تمام اجزاى بدن سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى كند، چه مرده و چه زنده آن نجس است.
مسأله  : انسان مرده هر چند تازه از دنيا رفته و بدنش سرد نشده باشد (بجز اجزاى بى روح او; مانند ناخن، مو و دندان) تمام بدنش نجس مى باشد.
مسأله  : هرگاه غسل هاى سه گانه ميّت تمام شد، بدنش پاك مى شود.
مسأله  : كسى كه درراه خداوبراى حفظ اسلام مى جنگد، اگر در ميدان نبرد و معركه درگيرى كشته شود و همانجا از دنيا برود بدنش پاك است و نياز به غسل و كفن ندارد.

احكام خون

مسأله  : خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد; مانند مرغ و گوسفند، نجس است.
مسأله  : حيوانى كه خون جهنده ندارد; مانند ماهى و پشه، خونش پاك است.


1 ـ براى آشنايى بيشتر با چگونگى ذِبح حيوان، به مسأله 439 مراجعه شود.

(صفحه64)

مسأله  : خونى كه در تخم مرغ وجود دارد نجس نيست و احتياط مستحب آن است كه از آن اجتناب شود.
مسأله  : خونى كه از لاى دندان (لثه) مى آيد اگر با آب دهان مخلوط شده و از بين برود، پاك است و در آن صورت فرو بردن آب دهان هم اشكال ندارد.

نجس شدن چيزهاى پاك

مسأله  : اگر چيز پاكى به نجسى برخورد كند و يكى از آن دو به گونه اى تَر باشد كه رطوبتش به ديگرى برسد، چيز پاك نجس مى شود.
مسأله  : هرگاه انسان نداند چيز پاكى نجس شده يا نه، پاك است. جستجو و وارسى هم لازم نيست، هر چند بتواند نجس بودن يا پاك بودن آن را بفهمد.
مسأله  : خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است.

مُطهِّرات (پاك كننده ها)

مسأله  : مطهّرات، يعنى چيزهائى كه اشياء نجس را پاك مى كند. عمده پاك كننده ها عبارتند از:
1 ـ آب.
2 ـ زمين.
3 ـ آفتاب.
4 ـ اسلام.
5 ـ برطرف شدن نجاست (به شرحى كه خواهد آمد).


(صفحه65)

احكام آبها

«آب» اقسام مختلفى دارد كه شناخت آنها ما را براى بهتر ياد گرفتن مسائل مربوط به آن، كمك مى كند.
مسأله  : آب يا «مضاف» است يا «مطلق»:
آب مضاف: آبى است كه آن را از چيزى گرفته باشند; مانند آب سيب و هندوانه، و يا با چيزى به قدرى مخلوط شده باشد كه به آن «آب» گفته نشود; مانند شربت.
آب مطلــق: آبى است كه مضاف نباشد.
مسأله  : احكام آب مضاف:
* ممكن است آب مضاف چيز كثيفى را تميز كند، ولى هرگز چيز نجس را پاك نمى كند (يعنى از مطهّرات نمى باشد).
* اگر با نجاست برخورد كند، نجس مى شود، هر چند نجاست كم باشد و بو يا رنگ يا مزه آب عوض نشود.
* وضو و غسل با آن باطل است.

اقسام آب مطلق

مسأله  : آب، يا از زمين مى جوشد يا از آسمان مى بارد يا نه مى جوشد و نه مى بارد. آبى كه از آسمان ببارد «باران» است. آبى كه از زمين مى جوشد، اگر جريان داشته باشد; مانند آب چشمه و قنات «آب جارى» است و اگر بدون جريان باشد، «آب چاه» است. و آبى كه از زمين نمى جوشد و از آسمان نمى بارد، اگر به مقدارى كه در مسأله بعد خواهد آمد، باشد


(صفحه66)

«كُر» و اگر كمتر از اين مقدار باشد «قليل» است.
مسأله  : مقدار آبى كه ظرفى را با درازا، پهنا و گودى حداقل سه وجب و نيم پر كند يا وزن آن 419/377 گيلو گرم باشد، كر است.

آب قليــل

مسأله  : آب قليل به محض برخورد با نجاست، نجس مى شود، مگر آن كه با فشار به چيز نجس برسد كه در اين صورت فقط قسمتى كه با نجس برخورد كرده و بعد از آن نجس مى شود; مانند آب ظرفى كه از بالا بر چيز نجس ريخته مى شود، تنها آبهايى كه به چيز نجس رسيده نجس مى شود و آبهاى بالا و داخل ظرف پاك است.
مسأله  : اگر آب قليلِ نجس به آب كر يا جارى متصل شود پاك مى گردد و احتياط واجب آن است كه آب كر يا جارى با آن مخلوط شود، مثلا: اگر ظرف آب قليلى را كه نجس شده، زير شير آبى كه به منبع كر متصل مى باشد بگذارند و آب را بر آن باز كنند، پاك مى شود. ولى اگر بو يا رنگ يا مزه نجاست گرفته باشد، بايد به قدرى با آن مخلوط شود كه بو يا رنگ يا مزه نجاست از بين برود.

آبهاى كر، جارى و چاه

مسأله  : تمام اقسام آبهاى مطلق، بجز آب قليل تا زمانى كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته باشد، پاك است و هرگاه بر

(صفحه67)

اثر برخورد با نجاست، بو يا رنگ يا مزه نجاست بگيرد نجس
مى شود (بنابراين، آب جارى، چاه، كر و حتّى باران در اين حكم مشترك اند).
مسأله  : آب لوله هاى ساختمانها كه متصل به منبع كر مى باشد، در حكمِ آبِ كر است.
مسأله  : برخـى از خصوصيات آب باران چنين است:
* اگر باران بر چيز نجسى كه عينِ نجسيكبار ببارد پاك مى شود.
* اگر بر فرش و لباسِ نجس ببارد، فشار لازم ندارد و پاك مى شود.
* اگر بر زمين نجس ببارد، پاك مى شود.
* هرگاه آب باران در جايى جمع شود، اگر چه كمتر از كُر باشد، چنانچه چيز نجسى را در حالى كه باران همچنان مى بارد، در آن بشويند، تا زمانى كه بو يا رنگ يا مزه نجاست نگرفته، پاك است.

چگونه چيزهاى نجس را آب بكشيم؟

مسأله  : براى پاك كردن چيزهاى نجس، ابتدا بايد نجاست را برطرف كرده، سپس طورى كه در مسائل آينده خواهد آمد، آن را آب كشيد.
مسأله  : ظرف نجس را، بعد از برطرف كردن نجاست،

1 ـ «عين نجس» چيزى است كه خودبخود نجس است; مانند بول و خون.

(صفحه68)

اگر يك مرتبه در آب كر بشويند كافى است، ولى با آب قليل سه مرتبه بايد شست.
مسأله  : ظرف نجس را مى توان اين گونه آب كشيد:
با آب كر: يك بار آن را در آب كُر برده و بيرون آورند.
با آب قليل: آن را سه مرتبه پر از آب كرده و خالى كنند، يا سه مرتبه قدرى آب در آن ريخته و هر مرتبه آب را بطورى در آن بگردانند كه به جاهاى نجس برسد و بيرون بريزند.
مسأله  : فرش و لباس و چيزهايى مانند آن كه آب را به خود مى گيرد و قابل فشار دادن است چنانچه با آب قليل تطهير مى كنند، بايد بعد از هر بار شستن آن را فشار دهند تا آبهاى داخل آن بيرون آيد و يا به گونه اى ديگر آبِ آن گرفته شود، البته در آب كر و جارى نيز بنابر احتياط واجب فشار دادن لازم است.

زمـيـن

مسأله  : اگر كفِ پا يا تهِ كفش هنگام راه رفتن نجس شود، با راه رفتن يا ماليدن پا به زمين پاك مى شود به شرط آن كه عين نجاست برطرف شود.
و زمين بايد:
1 ـ پاك باشد.
2 ـ خشك باشد.
3 ـ خاك، شن، سنگ، آجر فرش و مانند اينها باشد.
مسأله  : اگر بر اثر راه رفتن يا ماليدن پا بر زمين، نجاستِ

(صفحه69)

تهِ كفش يا كفِ پا برطرف شود، پاك مى گردد، ولى بهتر است حداقل پانزده قدم راه برود.

آفـتــاب

مسأله  : آفتاب (با شرايطى كه خواهد آمد) اين چيزها را پاك مى كند:
* زمين.
* ساختمان و چيزهايى كه در آن بكار رفته است; مانند در و پنجره.
* درخت و گياه.
مسأله  : آفتاب با اين شرايط، پاك كننده است:
1 ـ چيز نجس تَر باشد به قدرى كه اگر چيزى به آن برسدتر شود.
2 ـ با تابش آفتاب، چيز نجس خشك شود، ولى اگر مرطوب بماند، پاك نشده است.
3 ـ چيزى; مانند ابر يا پرده مانع تابش آفتاب نباشد، مگر آنكه رقيق و نازك باشد و از تابش آفتاب جلوگيرى نكند.
4 ـ آفتاب به تنهايى آن را خشك كند; مثلا به كمك باد خشك نشود.
5 ـ هنگام تابش آفتاب، نجاست در آن نباشد. پس اگر نجاست هست، پيش از تابش آفتاب برطرف كنند.
6 ـ قسمت بيرون و درون ديوار يا زمين را يكباره خشك كند. پس اگر روى آن امروز خشك شود و درون آن فردا، تنها

(صفحه70)

روى آن پاك مى شود.
مسأله  : اگر زمين و مانند آن نجس باشد، ولى رطوبتى نداشته باشد، مى توان مقدارى آب يا چيز ديگرى كه سبب مرطوب شدن آن بشود، بر آن ريخته و سپس آفتاب بتابد و آن را پاك كند.

اسـلام

مسأله  : كافر كه نجس است اگر شهادتين را بگويد، مسلمان مى شود; يعنى بگويد :
«اَشْهَدُ اَنْ لااِله اِلاّ الله، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ الله»
و با اسلام، تمام بدن او پاك مى گردد.

برطرف شدن عين نجاست

مسأله  : در دو مورد با برطرف شدن نجاست، چيز نجس پاك مى شود و نيازى به آب كشيدن ندارد.
الف: بدن حيوان، مثلا منقار مرغى كه غذاى نجس خورده است، هنگامى كه نجاست از منقارش برطرف شود پاك است.
ب: باطن بدن، مانند داخل دهان و بينى و گوش; مثلاً اگر هنگام مسواك كردن از لثه ها خون بيايد و در آب دهان از بين برود، داخل دهان پاك است و آب كشيدن آن لازم نيست. ولى مسواك اگر با خون برخورد داشته باشد به احتياط واجب، نجس مى شود، هرچند داخل دهان باشد.


(صفحه71)


وضــو

نمازگزار بايد قبل از انجام نماز، وضو گرفته و خود را براى انجام اين عبادت بزرگ آماده كند.
در برخى از موارد علاوه بر وضو بايد غسل هم انجام دهد; يعنى تمام بدن را بشويد و هرگاه نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بايد به جاى آن عملِ ديگرى به نام «تيمّم» انجام دهد كه در اين قسمت با احكام هريك آشنا خواهيد شد.

چگونه وضو بگيريم؟

مسأله  : براى انجام وضو، انسان بايد ابتدا صورت را و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشويد، آنگاه با رطوبتى كه از آب وضو در كف دست مانده است، سر را مسح كند; يعنى دست را بر آن بكشد و سپس پاى راسـت و در آخر پاى چپ را مسح نمايد.


(صفحه72)

توضيح اعمال وضو

شـستـن

مسأله  : در وضو انسان بايد ابتدا صورت را از جايى كه موى سر روييده تا آخر چانه، از بالا به پايين بشويد و براى آنكه يقين كند مقدار واجب را شسته، بايد كمى اطراف صورت را هم بشويد.
مسأله  : بعد از شستن صورت، بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.
مسأله  : براى آنكه يقين كند آرنج را كاملاً شسته، بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.
مسأله  : كسى كه پيش از شستن صورت، دست هاى خود را تا مچ شسته است، هنگام وضو بايد تا سر انگشتان را بشويد، و اگر فقط تا مچ را بشويد، وضويش باطل است.

مــسح

مسأله  : يك قسمت از چهار قسمت سر كه بالاى پيشانى است (جلوى سر) جاى مسح مى باشد.
مسأله  : مسح سر، بايد به مقدارى باشد كه اگر كسى ببيند، بگويد مسح كرد.
مسأله  : احتياط مستحب است سر را به پهناى سه انگشت بسته و طول يك انگشت مسح كند.
مسأله  : لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد، بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است. ولى كسى كه موى جلوى سر

(صفحه73)

او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلا شانه كند روى قسمتى از پيشانى بريزد يا به جاهاى ديگر سر برسد، بايد بيخ موها را مسح كند يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد. و اگر موهايى را كه به صورت مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر كه جلوى آن آمده مسح كند، باطل است.
مسأله  : پس از مسح سر، بايد با رطوبتى كه از وضو بر كف دست باقيمانده است، روى پاها را از سر يكى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح كند، و احتياط واجب آن است كه تا مفصل (جايى كه پا خم مى شود) را نيز مسح كند.
مسأله  : در مسح بايد دست را بر سر و پاها بكشد و اگر دست را نگه دارد و سر يا پا را به آن بكشد وضو باطل است. ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.
مسأله  : اگر براى مسح رطوبتى در كف دست نمانده باشد، نمى تواند دست را با آب خارج تر كند، بلكه بايد از اعضاى ديگرِ وضو; مثلاً صورت، رطوبت بگيرد و با آن مسح كند.
مسأله  : رطوبت دست بايد به قدرى باشد كه بر سر و پا اثر بگذارد.
مسأله  : محل مسح (سر و روى پاها) بايد خشك باشد، بنابراين اگر جاى مسح تَر باشد، بايد آن را خشك كرد ولى اگر رطوبت آن به قدرى كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت دست بر

(صفحه74)

آن نباشد، اشكالى ندارد.
مسأله  : بين دست و سر يا پاها بايد چيزى مانند چادر
و كلاه، يا جوراب و كفش فاصله نشود، هر چند بسيار
رقيق و نازك باشد و رطوبت به پوست برسد (مگر در حال ناچارى).
مسأله  : اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جايى را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد، وضو باطل است. و اگر فقط رطوبت جايى كه جلوتر از محلى است كه مى خواهد بشويد يا مسح كند خشك شده باشد; مثلا موقعى كه مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تَر باشد، بهتر آن است كه دوباره وضو را از سر بگيرد.

شرايط وضو

مسأله  : با بودن شرايط زير، وضو صحيح و با نبودن حتّى يكى از آنها وضو باطل است:
1 ـ آب وضو پاك باشد (نجس نباشد).
2 ـ آب وضو مباح باشد (غصبى نباشد).
3 ـ آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).
4 ـ ظرف آب وضو مباح باشد (به شرحى كه خواهد آمد).
5 ـ ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد (به شرحى كه


(صفحه75)

خواهد آمد).
6 ـ اعضاى وضو پاك باشد.
7 ـ مانعى از رسيدن آب به اعضاى وضو نباشد.
8 ـ با قصد قربت و بدون ريا وضو بگيرد.
9 ـ ترتيب را رعايت كند. (به همان صورت كه در اعمال وضو گذشت).
10 ـ مُوالات را رعايت كند. (بين اعمال وضو فاصله نيفتد).
11 ـ در كارهاى وضو از ديگرى كمك نگيرد.
12 ـ استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
13 ـ براى وضو گرفتن وقت باشد.

توضيح شرايط وضو

مسأله  : وضو با آب نجس و مضاف باطل است، خواه بداند آن آب نجس يا مضاف است يا نداند و يا فراموش كرده باشد.
مسأله  : آب وضو بايد مباح باشد، بنابر اين در موارد زير وضو باطل است:
* وضو گرفتن با آبى كه صاحب آن راضى نيست.
* آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه.
* آبى كه وقف افراد خاصى است، براى غير آن افراد; مانند حوض برخى از مدارس كه وقف محصلين همان مدرسه است و وضوخانه بعضى از مساجد كه وقف كسانى است كه در آنجا نماز مى خوانند.


(صفحه76)

مسأله  : وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ، گرچه انسان نداند صاحبان آنها راضى هستند يا نه اشكال ندارد. امّا اگر صاحبان آن از وضو گرفتن جلوگيرى كنند، احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرد.
مسأله  : اگر آب در ظرف غصبى باشد و آب ديگرى نباشد، بايد تيمم كرد و اگر كسى با آن آب وضو بگيرد، وضويش باطل است.
مسأله  : اعضاى وضو; يعنى صورت، دستها و پاها در موقع شستن و مسح بايد پاك باشد.
مسأله  : اگر چيزى بر صورت يا دستها باشد كه از رسيدن آب به آن جلوگيرى كند، براى وضو بايد برطرف شود.
مسأله  : اگر چيزى بر اعضاى مسح (جلوى سر و روى پاها) باشد هرچند از رسيدن آب جلوگيرى نكند، بايد برطرف شود، زيرا بين دست و محل مسح نبايد چيزى فاصله شود.
مسأله  : خط قلم خودكار و لكه هاى رنگ و چربى و كِرِمْ در صورتى كه رنگ بدون جِرم باشد، مانع وضو نيست، ولى اگر جِرم دارد و روى پوست را گرفته باشد، بايد برطرف شود.
مسأله  : اگر مى داند چيزى بر اعضاى وضو چسبيده ولى نمى داند كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.
مسأله  : كارهاى وضو بايد بدين ترتيب انجام شود: اوّل صورت، بعد دست راست و سپس دست چپ را بشويد و بعد

(صفحه77)

از آن سر و بعد پاها را مسح كند و بنابر احتياط واجب بايد پاى راست را پيش از پاى چپ، مسح كند اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، باطل است.
مسأله  : موالات; يعنى پشت سر هم انجام دادن و فاصله نينداختن بين اعمال وضو.
مسأله  : اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جايى را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهايى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده، خشك شده باشد، وضو باطل است.
مسأله  : كسى كه مى تواند اعمال وضو را انجام دهد، نبايد از ديگرى كمك بگيرد، پس اگر شخص ديگرى صورت و دست او را بشويد و يا مسح او را انجام دهد، وضو باطل است.
مسأله  : كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، بايد به كمك شخص ديگر وضو بگيرد ولى خود او و كسى كه او را وضو مى دهد، هر دو بايد نيّت وضو كنند.
مسأله  : كسى كه مى داند اگر وضو بگيرد مريض مى شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه مى ماند، بنابر احتياط واجب نبايد وضو بگيرد. ولى اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد، وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمم كند و چنانچه با آن وضو نماز خواند، احتياط آن است كه دوباره آن را اعاده نمايد.


(صفحه78)

مسأله  : وضو بايد به قصد قربت انجام شود; يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد و لازم نيست نيّت را به زبان آورد، يا از قلب خود بگذراند، بلكه همين مقدار كه مى داند وضو مى گيرد كافى است، بطورى كه اگر از او بپرسند: چه مى كنى؟ بگويد: وضو مى گيرم.
مسأله  : هرگاه وقت نماز به قدرى تنگ است كه اگر انسان بخواهد وضو بگيرد، تمام نماز يا قسمتى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند. ليكن اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است، بايد وضو بگيرد.

وضوى جَبيره اى

دوايى كه بر زخم و مانند آن مى گذارند يا چيزى كه با آن زخم و شكستگى را مى بندند، «جَبيره» نام دارد.
مسأله  : شخصى كه بر اعضاى وضويش زخم يا شكستگى است، اگر بتواند بطور معمول وضو بگيرد، بايد چنين كند; مثلاً روى زخم باز است و آب برايش ضرر ندارد و يا روى زخم بسته است، ولى باز كردن آن امكان دارد و آب براى آن ضرر ندارد.
مسأله  : چنانچه زخم بر صورت يا دست است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، بايد اطراف آن را بشويد و اگر كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، دست تر بر آن بكشد.
مسأله  : در وضوى جبيره اى بايد جاهايى كه شستن يا

(صفحه79)

مسح آن امكان دارد بطور معمول بشويد يا مسح كند و جاهايى كه امكان ندارد، دستِ تر بر جبيره بكشد.
مسأله  : اگر زخم يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها (محل مسح) است و روى آن باز مى باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكى رويش بگذارد و روى پارچه را با ترىِ آب وضو كه در دست مانده، مسح كند.
مسأله  : اگر در صورت و دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهايى كه جبيره هست، بايد به شيوه اى كه در جبيره بيان شد عمل كند.
مسأله  : كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده است، مى تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح كند يا از جاهاى ديگر وضو رطوبت بگيرد.
مسأله  : اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها را فراگرفته باشد نيز احكام جبيره را دارد و وضوى جبيره اى كافى است و تيمم لازم نيست.
مسأله  : اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته، ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز است، بايد جاهايى كه باز است روى پا را و جايى كه جبيره است روى جبيره را مسح كند.
مسأله  : اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست، بايد به دستور جبيره عمل كند و

(صفحه80)

بنابر احتياط واجب تيمم هم بكند و اگر برداشتن جبيره ممكن است، بايد آن را بردارد.
مسأله  : اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده باشد كه برداشتن آن ممكن نيست يا به قدرى مشقّت دارد كه نمى توان تحمّل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند.
مسأله  : اگر جبيره نجس است يا نمى شود روى آن دستِ تر كشيد; مثلاً دوايى است كه به دست مى چسبد، پارچه پاكى روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد.
مسأله  : غسل جبيره اى مانند وضوى جبيره اى است، ولى بنابر احتياط واجب بايد به طور ترتيبى بجا آورده شود نه ارتماسى و حتماً بايد با دست تَر روى جبيره كشيده شود و شستن آن كفايت نمى كند.

چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت

مسأله  : براى اين كارها انسان بايد وضو بگيرد:
* براى نماز واجب (به جز نماز ميّت).
* براى طواف واجب كعبه.
* براى رساندن جايى از بدن به نوشته قرآن.
مسأله  : اگر نماز يا طواف بدون وضو انجام شود، باطل است.
مسأله  : كسى كه وضو ندارد نبايد جايى از بدن خود را به نوشته قرآن برساند، ولى ترجمه آن اشكال ندارد.
مسأله  : كسى كه وضو ندارد خوب است جايى از بدن را
<<التالي الفهرس السابق>>