جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه تفسیر پاسداران وحى
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 113 )

فصل سوّم: امامت ابراهيم (عليه السلام)

( صفحه 114 )

( صفحه 115 )

وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُو بِكَلِمَـت فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِى الظَّــلِمِينَ).(1)

و (به ياد آر) آن گاه كه ابراهيم را پروردگارِ وى، با كلماتى چند آزمود، و او آنها را به انجام رسانيد; /1 فرمود: من تو را پيشواى مردم مى گمارم. /1 گفت: و از فرزندانم (چه كسى را)؟ فرمود: پيمان من به ستمكاران نمى رسد.

اِبتَلى اِبتِلاً: او را آزمود و امتحان كرد. اِبْتَلَى الاَمرَ: آن كار را آزمايش كرد و شناخت. به چيزى يا مشكلى يا دردى گرفتار شد. مبتلا شد.

ابتلا: گرفتارى، تكليفِ دشوار، آزمايش.

كَلِمات، جمع كلمه: لفظ، واژه، سخن، گفتار، لفظى كه براى معناى مفرد وضع شده باشد; خواه يك حرف باشد مانند «واو» قسم، يا چند حرف. جمله و عباراتى كه معنايى تمام را برساند. به حقايق عينى خارجى نيز، كلمه گفته مى شود، مانند حضرت عيساى مسيح كه در قرآن، كلمه ناميده شده است; «إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَة مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ».(2)

  • 1. بقره، آيه 124.
  • 2. در قرآن كريم «كلمه» به معناى «كلام» آمده است: ( قُلْ يَـأَهْلَ الْكِتَـبِ تَعَالَوْا ْ إِلَى كَلِمَة سَوَآءِم بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ... ) بگو اى اهل كتاب، بياييد بر كلمه اى كه ميان ما و شما برابر است، هم داستان شويم» (آل عمران، آيه 64). ( ...وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا ْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ الْعُلْيَا... ) و سخن كافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است كه فراتر است» (توبه، آيه 40). ( وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلَ لِكَلِمَـتِهِى... ) و سخن پروردگارت، به راستى و دادگرى، كامل شد; هيچ دگرگون كننده اى براى سخنان وى نيست» (انعام، آيه 115). ( أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ... ) و آيا تو، كسى كه فرمان عذاب بر او به حقيقت پيوسته است، كسى را كه در آتش است مى رهانى؟» (زمر، آيه 19)... ( وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَ كَانُوا ْ أَحَقَّ بِهَا... ) و سخن پرهيزگارى ـ توحيد (بسم الله الرحمن الرحيم) ـ را با آنان همراه داشت و ايشان بدان سزاوارتر بودند»، (فتح، آيه 26).
  • و همين طور كلمه، به معناى هدايت به حق كه يك حقيقت خارجى است، نيز آمده و علاوه بر هدايت به معناى راهنمايى است كه سر و كارش با اعتبار است. و در قرآن كريم از آن به «كلمه باقيه» تعبير شده است: ( وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ هِيمُ لاَِبِيهِ وَقَوْمِهِى إِنَّنِى بَرَآءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ * إِلاَّ الَّذِى فَطَرَنِى فَإِنَّهُو سَيَهْدِينِ * وَ جَعَلَهَا كَلِمَةَم بَاقِيَةً فِى عَقِبِهِى لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ) و (ياد كن) آن گاه كه ابراهيم به پدر و قوم خود گفت: من از آن چه مى پرستيد بيزارم، مگر آن (خداى) كه مرا آفريده كه او مرا راهنمائى خواهد كرد، و آن كلمه توحيد را در فرزندان خود سخن پاينده كرد تا شايد (قومش و ديگر مشركان از شرك به دين توحيد و خداپرستى) باز گردند» (زخرف، آيات 26 ـ 28) و از شخص حضرت عيساى مسيح (عليه السلام) كه يك حقيقت خارجى است به كلمه تعبير شده است; او كلمه اى گزيده و ممتاز از كلمات خدا بود كه در فصول تكامل و سلسله هاى ممتدّ كلمات با اراده خداوند و امرِ «كُن» پديد آمد: ( إِذْ قَالَتِ الْمَلَـلـِكَةُ يَـمَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَة مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ... ) آن گاه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را به كلمه اى از خويش نويد مى دهد (كه) نامش مسيح پسر مريم است» (آل عمران، آيه 45). در مسيحيت «كلمة الله» يا مطلق «كلمة»: اقنوم دوم از اقانيم سه گانه مقدّس است، كه لقب حضرت عيساى مسيح (عليه السلام) است. اُقنوم: اصل هر چيز، جمع اقانيم است. در مسيحيت اَب، ابن، و روح القدس... به اقانيم سه گانه معتقد شدند، اى خداى واحد موجود در اقانيم ثلاثه روح او را بيامرز. «سه اقنوم و سه فرقت را به برهان بگويم مختصر شرح موفا» (خاقانى).
  • امام; پيشوا، پيش رو، رهبر رئيس، امام الصلوة پيش نماز، خليفه، فرمانده سپاه. و از نظر مسلمانان، خود قرآن: ( وَ كُلَّ شَىْء أَحْصَيْنَـهُ فِى إِمَام مُّبِين ) همه چيز را در قرآن بيان كننده آشكار ثبت كرديم» (يس، آيه 12). راه پيموده شده و دنبال شده: وَ لِكُلّ قَوم سُنّة وَ اِمامُها; و براى هر قومى آيين و راهى است; ريسمانى كه بنّايان جلو ديوار كشند و آجرها را به كمك آن در يك رديف، طراز بچينند، ريسمان كار، جادّه و راه آشكار: ( ...وَ إِنَّهُمَا لَبِإِمَام مُّبِين ) و بى گمان آن دو بر راهى آشكارند» (حجر، آيه 79). نزد باطنيان حجت خدا بر خلق و هر يك از هفت پيشواى آنان.
  • الاِمَامَة; پيشوايى، رهبرى، رياستِ مسلمانان، امامت. مرد نمونه اى كه از وى پيروى شود و ريشه آن: اَمَّ كه به معناى قصد كردن، به چيزى روى آوردن است.
  • ذُريّه: نسل انسان، فرزندان و دودمان، زنان وكودكان. ج ذُرّيّات و ذَرارى.
  • يَنالُ: از ريشه، النَيل: هديه، بخشش، جايزه، آن چه بدان نايل شوند. آن چه بدان دست يابند.
( صفحه 116 )

( صفحه 117 )

اِتمام: اَتمَّ اِتْمَاماً: آن را تمام كرد و به كمال رساند، آن را انجام داد و به پايان رساند. اَتَمَّ الْقَمَرُ: ماه، بدرِ كامل شد.

اين آيه اشارتى است، به اجمال، به جايگاه رفيع امامت در قرآن كريم. و بيانگر آن است كه خداوند ابراهيم (عليه السلام) را، در عرصه هاى مَهيب و مرد افكن، آزمايش كرد، و او از همه اين عرصه ها با سربلندى و پيروزمندى بدر آمد، و شايستگى و استعداد پذيرش اين منزلت را، از خود بروز داد و از سوى خداوند به امامت برگزيده شد: وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَ هِيمَ رَبُّهُو بِكَلِمَـت فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...).

و امّا امورى كه خداوند ابراهيم را بدان ها آزمود، عبارتند از:

1 ـ ايمان و توكل و اعتمادِ ابراهيم به قدرت بى پايان خداوند در ابلاغ پيام توحيد و توجه دادن مردم به مبدأ يگانه يكتاى آفرينش، و ايستادگى در برابر همه مظاهر شرك و كفر و پرستش هاى ناروا.

2 ـ دانش وسيع، همراه با منطق نيرومند و حجت قوى و شهامت و شجاعت او در رويارويى با نمرود، كه موجب درماندگى و حيرت آن پادشاه پر غرور گرديد.

3 ـ عشق و محبّت خالص ابراهيم به خداوند و چشم پوشى او از وابستگى هاى قومى و قبيله اى و ايستادگى در دعوت خويش و رو دَر رو شدنش با پدر خوانده خود و تخطئه باورهاى ناصحيح و آميخته به اوهام و خرافات او.

4 ـ شكيبايى و صبر ورزى و مقاومت كم نظير او در اين دعوت.