جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه تفسیر پاسداران وحى
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 119 )

درخواست هاى ابراهيم

وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَ هِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَـعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّـآ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا ْعَلَيْهِمْ ءَايَـتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).(1)

  • 1. بقره، آيات 127 ـ 129.
( صفحه 120 )

و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل، پايه هاى خانه (كعبه) را فرا مى بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذير، بى گمان توئى كه شنواى دانايى، پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما، گروهى را فرمانبردار خويش (گردان) و شيوه هاى پرستشِ مان را به ما بنما و توبه ما را بپذير بى گمان تويى كه توبه پذير مهربانى. پروردگارا! و در ميان آنان از خودشان پيامبرى را كه آيه هايت را براى آن ها مى خواند و به آنان كتاب (آسمانى) و فرزانگى مى آموزد و به آن ها پاكيزگى مى بخشد; برانگيز! بى گمان تويى كه پيروزمند فرزانه اى.

اين آيات، بازگو كننده تجديد بناى كعبه و بالا بردن پايه هاى آن، به دست ابراهيم و فرزند او اسماعيل است.(1) و سپس، بيانگرِ درخواست هاى او از خداوند است.

نخستين چيزى، كه ابراهيم در اين نيايش با شكوه از خداوند طلبيد. اين بود كه در پرتو ربوبيّت خود اين كوشش ناچيز; يعنى تجديد بناى كعبه و بالا بردن پايه هاى آن را، از او و فرزندش اسماعيل بپذيرد: رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّـآ إِنَّكَ أَنتَ

  • 1. اين خانه پيش از بناى ابراهيم (عليه السلام) پى ريزى شده است، على (عليه السلام) فرمود: اَلا تَرَوْنَ اَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأوّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيهِ اِلَى الآخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَم بِاَحْجَار لاتَضُرُّ وَ لاتَنْفَعُ، وَ لاتُبْصِرُ وَلا تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَيْتَه الحَرامَ الَّذي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِياماً...; نمى بينيد خداى سبحان، پيشينيان از آدم (عليه السلام) تا پسينيانِ از اين عالم را آزمود ـ به حرمت نهادن ـ سنگ هايى بى زيان و سود، كه نبيند و نتواند شنود، پس خدا آن را خانه با حرمت خود ساخت و براى فراهم آمدن و عبادت مردمان اش پرداخت (نهج البلاغه، خطبه 192). و ابراهيم (عليه السلام) به هدايت خداوند. اين بناى عتيق را، تجديد كرد: ( وَ إِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَ هِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ... ) و (ياد كن) آن گاه كه جاى آن خانه را براى ابراهيم، جايگاه عبادت ساختيم» (حج، آيه 26). از اين رو، در سوره بقره، پس از طرح مسئله امامت فرمود: ( وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَ هِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ... ) .
( صفحه 121 )

السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).(1)

دوّمين چيزى كه از خداوند طلبيد، تسليم بودنِ او و فرزندش، هر دو، در برابر اراده و خواست خداوند و روى گردانى از هر چه جز اوست. و همين طور، امّتى سراپا تسليم از ميان «ذُريّه و نسل» او و اسماعيل پديد آيد، ذريّه اى كه همانندِ همه پديده هاى جهان، همواره بر محورِ حق و عدل بوده و هيچ گاه، خود را به هيچ گونه ظلم و باطلى، نيالايند، «وَ مِنْ ذُرّيَّتِنَا اُمَّةً مُسْلِمَةً».

سوّمين چيزى كه اين دو; پدر و پسر، از خداوند طلب كردند، ارائه مناسكِ مربوط به اين معبدِ توحيد بود، تا بر طبق آن عمل كنند و همه انگيزه ها و رفتارهاى خود را بر اساس آن، نظم دهند و در پرتو اين مناسك از همه جاذبه هاى باز دارنده، بِرَهند، و توبه شان در پيشگاهِ پروردگارشان پذيرفته شود.

چهارمين و آخرين چيزى كه ابراهيم و فرزندش در نيايش خود، با خداوند، در ميان نهادند، برانگيخته شدن پيامبرى از همين «ذُرِّيه»; از ميان اين نسلى، كه از اسلام فطرىِ پايدار، بر خوردار است و همواره در برابر خداوند تسليم است، برانگيخته شود، براى تلاوت آيات الهى و تعليم كتاب و پروردن و بار آوردنِ انسان هايى پاك و پاكيزه براى هدايت خلق: رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا ْعَلَيْهِمْ ءَايَـتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ...).

نتيجه اين كه، ابراهيم و پسرش اسماعيل، پس از بناى دوباره كعبه، از خداوند خواستند، تا در سايه ربوبيّت خود، اين كار ناچيز را بپذيرد و آن دو، و برخى از ذريّه ايشان را، فرمانبردارِ خالص خود قرار دهد و مناسك و شيوه هاى بندگى را،

  • 1. از خدا خواست تا در روشنايى ربوبيّت خويش، سنگ و گلى را كه بر روى هم چيده است و در معرض فنا و زوال است، مانند ديگر ثابت هاى عالم، ثبات و بقا بخشد و اين خانه كه به دست او و فرزندش احياء شده، براى هميشه محور توحيد و تعليم كتاب و تلاوت آيات و تزكيه نفوس آدميان و قبله موحدان، باقى بماند.
( صفحه 122 )

به آن ها بنماياند و توبه آن ها را بپذيرد. و در نهايت از خداوند طلب كردند، كه از همين نسل و در ميان همين ذريّه فرمانبردار، انسانى را به پيامبرى برانگيزد، تا هدف نهايى از بناى كعبه، كه تعليم كتاب و تزكيه جان هاست، تحقق يابد. بر اين اساس، روشن مى شود، كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) از ذرّيه ابراهيم و اسماعيل است. جالب اين كه، آن چه را ابراهيم و اسماعيل براى خود طلبيدند، براى ذريّه خويش نيز، طلب كردند. ... وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ...).

«مِنْ» در «مِن ذُرِّيَّتِنَآ» براى تبعيض است; يعنى برخى از ذرّيه، نه همه آن ها; چرا كه ابراهيم خود مى دانست كه همه ذريّه او به لحاظ «تسليم خدا بودن»، نمى توانند مرتبه تسليمِ ابراهيم و فرزندش اسماعيل را دريابند. و اكنون بايد ديد، برخى از ذريّه، كه ابراهيم از شايستگى آن ها براى تسليم آگاه بود، چه كسانى هستند؟ به تعبير ديگر اين گروه ممتاز، كيانند كه با ابراهيم و اسماعيل، و همين طور، با پيامبر (صلى الله عليه وآله) در مصافِ تعبّد و تسليم، همراهند؟ آيا همه امت اند؟ هرگز; چرا كه بسيارى از آنان به راه نفاق رفته و بسيارى ديگر...

آرى، اينان، همان نخبگان و برجستگانى هستند، كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) پس از بر انگيخته شدن، بى هيچ واسطه اى به تعليم و تربيت و باليدن آنها پرداخته است. اين پرسش كه اين گروه ممتاز و به تعبير ديگر «امت راستين محمّد» كه در نيايش ابراهيم و اسماعيل، مطرح بوده اند، چه كسانى هستند، ذهن و دل بسيارى از مسلمانان را، به خود مشغول كرده بود، از اين رو، ابو عمرو زُبيرى گويد، به ابو عبدالله، امام صادق (عليه السلام) عرض كردم:

«اَخْبِرْنِي عَنْ اُمَّةِ مُحَمّد (صلى الله عليه وآله) مَنْ هُمْ؟ قالَ: اُمَّةُ مُحَمَّد بَنُو هَاشِمَ خَاصّةً، قُلتُ: فَمَا الْحُجَّةُ فِي اُمَّةِ مُحَمَّد اَنَّهُمْ اَهْلُ بَيْتِهِ الّذِينَ ذَكَرْتَ دُونَ غَيْرِهِم؟ قَالَ: قَوْلُ اللهِ عَزّوَجَلَّ: وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَ هِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ

( صفحه 123 )

الْبَيْتِ وَ إِسْمَـعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّـآ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ).

فَلَمَّا اَجَابَ اللهُ اِبْرَاهِيمَ وَ اِسْمَاعِيلَ، وَ جَعَلَ مِنْ ذُرّيَّتِهِمَا اُمَّةً مُسْلِمَةً، وَ بَعَثَ فِيهَا رَسُولا مِنْهَا ـ يَعْني مِنْ تِلْكَ الاُمَّةِ ـ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِه وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ، رَدِفَ اِبْرَاهِيمُ دَعْوَتَهُ الاُولى بِدَعْوَتِهِ الاُخْرى فَسَألَ لَهُمْ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ وَ مِنْ عِبَادَةِ الاَصْنَامِ لِيَصِحَّ اَمْرُهُ فيِهِم وَ لاَيَتْبَعُوا غَيْرَهُم، فَقَالَ: وَ إِذْ قَالَ إِبْرَ هِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ ءَامِنًا وَ اجْنُبْنِى وَ بَنِىَّ أَن نَّعْبُدَ الاَْصْنَامَ)(1)فَهَذِهِ دِلالَةُ عَلَى اَنَّهُ لاتَكُونُ الاَئِمَّةُ وَ الاُمَّةُ الْمُسْلِمَةُ الَّتي بَعَثَ فِيهَا مُحَمَّدُ (صلى الله عليه وآله) إلاّ مِنْ ذُرّيَةِ اِبْرَاهيِمَ; لِقَولِهِ: وَاجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ اَنْ نَعْبُدِ الاَصْنَامَ.(2)

امّت محمد را به من بشناسانيد: كه چه كسانى هستند؟ فرمود: امت محمد تنها بنى هاشم اند، عرض كردم، امت محمد چه دليلى دارند كه آن ها، همان اهل بيت اند، كه ياد كرديد، نه ديگران؟ فرمود: (دليل شان) سخن خداوند است كه فرمود: «و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل، پايه هاى خانه (كعبه) را فرا مى بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذير، بى گمان تويى كه شنواى دانايى، پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود گردان و از فرزندان ما، گروهى را فرمانبردار خويش (برآور) و شيوه هاى پرستش مان را به ما بنما و توبه ما را

  • 1. ابراهيم، آيه 35.
  • 2. تفسير عياشى، ج1، ص61.