جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه احکام جوانان
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 128)

راه برود و از راه ديگر (سه فرسخ) برگردد و يا از راه دوّم (سه فرسخ) برود و از همان راه برگردد چون مجموع سفر كمتر از هشت فرسخ مى باشد، نماز در بين راه و در آن روستا تمام است.
مسأله  : در اين موارد در سفر نماز تمام است:
1 ـ قبل از آنكه هشت فرسخ برود، از وطن خود مى گذرد و يا در جايى ده روز مى ماند.
2 ـ از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، اين مسافت را پيمود; مثل كسى كه به دنبال گمشده اى مى گردد.
3 ـ در بين راه از قصد سفر برگردد; يعنى قبل از رسيدن به چهار فرسخ از رفتن منصرف شود.
4 ـ كسى كه شغل او مسافرت است، مثل راننده قطار و ماشينهاى برون شهرى، خلبان، ملوان (در سفرى كه شغل اوست).
5 ـ كسى كه به سفر حرام مى رود; مانند سفرى كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد.
مسأله  : اشخاصى كه شغلشان در سفر است; مانند دانشجويانى كه جهت تحصيل به شهر ديگر مى روند و معمولا جمعه ها به وطن خود بر مى گردند يا معلمان و كارمندان و كارگران كه همه روزه از وطنشان براى كار و شغل به اندازه مسافت شرعى مى روند و شب برمى گردند، بنا بر احتياط
(صفحه 129)

نمازشان شكسته است و روزه آنها صحيح نيست، مگر اينكه
در محل كار قصد ده روز كنند.
مسأله  : در اين مكانها نماز تمام است:
* در وطن.
* در جايى كه بنا دارد ده روز بماند.
* در جايى كه سى روز با ترديد مانده است; يعنى معلوم نبوده كه مى ماند يا مى رود و تا سى روز به همين حالت مانده و جايى هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.

وطن كجاست؟

مسأله  : وطن، جايى است كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است.
مسأله  : فرزند تا زمانى كه مستقل نشده است، اگر همراه پدر و مادر در وطن آنها زندگى مى كند وطن پدر و ما در وطن او نيز مى باشد، هرچند در آنجا به دنيا نيامده باشد و پس از آنكه در زندگى مستقل شد، اگر جاى ديگرى را براى زندگى هميشگى اختيار كرد، آنجا وطن او مى شود. بنابراين به عنوان مثال پدر و مادرى كه اهل اصفهان هستند، و فرزند آنها كه در اصفهان همراه آنها زندگى مى كند چون اصفهان وطن پدر و مادر مى باشد، اصفهان براى او نيز حكم وطن را دارد و اگر به
(صفحه 130)

اصفهان برود بايد در آنجا نماز را تمام بخواند. بلى اگر فرزند آنها در شهر ديگرى زندگى كند و اصلاً همراه پدر و مادر در اصفهان زندگى نكرده آنجا وطن فرزند نمى شود.
مسأله  : تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله  : اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند وبعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود; مانند دانشجويى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى ماند.
مسأله  : اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى و بدون قصد رفتن در جايى آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حكم وطن او را دارد.
مسأله  : اگر به جايى برود كه قبلاً وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجا اِعراض كرده است; يعنى بنا گذاشته كه ديگر براى سكونت به آنجا برنگردد، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
مسأله  : مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببينند و صداى اذان را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.

قصد ده روز

مسأله  : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتى مسافرت نكرده
(صفحه 131)

است، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصدِ ماندن ده روز كند.
مسأله  : اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:
الف: قبل از خواندن نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; بايد نماز را شكسته بخواند.
ب: بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; تا وقتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.

(صفحه 132)


نماز قضا



نماز قضا، نمازى را گويند كه بعد از وقت خوانده شـود.
مسأله  : انسان بايد نمازهاى واجب را در وقت معين آن بخواند و چنانچه بدون عذر نمازى از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاى آن را هم بجا آورد.
مسأله  : در دو موردبجا آوردن قضاى نماز واجب است:
الف: نماز واجب را در وقت آن نخوانده باشد.
ب: بعد از وقت متوجه شود نمازى كه خوانده باطل بوده است.
مسأله  : كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند، ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله  : قضاى نمازهاى روزانه كسى كه ترتيب قضا شدن خود را مى داند، بنا بر احتياط واجب بايد به ترتيب خوانده شود; مثلاً كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز صبح را نخوانده، بايد اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز صبح را قضا كند.كسى كه نمازى از او قضا مى شود به احتياط واجب قبل از نماز واجب بعدى بايد قضاى آنرا بخواند و در اين مورد رعايت ترتيب لازم نيست.
مسأله  : كسى كه مى داند نماز قضا دارد، ولى تعداد آنها را نمى داند; مثلاً نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه كمتر را بخواند كافى است.
مسأله  : اگر تعداد آنها را مى دانسته، ولى فراموش كرده