جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه احکام جوانان
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 150)

بنابر احتياط واجب روزهاش باطل مىشود.
مسأله : اگر روزهدار بىاختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد روزه او باطل نمىشود، ولى همين كه فهميد بايد فوراً سر را از آب بيرون آورد.
* قى كردن
مسأله : هر گاه روزهدار عمداً قى كند، هر چند به سبب بيمارى باشد، روزهاش باطل مىشود.
مسأله : اگر روزهدار نداند روزه است يا بىاختيار قى كند، روزهاش باطل نمىشود.

قضا و كفّاره روزه

* روزه قضا
مسأله : اگر كسى روزه ماه رمضان را به واسطه عذرى (بيمارى، سفر و...) نگيرد، بايد بعد از ماه رمضان قضاى آن را بجا آورد.
* كفاره روزه
مسأله : كسى كه بدون عذر روزه خود را با يكى
از مبطلات روزه باطل كند، بايد قضاى آن را بجا آورده و يكى از اين كارها را نيز انجام دهد، و اين همان كفاره روزه است:
* آزاد كردن يك بَرده.

(صفحه 151)

* دو ماه روزه گرفتن كه سى و يك روز آن بايد پى در پى باشد.
* سير كردن شصت فقير يا دادن يك مُدّ طعاماز آنها.
كسى كه كفّاره بر او واجب مىشود، بايد يكى از كارهاى فوق را انجام دهد، و چون امروزه «برده» به معناى فقهىِ آن يافت نمىشود، مورد دوّم يا سوّم را انجام مىدهد و اگر هيچ يك از اينها برايش مقدور نيست، بايد يا 18 روز روزه بگيرد و يا چند مدّ طعام (به مقدارى كه مىتواند) به فقير بدهد. و اگر هيچكدام را نتواند انجام دهد، هر قدر از اين دو را كه مىتواند عمل كند و اگر آن را هم نتواند انجام دهد، بايد استغفار كند البته احتياط واجب آن است كه اگر بعداً بتواند، كفّاره را بدهد.

احكام قضا و كفّاره روزه

مسأله : لازم نيست قضاى روزه را فوراً بجا آورد، ولى بنابر احتياط واجب بايد تا رمضان سال بعد، انجام دهد.
مسأله : انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً آن را انجام دهد و اگر چند سال بر آن بگذرد چيزى بر آن اضافه نمىشود.
مسأله : اگر به سبب عذرى مانند سفر، روزهنگرفته و پس از رمضان عذر او برطرف شود وتا رمضان سال بعد عمداً
  • 1 . مدّ طعام تقريباً ده سير (750 گرم) گندم يا جو و مانند اينهاست.

(صفحه 152)

قضاى آن را بجا نياورد، بايد علاوه بر قضا، براى هر روز يك مُدّ طعام به فقير بدهد واگر با عذر قضاى آن را بجا نياورد بنابر احتياط واجب، علاوه بر قضا بايد يك مُدّ طعام هم به فقير بدهد.
مسأله : اگر به سبب بيمارى نتواند روزه بگيرد و آن بيمارى تا رمضان سال بعد طول بكشد قضاى آن ساقط مىشود، ولى بايد براى هر روز يك مُد طعام به فقير بدهد.

روزه مسافر

مسأله : مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نمىتواند در آن سفر روزه بگيرد، ولى بايد قضاى آن را بجا آورد. و مسافرى كه نمازش را تمام مىخواند; مثل كسى كه شغل او سفر است، بايد در سفر روزه بگيرد.
مسأله : اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت كند، بايد روزه خود را تمام كند و صحيح است.
مسأله : اگر روزهدار پيش از ظهر مسافرت كند، وقتى به «حدّ ترخّص» برسد; يعنى به جايى برسد كه صداى اذان شهر را نشنود و ديوارهاى آن را نبيند، بايد روزه خود را باطل كند و اگر پيش از آن روزه را باطل كند، علاوه بر قضا، بنابر احتياط واجب كفّاره هم دارد.
مسأله : مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد، مكروه است.

(صفحه 153)

مسأله : اگر مسافر، پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه تا آن وقت، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد و اگر انجام داده، روزه آن روز واجب نيست و بعداً بايد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله : اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش يا به جايى
كه مىخواهد ده روز بماند برسد، نبايد آن روز را روزه
بگيرد.

زكات فِطره

مسأله : پس از پايان يافتن ماه مبارك رمضان; يعنى در روز عيد فطر، بايد مقدارى از مال خود را به عنوان زكات فطره به فقير داد.

مقدار زكات فطره

مسأله : مقدار زكات فطره براى خود انسان و كسانى كه نانخور او هستند; مانند همسر و فرزند، هر نفر يك صاع (تقريباً سه كيلو) مىباشد.

جنس زكات فطره

مسأله : جنس زكات فطره، گندم، جو، خرما، كشمش، برنج، ذرّت و مانند اينهاست، و اگر پول يكى از اينها داده شود كافى است.

(صفحه 154)


خُمـس



يكى از وظايف اقتصادى مسلمانان، پرداختن «خُمس» است كه در برخى از چيزها بايد 51 آنها را براى مصارف مشخصى به مرجع تقليد خود بپردازند.
مسأله : در هفت چيز، خُمس واجب است:
1 ـ در آمد كسب.
2 ـ معدن.
3 ـ گنج.
4 ـ غنائم جنگى.
5 ـ جواهرى كه با فرو رفتن در دريا به دست آيد.
6 ـ مال حلال مخلوط به حرام.
7 ـ زمينى كه كافر ذِمّى

  • 1 . مسيحيان و يهوديان و زردشتيانى كه با حاكم اسلامى پيمان بستهاند تا ماليات معينى را بپردازند و شرايط خاصى كه در كتابهاى مفصل فقهى آمده، پذيرفتهاند و در عوض، جان و مال آنها در امان است «كافر ذمّى» مىباشند.