جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه احکام جوانان
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 37)

زندگى آنها نشد كه محيط وزندگى ديگران را تابع خود ساخت.
در مدت بيست و سه سال با آن همه موانع و مشكلات، چهار كار بزرگ و اساسى انجام داد كه هر يك از آنها به طور عادى سال هاى متمادى وقت لازم دارد تا صورت خارجى پا برجا پيدا كند، و آن چهار كار عبارتند از:
1 ـ بر خلاف اديان رايج زمان خود، دين جديد و الهى تأسيس كرد و مردم را بدين خود مؤمن ساخت به طورى كه تا كنون نفوذ روحانى او بر دل صدها ميليون پيروانش مسلط است، مطيع ساختن ظاهر مردم آسان است اما مسخر كردن بدون قيد و شرط قلوب مردم، و آنها را از دل و جان فرمانبردار ساختن كار آسانى نيست، آن هم مردمى متعصب و جاهل.
2 ـ از قبيله هاى مختلف كه دشمن و خونخواه يكديگر بودند و دائماً شعله آتش جنگ در ميان آنها برافروخته بود، يك ملت واحد به وجود آورد و بين آنها عقد اخوت و مساوات و حريت و وحدت كلمه به معناى حقيقى به وجود آورد و پس از چند سال از نژادهاى مختلف يك امت به نام امت محمد(صلى الله عليه وآله)تشكيل داد و تا امروز همچنان باقى و رو به فزونى است.
3 ـ در ميان همان قبايل متفرق كه هر يك براى خود رئيسى داشتند و به خودسرى عادت كرده بودند و سابقه قدرت و حكومت مركزى نداشتند دولتى تأسيس كرد كه حكومت آن بر اساس حريت و آزادى و استقلال كامل بود و از جهت قدرت و نفوذ و توان مندى به جايى رسيد كه بعد از يك قرن
(صفحه 38)

يگانه دولت عالم و تنها حكومت مطلق جهان شد.
خود حضرت در يك روز شش نامه براى پادشاهان زمان خود نوشت و همه را به اسلام دعوت كرد، پادشاهانى كه خود را در اوج قدرت مى ديدند و عرب را به هيچ مى گرفتند.
وقتى نامه حضرت به دست شاه ايران رسيد و خواند كه نام حضرت پيش از نام شاه نوشته شده بود برآشفت و به مأمورين خود دستور داد بروند مدينه و حضرت را نزد او ببرند.
فردوسى از زبان شاه مغرور چنين سروده است:

  • زشير شتر خورده و سوسمار كه تاج كيانى كند آرزو كه تاج كيانى كند آرزو
  • عرب را به جايى رسيدست كار تفو بر تو اى چرخ گردون تفو تفو بر تو اى چرخ گردون تفو

آرى آنها فكر مى كردند عرب ها همان ها هستند كه در برابر لشكر كوچك حبشه كوچكترين عكس العملى نشان نداده شهر مكه و خانه و زندگى خود را گذاشتند و به كوه ها پناه بردند، اما نمى توانستند بفهمند كه آنها داراى رهبرى الهى و كتابى آسمانى شده و ديگر آن عرب هاى سابق نيستند.
4 ـ در مدت بيست و سه سال قوانين و دستوراتى وضع و ارائه فرمود كه تمام مصالح و حوايج انسان ها را در بردارد و تا به امروز و تا قيام قيامت برقرار و عمل به آنها موجب سعادت دنيا و آخرت بشر است و هرگز كهنه و بى رونق نخواهد شد كه «حلال محمد حلال أبداً إلى يوم القيامة، و حرامه حرام أبداً إلى يوم القيامة» (اصول كافى، ج 1، ص 58، ح 19) و اين قوانين
(صفحه 39)

همچنان زنده و جاويد، در حوزه هاى علميه و توسط فقهاى
بزرگ به عنوان فقه و فقاهت و تحت عنوان وظايف عملى و فروع دين، مورد بحث و تجزيه و تحليل است.
چهارم: معجزه جاويد آن حضرت قرآن كريم است كه سند قطعى و معجزه جاويد آن بزرگوار است، قرآنى كه در
مدت بيست و سه سال بر آن حضرت نازل شد و از آن زمان تا كنون در جامعه گوناگون بشرى از جهات مختلف مورد توجه و مطالعه قرار داشته و شگفتى دانشمندان را برانگيخته و همچنان در طول قرن ها استحكام و مقام ارجمند خود را حفظ كرده و از هر گونه تحريف و تغيير و كم و زياد شدن محفوظ مانده است و صدها تفسير و كتاب درباره معانى و الفاظ و حقايق آن نوشته
شده و خداوند متعال حفظ آن را ضمانت فرموده است كه: {إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ} (سوره حجر / 9).

  • مصطفى را وعده داد الطاف حق من كتاب و معجزت را رافعم تا قيامت باقيش داريم ما هست قرآن مر تو را همچون عصا تو اگر در زير خاكى خفته اى تو اگر در زير خاكى خفته اى
  • گر بميرى تو نميرد اين سبق بيش و كم كن را زقرآن مانعم تو مترس از نسخ دين اى مصطفى كفرها را در كشد چون اژدها چون عصايش دان هر آنچه گفته اى چون عصايش دان هر آنچه گفته اى

(صفحه 40)


پنجم: يكى ديگر از معجزات پيامبر، ذريه پاك و اهل بيت معصوم آن حضرت است، بدين لحاظ كه تنها مقام والاى نبوت مى باشد كه مى تواند آن گونه دختر و امامان معصوم تحويل جامعه بشرى بدهد و انسان با انصاف همين كه به علوم،
زندگى، گفتار و اعمال اهل بيت(عليهم السلام)نگاه كند اقرار مى كند كه هر يك از آنان، همانند قرآن كريم، معجزه مستقل و دليل جداگانه اى بر نبوت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)مى باشند، به طورى كه اگر فرضاً هيچ دليلى بر نبوت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در دست نبود جز وجود مقدس چنين اهل بيتى، همين كفايت مى كرد و حجت تمام بود البته بسط و توضيح اين معجزه از حوصله اين مقاله خارج، خصوصاً كه حقير هم كوچكتر از آنم كه بتوانم حتى گوشه اى از اين واقعيت را مجسم و ارائه نمايم:

امامت

يكى ديگر از اصول اعتقادى كه ويژه پيروان مكتب اهل بيت(عليهم السلام) است مسأله امامت است.
از آنچه در بحث نبوت گذشت معلوم گرديد كه وجود امام براى دين و اجتماع مانند وجود پيغمبر است و همانگونه كه تعيين پيغمبر بايد از طرف خدا باشد تعيين امام و خليفه پيغمبر كه حافظ و بيان كننده دين است بايد از طرف خدا باشد و مردم را نمى رسد و نمى توانند و حق ندارند براى پيغمبر خليفه تعيين كنند، از شؤون مردم نيست كه براى بيان احكام الهى و شريعت نبوى كسى را تعيين كنند و ادله آن بسيار است كه به برخى از
(صفحه 41)

آنها اشاره مى كنيم:
اول: چنانچه اشاره شد مرتبه امامت نظير مرتبه نبوت و تالى تلو آن است بنابراين هر دليلى بر لزوم ارسال رسل اقامه نموديم بر لزوم تعيين امام نيز دلالت مى كند و خلاصه امامت با
همان ادله ثابت مى شود.
دوم: بر همه واضح و آشكار است كه وجود امام براى دين و قرآن و امت متضمن مصالح بسيار و خالى از هر گونه مفسده است پس به مقتضاى عدل و لطف بر خداوند حكيم تعيين آن حتم و لازم است، زيرا در تعيين نكردن آن علاوه بر فوت مصالح دين و مردم، مفسده حاصل و زحمات رسول خدا و دين و شريعت و قرآن مضمحل و همه به فراموشى سپرده مى شود و اين نقض غرض است و نقض غرض بر خدا روا نيست و محال است.
سوم: همانگونه كه در ادله امامت ذكر شده، امام بايد معصوم و متصف به جميع فضائل انسانى و منزّه از كليه رذايل نفسانى و عالم به جميع آنچه امت محتاجند و قادر بر دفع همه شبهات باشد و بالاخره از هر جهت بايد كامل باشد و چون بيشتر اين امور، امور باطنى است و كسى غير از علاّم الغيوب به آنها احاطه ندارد، لذا تعيين چنين شخصى از عهده بشر خارج
است. {اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}(سوره انعام/ 124) و مردم هرگز قدرت تعيين او را ندارند و حق دخالت هم ندارند.
چنانچه خدا فرموده است: {وَ رَبُّك َ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ يَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ} (سوره قصص/ 68).