جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 113)

احكام اموات




س 200 ـ نظر مبارك حضرت عالى در مورد تعريف فقهى مرگ چيست؟
ج ـ تعريف فقهى مرگ با تعريف عرفى آن تفاوتى ندارد.

س 201 ـ اگر با كمك معاينات و آزمايشات مخصوص، مرگ مغزى فردى محرز و مسلم باشد، آيا زندگى وى خاتمه يافته تلقى مى گردد؟
ج ـ خير، از لحاظ فقهى و عرفى ميت نمى باشد.

س 202 ـ شخصى ضربه مغزى شده يا سكته كرده است، پزشك گفته است، فوت كرده، آيا مى توان به گفته او اعتماد كرد و شخص را تجهيز و تدفين كرد؟
ج ـ بايد يقين يا اطمينان به موت حاصل شود، پس اگر از گفته پزشك يقين يا اطمينان به موت حاصل شد، تجهيز و دفن كنند والا بايد صبر كنند تا يقين به موت حاصل شود.

س 203 ـ در توضيح المسائل فرموده ايد: براى غسل و كفن و دفن ميت بايد از ولى او اجازه بگيرند; حال اگر ولى ميت غايب باشد، وظيفه چيست؟
ج ـ چنانچه معلوم باشد و شاهد حال بر اذن و رضايت ولى وجود داشته
(صفحه 114)

باشد، مى توانند كارهاى ميت را انجام دهند و او را دفن كنند والا بايد صبر كنند، تا ولى حاضر شود. بلى، چنانچه تأخير در دفن، موجب هتك و متعفن شدن ميت شود، بنابر احتياط واجب بايد از حاكم شرع يا نماينده او اجازه بگيرند و كارهاى ميت را انجام دهند و اگر اجازه گرفتن ممكن نباشد; اجازه و اذن ساقط است.

س 204 ـ در رساله فرموده ايد: براى غسل، كفن، نماز و دفن ميت بايد از ولىّ او اجازه بگيرند، آيا اجازه بايد شفاهى باشد يا علم به رضايت ولى كفايت مى كند؟
ج ـ اجازه شفاهى لازم نيست و چنانچه از قرائن فهميده شود كه رضايت دارد، كفايت مى كند.

س 205 ـ در يك حادثه آتش سوزى چند نفر مسلمان و بهايى و ارمنى سوخته اند و امكان تشخيص و شناسايى هر يك نيست، وظيفه نسبت به غسل و دفن آنها چيست؟ و در همين فرض اگر خانمى بين آنهاست و قابل شناسايى نيست وظيفه چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه شناسايى مسلمان ممكن نيست، براى اينكه يقين كنند، نسبت به مسلمانِ موجودِ بين آنها، به وظيفه شرعى عمل شده، بايد همه افراد را غسل دهند و كفن كنند و حنوط كنند و به آنها ولو به نحو مجموع و يكجا، يك نماز به نيت مسلمان در بين، بخوانند و آنها را طبق دستور اسلام دفن كنند و بر فرض اين كه خانمى بين آنهاست بايد شوهر آن خانم آنها را غسل دهد و اگر شوهر و مردِ محرم نباشد، بايد مردى آنها را با دست كش، از زير لباس غسل دهد و زنى هم آنها را با دست كش و از زير لباس غسل دهد تا يقين حاصل شود كه به وظيفه عمل شده است.
(صفحه 115)


س 206 ـ شخصى خودكشى كرده است، آيا احكام مربوطه به ميت نسبت به او جارى است؟
ج ـ بلى، تمام احكام اموات، بر او جارى است.

س 207 ـ حكم مرتدّى كه پس از توبه مرده باشد چيست؟ و آيا فرقى بين مرتد ملى و فطرى وجود دارد؟
ج ـ با توبه حكم مسلمان را پيدا مى كند و غسل او واجب مى شود و از اين جهت فرقى بين مرتد فطرى و ملّى وجود ندارد.

غسل ميت



س 208 ـ استخوانهاى ميّتى، پس از چند سال به دست آمده است، آيا غسل و كفن و نماز واجب است؟
ج ـ چنانچه جميع استخوانهاى ميت به دست آمده است، واجب است جميع اعمال مربوطه به ميت را انجام دهند، يعنى سه غسل دهند و او را در قطعات سه گانه، كفن كنند و پس از حنوط و نماز، دفن كنند.

س 209 ـ جنينى بيش از چهارماه داشته و به ناچار او را قطعه قطعه كرده، از رحم خارج كرده اند، وظيفه نسبت به غسل و دفن او چيست؟
ج ـ قسمتى را كه سينه و قلب دارد بايد غسل دهند و كفن كنند و دفن كنند و قطعاتى كه استخوان دارد و جاهاى حنوط در آنها موجود است، بايد غسل دهند و حنوط كنند و در پارچه اى بپيچند و دفن كنند و آنچه استخوان ندارد در پارچه اى ديگر بپيچند و دفن كنند و اگر ممكن باشد مى توانند آنها را مجتمعاً غسل دهند و پس از كفن و حنوط دفن كنند.

س 210 ـ قطعه اى از بدن شخص زنده، جدا شده است، آيا حكم ميت را دارد؟
(صفحه 116)

ج ـ بلى اگر آن قطعه، مشتمل بر استخوان باشد احتياطاً آن را غسل ميّت دهند و در پارچه اى بپيچند و اگر از مواضع حنوط است، حنوط كنند و دفن كنند، امّا اگر مشتمل بر استخوان نباشد غسل لازم نيست، بلكه آن را در پارچه اى بپيچند و دفن كنند.

س 211 ـ براى غسل ميت چه مقدار آب لازم است؟
ج ـ مستحب است آبِ سه غسل ميّت، به مقدار شش مشك آب باشد و اين مقدار آب براى مصرف تمام مستحبات و واجبات سه غسل است نه واجبات تنها.

س 212 ـ آيا بايد چرك بدن ميت را قبل از غسل بگيرند و بدن را دست و كيسه بكشند؟
ج ـ گرفتن چرك بدن ميت و دست و كيسه كشيدن لازم نيست و چنانچه بر بدن او نجاست و مانعى از رسيدن آب نباشد، مى توانند آب سدر و كافور و آب خالص را به قصد غسل، روى سر و گردن و طرف راست و چپ ميت بريزند، بطورى كه آب به تمام بدن او برسد، بلى مستحب است هنگام غسل دادن، آهسته و ملايم دست به بدن بكشند تا مطمئن شوند كه آب به تمام بدن ميت رسيده است.

س 213 ـ اگر آب باشد ولى سدر و كافور نباشد، وظيفه چيست؟
ج ـ در اين فرض، بايد سه غسل با آب خالص داده شود و غسل اول را به نيت غسل بدل از آب سدر و دوم را بدل از آب كافور، انجام دهند.

س 214 ـ اگر در اثناء غسل يا بعد از غسلها، بدن ميت نجس شود يا خون يا بول و نجاستى از او خارج شود، آيا اعاده غسلها لازم است؟
ج ـ اعاده لازم نيست، بلى مستحب است اعاده كنند.
(صفحه 117)


س 215 ـ اگر بعد از غسلها و قبل از دفن، بدن ميت، به واسطه خروج خون يا بول و نجاستِ خود ميت، نجس و آلوده شود، وظيفه چيست؟
ج ـ واجب است نجاست را ازاله و بدن را تطهير كنند، بلى چنانچه ازاله و تطهير، مشقت دارد يا موجب هتك ميت مى شود، ازاله و تطهير لازم نيست و مى توانند ميّت را بدون تطهير دفن كنند.

س 216 ـ بدن ميت زخم و جراحت دارد و خون بند نمى آيد، آيا بايد غسل جبيره اى داد يا تيمم؟
ج ـ در غسل ميت جبيره ذكر نشده و اصلاً معنى ندارد، لذا در فرض سؤال بايد صبر كنند تا خون بند بيايد و اگر تأخير در غسل موجب هتك ميت مى شود، به هر وسيله ممكن خون را مسدود كنند و غسل دهند يا با آب سدر و كافور كه متصل به آب لوله و كر است، غسل دهند (به طورى كه در جلد اول جامع المسائل بيان شده است) و اگر ممكن نشد تيمم دهند.

س 217 ـ جسد ميّتى، پس از چند روز پيدا و متعفن شده و طورى است كه اگر بخواهند او را غسل دهند اوّلاً از بوى تعفن آن غسل دهنده اذيت مى شود و ثانياً ممكن است بدن متلاشى شود، وظيفه چيست؟
ج ـ در صورت امكان، جهت جلوگيرى از تعفّن و بو، بايد با مواد ضدعفونى، بدن را ضدعفونى كنند و چنانچه با ريختن آب سدر و كافور و آب خالص به بدن، بدون دست كشيدن، جسد متلاشى نمى شود بايد به اين طريق او را غسل دهند والاّ او را تيمم دهند و دفن كنند.

س 218 ـ شخصى فوت كرده و جهت غسل، آب در دسترس نيست، وظيفه چيست؟
ج ـ اگر تأخير غسل تا تهيه آب، يا رساندن ميت به محلى كه آب باشد،