جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 392)

احكام خانواده



س 1033 ـ پدر اينجانب با ازدواج من مخالف است و مى گويد همسرت را طلاق بده و الاّ تو را عاق مى كنم و از ارث محروم مى كنم و اين در حالى است كه من چند فرزند دارم و نمى توانم زنم را طلاق دهم. آيا واجب است سخن پدر خود را اطاعت كنم؟ و در صورت مخالفت آيا عاق پدر مى شوم؟
ج ـ در فرض مزبور پدر حق ندارد از شما بخواهد همسر خود را طلاق دهيد همان گونه كه نمى تواند شما را از ارث محروم كند و توقعات بيجاى پدر موجب عاق شدن فرزند نمى شود. ولى شما هم سعى كنيد در هر حال از ناراحت كردن او يا افزايش ناراحتى او تا حد ممكن اجتناب كنيد.

س 1034 ـ شخصى در زمان حيات پدر و مادر عاقّ آنها بوده است، آيا بعد از فوت آنها راهى براى راضى كردن آنها وجود دارد؟
ج ـ بلى مى تواند كارى كند كه آنها از او راضى شوند، مثل اينكه براى آنها اعمال خير انجام دهد، صدقه دهد، براى آنها طلب مغفرت كند، عبادات قضا شده آنها را قضا كند، اگر بدهى مالى، خصوصاً مظالم عباد، ولو احتمالى، به ذمه آنها است بپردازد و مانند اين كارها.
(صفحه 393)


س 1035 ـ آيا بر مادر واجب است بچه خود را شير دهد؟
ج ـ بر مادر واجب نيست به بچه خود شير دهد و مى تواند براى شير دادن مطالبه اجرت كند و اجرت آن بر خود بچه است اگر مال داشته باشد و اگر مال ندارد بر پدر و بعد از او با جدّ پدرى است، بلى اگر پدر و جد قدرت مالى ندارند يا زنده نيستند بر مادر واجب است بچه را شير دهد.

س 1036 ـ آيا با عدم توان در تأمين معيشت و مسأله تعليم و تربيت فرزند و هم چنين وجود مشكلاتى در استفاده از لوازم جلوگيرى، جايز است شخص خودش را بصورت بستن لوله، عقيم كند؟
ج ـ اگر بستن لوله موجب عُقْمِ دائم نشود، مانعى ندارد، والاّ جايز نيست و براى جلوگيرى از افزايش فرزند مى توانيد نطفه را عزل كنيد كه بى اشكال است.

س 1037 ـ زن و شوهرى كه مى دانند از لحاظ اجتماعى و فرهنگى توانايى تربيت صحيح اولاد را به علل گوناگون ندارند، آيا مى توانند از بچه دار شدن بطور موقت يا دائم اجتناب كنند.
ج ـ جلوگيرى اگر مستلزم كار حرامى نباشد (مثل نظر مرد نامحرم، يا زن به عورت زن) و موجب عُقْمِ دائمى نشود، اشكال ندارد و امور مذكوره مجوّز ارتكاب حرام نمى شود.

س 1038 ـ آيا مى شود زن و شوهرى را كه داراى بيمارى روانى هستند عقيم كرد؟ در صورت جواز، رضايت از كسى لازم است؟
ج ـ عقيم كردن دائمى اين افراد جايز نيست و رضايت و عدم رضايت در اين مسأله مدخليت ندارد.

س 1039 ـ آيارضايت زن و شوهر براى جلوگيرى از آبستنى، لازم است؟
(صفحه 394)

ج ـ خير رضايت لازم نيست.

س 1040 ـ آيا پزشك مجاز است با موافقت زن و مخالفت مرد اقدام به بستن لوله هاى رحم زن كرده و او را مقطوع النسل كند؟
ج ـ بستن لوله رحم بطورى كه موجب قطع نسل دائمى شود، جايز نيست و موافقت زن مجوّز انجام آن نمى شود. كما اينكه مخالفت مرد نيز مانع از صورت جواز نمى شود.

س 1041 ـ اگر توسط آزمايشات پزشكى معلوم شود جنين در شكم مادر از نظر جسمى يا عقلى نقص مهمى دارد، آيا سقط جنين جايز است؟
ج ـ نقص جنين مجوز سقط آن نمى شود، خصوصاً بعد از ولوج روح، بلى چنانچه قبل از آنكه در او روح دميده شود، به شرحى كه در جلد اول، جامع المسائل، پاسخ سؤال 1946 بيان شده، معلوم شود و يقين كنند كه جنين ناقص است و نقص او به حدى است كه اگر بماند و به همان نحو متولد شود نگهدارى او موجب عسر و حرج شديد و غيرقابل تحمل براى والدين خصوصاً مادر او شود در چنين صورتى ظاهراً خود مادر مى تواند آن را سقط كند ولى ديه آن را طبق همان مسأله به پدر جنين بدهد. يا اينكه پدر جنين وى را حلال و برئ الذمه كند.

س 1042 ـ آيا شوهر مى تواند از درس خواندن و يا كاركردن همسر خود كه كارمند مى باشد جلوگيرى كند (اجازه ندادن شوهر براى خروج زن از منزل در اين مورد چه حكمى دارد؟)
ج ـ زوج مى تواند زوجه خود را از خروج از منزل منع كند، مگر اينكه در ضمن عقد ازدواج شرط عدم منع كرده باشد.

س 1043 ـ چنانچه شوهر بتواند مانع خروج همسر خويش از منزل در موارد
(صفحه 395)

درس خواندن يا كار كردن شود، آيا مراكز ادارى شرعاً مجاز به بكارگيرى و يا ادامه تحصيل همسر ايشان مى باشند؟
ج ـ اگر تعاون بر اثم باشد، جايز نيست.

س 1044 ـ بعد از عقد نكاح آيا زن در صورت اعسار زوج از پرداخت مهريه، مى تواند به خاطر دريافت مهريه تمكين نكند؟ و در صورت جواز آيا تمكين فقط منحصر است به بضع، يا ساير استمتاعات را هم شامل است؟
ج ـ بلى مى تواند تمكين نكند، ولى احوط اكتفاى بخصوص منافع بضع است.

س 1045 ـ دخترى پس از ازدواج مدتى با شوهر خود زندگى كرده و با توجه به تماس بدنى دخول صورت نگرفته است. اكنون پس از گذشت مدت زيادى از ازدواج، زن به دليل عدم دخول و باكره بودن خود را تا زمان دريافت مهريه برخوردار از حق حبس مى داند، لطفاً حكم آن را بيان فرماييد.
ج ـ حق ممانعت زوجه تا وقتى دخول نشده باقى است، و گذشت زمان موجب از بين رفتن حق نمى شود.

س 1046 ـ اين جانب مقدارى وجوهات مديون هستم و از سويى وضع زندگى پدرم مناسب نيست، آيا اجازه مى فرماييد مبلغى از بدهى خود را به او بدهم و محاسبه نمايم؟
ج ـ بطور كلى مخارج پدر و مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ هر چه بالا روند، بر فرزند واجب است و چنانچه آنها فقير باشند و نتوانند كسب و كار مناسب شأنشان انجام دهند و فرزند توان پرداخت مخارج آنها را بطور متعارف داشته باشد، واجب است از اصل مالش بپردازد و نمى تواند خمس و زكات و كفارات خود را به آنان بدهد و حساب نمى شود، بلى در مخارج
(صفحه 396)

غيرواجب، مثل سفر زيارتى يا هديه دادن به غير در حدّ شأن، مى توانند از زكات به او بدهند.

س 1047 ـ مستدعى است راجع به نفقه والدين راهنمايى بيشترى بفرماييد.
ج ـ همانگونه كه قبلاً اشاره شد نفقه پدر و مادر بر اولاد، پسر باشند يا دختر، واجب است و در صورت عدم تمكن آنها، يا نبودشان، بر اولاد اولاد، اعم از دختر و پسر واجب است و خلاصه به ترتيب، هر كدام كه نزديكتر باشند و تمكن داشته باشند مقدم هستند و چنانچه شخص فقير، پدر دارد، اولاد هم دارد، بايد نفقه او را پدر و اولاد با هم و بالسّويه بدهند و نيز اگر پسر و دختر با هم دارد، بايد با هم و بالسّويه نفقه را بدهند، و اگر مادر و فرزند با هم باشند و تمكن داشته باشند، بايد نفقه را مشتركاً بدهند و اگر پدر با اولادِ اولاد باشد، نفقه بر پدر است كه اقرب و در درجه مقدم است و اگر مادر، با اولادِ اولاد باشد، نفقه بر مادر است و اگر اولادِ اولاد، با جدّ و جدّه باشند، بايد مشتركاً و بالسّويه نفقه را بدهند.
بلى چنانچه از ناحيه يكى از فرزندان يا از طريق ديگرى، نفقه شخص تأمين شود تكليف از بقيه ساقط مى گردد.

س 1048 ـ شخصى چند فرزند پسر و دختر دارد، آيا نفقه او بر خصوص پسر بزرگ واجب است يا فرقى ندارند و بر همه است؟
ج ـ در باب نفقه و تأمين مخارج، فرقى بين پسر و دختر و بزرگ و كوچك نيست بلكه بر همه فرزندان واجب است كه مشتركاً و بطور مساوى نفقه پدر و مادر را تأمين و آنها را اداره كنند، بلى چنانچه بعضى از فرزندان قدرت مالى ندارند تكليفى ندارند و در اين صورت فقط بر آنها كه توان دارند واجب است.