جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 225)

ج ـ مانعى ندارد.

س 559 ـ خوردن نعنا و ساير سبزيهاى خوشبو در حال احرام چه حكمى دارد؟
ج ـ بنابر احتياط جايز نيست.

س 560 ـ كسانى كه كلاه گيس دارند. در مورد احرام كه نبايد سر را بپوشانند چه حكمى دارند؟ و اگر برداشتن آن براى آنها محذور داشته باشد (نزد مردم خجالت مى كشند) آيا كفاره دارد؟ و آيا تكرار آن موجب تعدد كفاره مى شود؟
ج ـ اگر مرد آن را بر سرش بگذارد كفاره دارد و عذر مذكور مسقط كفاره نيست. و اگر تكرار شد كفاره آن كه يك گوسفند است، به احتياط مستحب تكرار شود.

س 561 ـ بستن شال به كمر براى محرم چه حكمى دارد؟
ج ـ روى شكم مانعى ندارد ولى روى سينه نبندند.

س 562 ـ كمربند اگر دوخته نباشد جايز است روى لنگ ببندند يا خير؟ مانند هميانهايى كه شبيه كمربند است و روى لنگ به كمر مى بندند؟
ج ـ مانعى ندارد. هر چند بهتر است نبندند.

س 563 ـ كفاره پوشاندن صورت براى بانوان چيست؟
ج ـ كفاره لازم نيست. گرچه احتياط است كه يك گوسفند براى كفاره بدهد.

س 564 ـ كسى كه احرام را فراموش كرده و اعمال عمره و حج را بدون احرام تمام كرده و فعلا متوجه شده چه وظيفه اى دارد؟
ج ـ در فرض مزبور عمره و حج او صحيح است.

س 565 ـ در فرض سابق اگر عمداً مرتكب محرمات احرام شده باشد چه وظيفه اى دارد؟
ج ـ كفاره بر او واجب نيست.
(صفحه 226)


س 566 ـ كشتن مگس، پشه و حشرات خاكى در حال احرام چه حكمى دارد؟
ج ـ اگر موجب اذيت و آزار باشند مانعى ندارد.

طواف



س 567 ـ آيا نيّت طواف را مى توان قبل از رسيدن به حجرالاسود گفت و تا زمانى كه به ركن مى رسد در نظر داشت يا حتماً بايد هنگام رسيدن به ركن نيّت را بگوييم؟
ج ـ احتياط در اين است كه قبلاً نيت كند كه طواف را از مقابل ركن شروع مى كنم. و لازم نيست كه هنگام رسيدن به ركن نيت را بگويد.

س 568 ـ كسى كه غسل مس ميت بر او واجب بوده و نمى دانسته و به عمره مفرده رفته و كليه اعمال را انجام داده است. فعلاً در ايران متوجه شده، وظيفه او چيست؟
ج ـ چنانچه بعد از مس ميت يك غسل واجب مثل غسل جنابت انجام داده باشد، كليه اعمال او صحيح است. اما اگر غسل واجبى انجام نداده است طواف و نماز طواف او باطل است و بايد طواف عمره و طواف نساء و نمازهاى آنها را دو مرتبه انجام دهد، و بنابر احتياط بعد از طواف عمره و نماز آن، سعى را نيز اعاده كند. و اگر خودش نمى تواند برود، نايب بگيرد و تا زمانى كه طواف نساء صحيحاً انجام نشده، بايد از زن اجتناب كند.

س 569 ـ وظيفه زنى كه پس از احرام عمره تمتع و قبل از طواف حائض شده، نسبت به بقيه اعمال چيست؟
ج ـ اگر به واسطه حيض نمى تواند طواف را بجا آورد و اگر بخواهد بماند تا
(صفحه 227)

پاك شود ترس دارد كه وقت وقوف به عرفات بگذرد، به حج افراد عدول كند و پس از بجا آوردن آن، عمره مفرده بجا آورد و حج او صحيح است و كافى از حجة الأسلام است.

س 570 ـ زنى در ميقات حائض بود. به احرام عمره مفرده محرم مى شود. بعد از ورود به مكّه و يك روز قبل از عزيمت كاروان به وطن پاك مى شود. بعد از غسل و طهارت اعمال عمره مفرده را انجام مى دهد و پدرش احتياطاً طواف عمره مفرده و طواف نساء، را به نيابت او انجام مى دهد. روز بعد كه به وطن برمى گردد لك مى بيند چون قبل از ده روز لك ديده است، آيا طواف و نماز نيابتى كه پدرش احتياطاً برايش انجام داده كفايت مى كند؟
ج ـ احتياط انجام شده بجا بوده و طواف و نماز نيابتى كفايت مى كند.

س 571 ـ افراد بيمار و معلولى كه نمى توانند بدن و لباس احرام خود را پاك نگهدارند، براى طواف و نماز طواف چه بايد بكنند؟
ج ـ در فرض سؤال، حكم مسلوس را دارند. و در صورت حرجى بودن يا تعذر تطهير بدن و لباس، طواف و نماز آنها صحيح است.

س 572 ـ بعضى از معلولين با خود كيسه بول دارند (چون با حركت بدن از آنان بول خارج مى شود) اين افراد براى طواف و نماز طواف چه وظيفه اى دارند؟
ج ـ اگر وقت دارند كه بتوانند با بدن و احرام پاك طواف و نماز را با وضو انجام دهند، بايد آن وقت را انتخاب كنند. و طواف و نماز را با وضو و بدن پاك انجام دهند و بقيه اعمال را بعد از آن انجام دهند. و اگر چنين وقتى ندارند چنانچه مشقت نداشته باشد، براى هر بار كه حدث صادر شود خود را تطهير كنند و يك وضو بگيرند. و اگر مشقت دارد براى طواف يك وضو بگيرند و براى نماز هم يك وضو بگيرند. و بنابر احتياط واجب نايب هم
(صفحه 228)

بگيرند.

س 573 ـ كودكى را محرم كرده اند و طواف مى دهند، آيا طهارت بدن و لباس كودك در حال طواف لازم است؟ و چنانچه قبل از طواف او را تطهير كنند براى يك طواف كافى است و وارسى بين طواف لازم نيست؟
ج ـ بلى لازم است. و وارسى در بين طواف لازم نيست. ولى اگر متوجه شدند كه لباس و بدن او نجس شده، احتياط اين است كه آنها را تطهير كنند.

س 574 ـ آيا نجاست معفوّ در نماز، در طواف نيز معفوّ است؟ و حكم محمول متنجس در طواف چيست؟
ج ـ احتياط واجب آن است كه از نجاساتى كه در نماز عفو شده و از محمول متنجس اجتناب شود.

س 575 ـ اگر در اثناى طواف ساتر طواف كننده كنار رفت و متوجّه نشد و به همان حال مقدارى طواف را انجام داد وظيفه اش چيست؟ و اگر بعد از طواف متوجه شد حكم چگونه است؟
ج ـ طواف صحيح است و از همانجا كه متوجه شد خود را مستور كند و طواف را تمام كند و چنانچه بعد از تمام شدن طواف متوجه شد، طواف صحيح است و اعاده لازم نيست.

س 576 ـ خانم ها در هنگام زيادى جمعيت اگر بخواهند طواف را در محدوده 5/26 ذراع بجا آورند نامحرم به آنها تنه مى زنند، تكليف آنها چيست؟
ج ـ لازم است طواف را در محدوده انجام دهند و حتى الامكان مراقب دور بودن از تنه زدن نامحرمان باشند.

س 577 ـ اگر بعضى افراد ناآگاه هنگام سعى و طواف معصيت كنند مثلاً به بدن
(صفحه 229)

زن نامحرم نگاه كنند، يا با آنان تماس پيدا كنند، آيا به طواف و سعى آنها ضرر مى زند؟
ج ـ طواف و سعى آنها صحيح است هر چند كار حرامى مرتكب شده اند.

س 578 ـ چنانچه انجام طواف مستحبى مستلزم تماس با بدن نامحرم شود، آيا انجام چنين طوافى جايز است؟
ج ـ در هنگام خلوت كه مستلزم تماس حرام نيست طواف مستحبى بجاآورد.

س 579 ـ كسى كه سه يا چهار دور از طواف را انجام داده و از انجام بقيه آن عاجز شده است، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر بعد از رفع عذر مى تواند اعاده يا اتمام كند بايد خودش آن را بجاآورد اگر چه با تخت روان باشد، و اگر امكان آن نيست بايد نايب بگيرد تا باقيمانده طواف را انجام دهد، و پس از طواف خود شخص نماز طواف را بخواند. و احتياط اين است كه پس از نماز، نايب طواف را از نو اعاده كند و نماز را هم خودش و هم نايب اعاده كند.

س 580 ـ آيا بيمار يا زن حائض مى تواند بلافاصله نايب بگيرد و محل شود. يا بايد تا آخر وقت صبر كند؟
ج ـ با اطمينان به بقاى عذر تا ضيق وقت، مى تواند بلافاصله نايب بگيرد و محل شود. وگرنه بنابر احتياط واجب بايد صبر كند.

س 581 ـ كسى كه طواف مى كند ناچار مى شود كه با ديوار حجراسماعيل برخورد كند، آيا طواف او اشكال پيدا مى كند؟
ج ـ خير. ولى دستش را در حال طواف نبايد روى ديوار قرار دهد.

س 582 ـ در طواف چنانچه به ركن يمانى برسد. خيال كند به حجر رسيده و