جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 335)

است و هيچ عمل خلاف وقف، حتى از جانب واقف و متولى شرعى آن جايز نيست.
در صورت تحقق وقف صلح بعد از آن باطل است و هيچ اثرى ندارد.


س 891 ـ بسيارى از اراضى هستند كه به ثبت موقوفه مى باشند، اما در هيچ زمانى به وسيله آب موقوفه كشت و زرع نشده اند و به كلى متولى وقف آنها را احيا نكرده است و موات بوده اند و ديگران آنها را احيا كرده اند. آيا اينگونه اراضى حكم وقف دارند؟
ج ـ اگر از ابتدا كه وقف شده موات بوده است، اين وقف صحيح نبوده است. لذا كسى كه آن را احياء كرده است، مالك آن مى شود، البته طبق مقررات جمهورى اسلامى ايران، ولى اگر قبلاً محيات بوده و بعد باير شده است احياءكنندگان جديد مالك آن نمى شوند.

س 892 ـ آيا جنگلها و مراتع ملى را كه جزء انفال است اشخاص مى توانند قبل از تملك قانونى وقف كنند؟ و مراتعى كه قبلاً با اين شرايط وقف گشته اند چه تكليفى دارند؟
ج ـ لاوقف إلاّ فى ملك. بطور كلى كسانى كه مالك چيزى نباشند، نمى توانند آن را وقف كنند، لذا وقف مراتع و جنگلها صحيح نيست. و اگر قبلاً اين كار شده آن وقف باطل است.

س 893 ـ آيا سهام شركتهاى تجارى را مى توان وقف كرد؟ و در صورت صحيح بودن وقف، آيا تغيير ارزش سهام و يا ورشكستگى شركت تأثيرى در وقف دارد؟
ج ـ بلى مى توان سهام شركت را وقف كرد، چون سهام به معناى ماليّت مقدارى از تاسيسات آن شركت است كه منفعت هم دارد و وقف مشاع
(صفحه 336)

صحيح است و اشكالى ندارد، و تغيير ارزش سهام تأثيرى در وقف ندارد چون هر چيزى كه وقف شود ممكن است قيمت آن تغيير كند.
و در مورد ورشكستگى شركت، چنانچه سهم مربوطه بطور كلّى بى ارزش شود موضوع وقف از بين مى رود، مثل اين كه موقوفه از بين رفته باشد.


س 894 ـ شخصى چيزى را وقف كرده و توليت آن را مادام الحيات براى خود و پس از فوت براى اولاد ارشد ذكور نسلاً بعد نسل قرار داده آيا پس از انقراض ذكور، توليت به دختران واقف مى رسد يا به دختران پسران واقف؟ در ضمن دختران پسران واقف نيز داراى فرزند ذكور مى باشند.
ج ـ تا وقتى فرزند پسر گرچه به واسطه دختر وجود دارد نوبت به دخترها نمى رسد، لذا در فرض سؤال متولى وقف فرزند مذكر و ارشد از نسل واقف است چه از پسر باشد چه از دختر.

س 895 ـ شخصى چيزى را وقف كرده و توليت آن را مادام الحياة براى خود و پس از مرگ براى ارشد اولاد ذكور قرارداده است. واقف يك پسر داشته كه بعد از فوت واقف متولى وقف شد و پس از فوت او، پسر دختر واقف (كه ذكور ارشد در نسل واقف بوده) متولى وقف شده اينك دختر پسر واقف داراى فرزند ذكور شده و اين پسر پس از سالها ادعا مى كند توليت وقف بايد با من باشد لطفاً حكم شرعى را بيان فرماييد.
ج ـ در فرض مذكور كه توليت را براى ارشد اولاد ذكور قرار داده است، توليت با پسر دختر واقف است، چون ارشد است نه نوه پسرى واقف. بلى پس از او اگر نوه پسرى (مدعى فعلى) ارشد اولاد ذكور باشد توليت به او منتقل مى شود.

س 896 ـ محلّى براى حسينيه خريدارى شده و چند سال در آن عزادارى شده
(صفحه 337)

و مراسم برگزار شده است اكنون به جهت كوچك بودن، اكثريت خريداران نظرشان اين است كه آن محلّ فروخته شود و مكان بزرگترى خريدارى شود آيا فروش آن جايز است؟
ج ـ اگر آنجا را وقف حسينيه كرده ايد، فروش آن جايز نيست، هر چند همه خريداران اتفاق نظر داشته باشند ولى اگر از اول به قصد محلّ اجتماع براى دعا و تبليغ و روضه خوانى و عزاداراى خريده ايد و به همان نيت باقى مانده است، مى توانيد آنجا را بفروشيد و جاى ديگرى تهيه كنيد و چنانچه وقف نشده و بنابر فروش شد بايد از ورثه كسانى كه جزء خريداران بوده و مرحوم شده اند كسب اجازه كنيد.

س 897 ـ آيا هيأت امناء قبرستان مى توانند قطعاتى از قبرستان موقوفه را جهت احداث قبر به بعضى افراد واگذار كرده و پول آن را در مسجدى كه در محوّطه قبرستان است و نياز به تعمير دارد صرف كنند؟
ج ـ در فرض سؤال كه زمين براى قبرستان وقف شده است فروش آن جايز نيست و چنانچه ميتى براى دفن به آنجا آورده شود و محلّى براى دفن موجود باشد نمى توان آنجا را براى دفن فرد يا افراد خاص كنار گذاشت. گرچه براى كمك به مسجد باشد، البته كمك به مسجد اجر و پاداش مخصوص به خود را دارد.

س 898 ـ زمينهاى متروكه اى كه قبلاً قبرستان عمومى بوده و اداره اوقاف آن را تصرف كرده و آنها را به صورت اجاره طويل المدت براى ساختن منزل مسكونى به اشخاص مى دهد و يا در بعضى جاها شهردارى محل آنها را برداشته و به فروش مى رساند، اجاره آنها براى ساختن منزل مسكونى و يا خريد آنها از شهردارى و اداره اوقاف جايز است يا خير؟
(صفحه 338)

ج ـ اداره اوقاف موظف است طبق موازين شرع عمل كند، لذا اجاره دادن او محكوم به صحت است و براى شما اشكالى ندارد، و شهردارى نيز اگر با نظر اداره اوقاف عمل كند، بى اشكال است.

س 899 ـ قطعه زمينى وقف حمام عمومى بوده و مدّتها بصورت حمام عمومى داير بوده است، ولى چند سالى است كه حمام خراب شده است و بخاطر اينكه در زمان حاضر مردم معمولاً هر كدام در منزل خود حمّام دارند آن حمام خيلى مورد استفاده نبوده است، در اين زمان فردى مى گويد من اين زمين را از سازمان اوقاف خريده ام و پس از مدّتى در اين زمين مسجدى بنا كرده و توليت آن را به عهده مى گيرد. با توجه به مطالب فوق بيان بفرماييد كه:
1 ـ آيا خريد و فروش زمين وقفى جايز است؟ چنانچه موضوع وقف خراب شود چطور؟ و در صورت جواز از چه كس يا سازمانى مى شود خريد؟
2 ـ حكم اين مسجد ساخته شده چگونه است؟ و نمازهايى كه در آنجا خوانده مى شود، صحيح است يا خير؟
3 ـ آيا بايد دوباره در آن زمين حمّام عمومى ساخته شود؟ با توجه به اينكه چندان استفاده اى ندارد و كسى هم بانى ساخت حمام نمى شود و خرج زيادى هم براى مسجد شده است.
ج 1 ـ در بعض موارد فروش وقف ممكن است، كه امر آن منوط به متولى شرعى آن و حاكم شرع است.
2 ـ فعلاً حمل بر صحّت كنيد، لذا اين مسجد صحيح است و احكام آن را دارد و نماز در آن بى اشكال است.
3 ـ خير، لازم نيست.


س 900 ـ اگر متولى يا موقوفٌ عليه (وقف خاص) اراضى موقوفه را به غير به
(صفحه 339)

عنوان مادام العمر واگذار كنند جهت استفاده و بهره بردارى نه بعنوان تملك، آيا صحيح است؟
ج ـ سؤال مجمل است ولى بطور كلّى متولى يا موقوف عليه شرعاً نمى تواند عين موقوفه را به غير واگذار يا صلح كند، بلى متولى شرعى مى تواند موقوفه را با رعايت مصلحت وقف و موقوف عليهم در مدت معين اجاره دهد نه مادام العمر كه مجهول است.

س 901 ـ در مواردى كه دستگاههاى دولتى بدون اذن متولى شرعى موقوفات و بدون پرداخت حقوق وقف مبادرت به حفر چاه و ايجاد شبكه لوله گذارى در اراضى و املاك موقوفه مى كنند، آيا ضمانت شرعى پرداخت حقوق وقف متوجه مصرف كنندگان و مشتركين است يا دستگاه مجرى طرح؟ با علم به عدم پرداخت حقوق وقف انجام وضو و غسل با چنين آبى، چه صورت دارد؟
ج ـ در فرض مذكور اگر چاه در زمين وقف حفر شده، ضمان حقوق وقف متوجه هر دو است، و استفاده از آب چنين چاهى جايز نيست، و صحت وضو و غسل با آن آب مشكل است.

س 902 ـ بسيارى از مزارع هستند كه با قنوات متعلقه وقف شده اند، سپس در اجراى قانون اصلاحات ارضى و يا احياناً خيانت متوليان موقوفه بصورت ملك درآمده است و پس از خشكيدن قنوات، مالكين جديد كه جانشين موقوفه بوده اند از مسئولين مربوطه درخواست حفر چاه به جاى قنات و دريافت پروانه كرده اند و چاه به جاى قنات حفر شده است حال سؤال اين است كه:
1 ـ اگر چاه جديد در اراضى موقوفه حفر نشده باشد، آيا واقف مالك چاه است؟