جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه409)
در اين جا ظهور وضعى قرينه است، چون قرينه شامل قرينه منفصله هم مى شود. به عبارت ديگر: در اين جا ظهور وضعى منعقد است، چون ظهور وضعى متوقف بر چيزى نيست، امّا ظهور اطلاقى، متوقف بر عدم قرينه است و ظهور وضعى در اين جا به عنوان قرينه مطرح است و مانع از انعقاد ظهور اطلاقى است. در نتيجه دلالت ظهور وضعى بر ظهور خودش، اقوا از دلالت اطلاق بر ظهور خودش خواهد بود.
(صفحه410)
(صفحه411)

استثناى واقع بعد از جمل متعدّده

اگر استثنائى بعد از جمل متعدّده واقع شود و از نظر مستثنى صلاحيت رجوع به همه جملات را دارا باشد، در اين جا براى اين استثناء سه احتمال وجود دارد:
1ـ ظهور در رجوع به همه جملات.
2ـ ظهور در رجوع به خصوص جمله اخير.
3ـ اجمال و عدم ظهور. و اجمال آن از قبيل اجمال مردّد بين اقلّ و اكثر است كه اقلّ ـ يعنى رجوع به خصوص اخيره ـ به عنوان قدر متيقّن مطرح است و اكثر، مشكوك است.

مقدّمه بحث

قبل از ورود به بحث بايد ببينيم آيا بحث در اين مسأله، فقط در مقام اثبات است و از نظر مقام ثبوت مشكلى ندارد يا اين كه در رابطه با مقام ثبوت آن نيز بايد بحث كرد؟
صاحب معالم (رحمه الله) در اين جا مقدّمه مفصّلى مطرح كرده تا ثابت كند كه بحث در اين مسأله مربوط به مقام اثبات است و رجوع استثناء به همه جمل از نظر مقام ثبوت
(صفحه412)
مشكلى ندارد.(1)
مرحوم آخوند مى فرمايد: «گويا صاحب معالم (رحمه الله) اين گونه تصوّر كرده كه ممكن است كسى در رابطه با مقام ثبوت اشكال كند، لذا براى دفع توهّم و به عنوان جواب از اشكال، اين مقدّمه مفصّل را مطرح كرده است. در حالى كه اين مسأله از نظر مقام ثبوت مشكلى ندارد و بايد بحث را متمركز در مقام اثبات كرد».(2)
به نظر مى رسد كلام مرحوم آخوند داراى مناقشه است، زيرا اين گونه كه نقل شده است بعضى ها رجوع استثناء به جميع جمل را از نظر مقام ثبوت ممتنع دانسته اند و اگر ادّعاى آنان درست باشد، ديگر نوبت به مقام اثبات نخواهد رسيد، چون لفظ نمى تواند ظهور در امر مستحيل داشته باشد. لذا بر ما لازم است كه كلام قائل به استحاله را مورد بحث و بررسى قرار دهيم.

بحث در مقام ثبوت

كلام قائل به استحاله


قائل به استحاله مى گويد:(3) ما يك تقسيمى در ارتباط با ادات استثناء داريم و يك تقسيم در ارتباط با مستثنى كه بايد هر دو را مورد ملاحظه قرار دهيم.
ادات استثناء بر دو قسم است:
1ـ حرف، مانند «إلاّ».
2ـ غير حرف، مانند «غير»، «استثناء»، «أستثني».
مستثنى بر سه قسم است:
1ـ گاهى مستثنى عامّ است، مانند: «أكرم الفقهاء و الاُصوليين و النحويّين إلاّ
  • 1 ـ معالم الدين، ص 122 ـ 125
  • 2 ـ كفاية الاُصول، ج 1، ص 364 و 365
  • 3 ـ نهاية الأفكار، ج 2، ص 541
(صفحه413)
الفسّاق منهم». در اين جا «الفسّاق» ـ كه به عنوان مستثنى است ـ جمع محلّى به ال است و افاده عموم مى كند. و فرض مى كنيم در هر يك از عناوين مستثنى منه، تعدادى فاسق وجود دارند.
2ـ گاهى مستثنى فرد است و همه عناوين مستثنى منه هم بر آن صادق است ولى با توجه به اين كه در مستثنى منه احكام متغايره وجود دارد، براى ما مشكل پيش مى آيد. مثل اين كه مولا بگويد: «أكرم العلماء و أهن الفسّاق و أضف الهاشميّين إلاّ زيداً» و در خارج يك زيد وجود دارد كه هم عنوان عالم و هم عنوان فاسق و هم عنوان هاشمى بر آن منطبق است. و احكام هم متغاير است. حال نمى دانيم آيا اين «إلاّ زيداً» به جمله اخير برمى گردد يا به همه جملات ارتباط دارد؟
3ـ مثل اين كه بگويد: «أكرم الفقهاء و الاُصوليّين و النحويّين إلاّ زيداً» و ما در خارج سه زيد داشته باشيم، يكى فقيه، ديگرى اصولى و ديگرى نحوى است. در اين جا رجوع استثناء به جميع جمل، مستلزم خروج سه زيد است.
ياد آورى مى شود كه محلّ بحث در جايى است كه استثناء صلاحيت رجوع به همه جملات را داشته باشد و الاّ اگر بگويد: «أكرم الفقهاء و الاُصوليّين و النحويين إلاّ زيداً» و در خارج فقط يك زيد وجود داشته باشد و آن هم نحوى باشد، ترديدى نيست كه استثناء مربوط به جمله اخير خواهد بود و نمى تواند داخل در محلّ بحث ما باشد.
حال كه اقسام استثناء و مستثنى معلوم گرديد، قائل مى گويد:
اگر استثناء با غير حرف باشد، مثل اين كه بگويد: «أكرم الفقهاء والاُصوليّين و النحويّين باستثناءالفسّاق منهم»، در اين جا استثناء نمى تواند به همه جمل ارتباط داشته باشد، زيراچنين چيزى مستلزم استعمال لفظ مشترك دراكثر ازمعنا و محال خواهد بود.(1)
بيان مطلب: كلمه «استثناء» بر اخراج واحد دلالت مى كند و يك «استثناء» را
  • 1 ـ در مورد استعمال لفظ در اكثر از معنا، در جلد اوّل از كتاب تشريح الاُصول به طور مبسوط بحث كرديم. مرحوم آخوند در آنجا معتقد به استحاله استعمال لفظ مشترك در اكثر از معنا بودند و اين قائل هم به تبعيت از مرحوم آخوند قائل به استحاله شده است. ولى ما اين معنا را نپذيرفتيم.