در:     
 

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة
مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى «قدس سره»

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة « دروس « صفحه اصلى  

 

 

 
20 19 18 17 16 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
40 39 38 37 36 35 34 33 32 31 30 29 28 27 26 25 24 23 22 21
60 59 58 57 56 55 54 53 52 51 50 49 48 47 46 45 44 43 42 41
80 79 78 77 76 75 74 73 72 71 70 69 68 67 66 65 64 63 62 61
87 86 85 84 83 82 81
 
 
 

درس خارج فقه -زکاة / حضرت آية الله العظمى فاضل لنکرانى «مدظله العالى» / جلسه هفتاد

بسم الله الرحمن الرّحيم

پيشتر در مورد درهم و دينار حکم کرديم به اينکه در آن چيزي که شبيه درهم و دينار است و مورد معامله قرار مي گيرد، زکات واجب است؛ مثل شمش طلا که اگر به صورت رايج به عنوان ثمن مورد معامله قرار بگيرد. مرحوم امام (ره) فرمودند که علي الاحوط زکات در آن واجب است. به همين مناسبت، اين بحث پيش مي آيد که آيا در مورد اسکناس‌هايي که بين ما رائج است، زکاتي وجود دارد يا اينکه زکاتي وجود ندارد به ويژه که امروز معاملات نوعا ً روي همين پول ها و اسکناس هاي مختلف انجام مي گيرد؟ امّا از سوي ديگر عنوان طلا و نقره به هيچ وجه در اين اسکناس ها وجود ندارد؛ مگر در بعضي از افرادش؛ مثل اين سکه هاي نقره اي که اينها هم نقره خالص نيستند بلکه مختلط با مس و ... هستند.

در درجه اول بايد اين بحث را مطرح کنيم که آيا زکات به پول هاي رايج مثل اسکناس و شبيه اسکناس تعلّق مي گيرد؛ چرا که اينها هم ثمن در معامله قرار مي گيرند؛ يا اينکه به اينها زکات تعلق نمي گيرد؟ ظاهر مطلب اين است که اينها خارج از دائره زکاتند. بله در برخي از اوقات خمس به اينها متعلق مي شود؛ مثلا ً اگر تاجري در بازار به وسيله همين پول ها تجارت کرد و مؤونه زائد بر سنه اش را هم استثناء نمود ولي باز هم مقداري باقي ماند، خمس مبلغ مازاد بر مؤونه سال را بايد بدهد؛ چرا که يکي از مواردي که در آنها خمس واجب است، ارباح مکاسب است. البته خمس در ارباح مکاسب بعد از استثناء مؤونه سال محاسبه مي گردد. تاجري هم که در بازار کسب و تجارت دارد، گاهي از اوقات تجارتش و کسبش به گونه اي است که در سال علاوه بر هزينه سال، سودهايي پيدا کرده و قطعا ً اين سودها داخل در دائره خمس هست؛ چرا که يکي از امور متعلق خمس ارباح مکاسب است. و مقصود از ربح هم آن سودي است که مؤونه سال از آن استثناء شده باشد؛ اما در مورد زکات اين پرسش مطرح است که اگر کسي پول زيادي داشت، آيا به او زکات تعلق خواهد گرفت؟ شايد در نگاه اوّليّه انسان تصوّر کند که پول زياد از آن جهت که ثمن واقع مي شود، همانند درهم و دينار متعلّق وجوب زکات خواهد بود. در مورد دينار گفتيم که اگر ممسوح هم باشد و ممسوح بالاصل باشد (مثل شمش طلا) امّا معامله آن در بازار رواج داشته باشد، زکات در آن وجود دارد. اما در مورد پول مي گوييم که هيچ گونه دليلي نداريم بر اينکه به پولي که اسکناس يا شبيه اسکناس است، زکات تعلق بگيرد؛ شايد در ذهن ما بعضي نکات خطور کند ولي هر نکته اي در فقه اثر ندارد و نمي تواند منشأ يک حکم بشود. همان طور که يکي از مواردي که زکات به آن تعلّق مي گيرد، غلات اربع بود؛ امّا در مورد اين پرسش که آيا به برنج زکات تعلق مي گيرد يا نه؟، روايتش را بررسي کرديم راوي از امام صادق صلوات الله عليه ظاهرا ً روايت مي کند که آيا زکات به برنج تعلق مي گيرد با اينکه از نظر قيمت به مراتب بالاتر از غلات اربعه است؟، امام صادق طبق آن روايتي که خوانديم، فرمودند که رسول خدا صلوات الله عليه عموم متعلق زکات را در همين چند امر ذکر کرده است با اينکه مسأله برنجکاري در زمان رسول خدا در مدينه وجود داشته است؛ چون در محل سيل و ... بوده؛ رسول خدا بر برنج زکات را واجب نکرد با اينکه نفع برنج با غلات اربعه قابل مقايسه نيست. به همين ترتيب، ما درباره اين اسکناس هاي رائج - هر چند از نظر قيمت هم با دينار و درهم يکي باشند - نمي توانيم حکم بکنيم به اينکه در اين اسکناس ها هم زکات وجود دارد؛ امّا پرداخت خمس در آنها مي تواند واجب باشد؛ چرا که پرداخت خمس در عنوان ارباح مکاسب واجب است و در ارباح مکاسب فرقي نمي کند بين اينکه آن ربح پول باشد يا شبه پول باشد. اما در مورد زکات بايد گفت که در مورد عناوين خاص حکم به وجوب زکات شده و ما از آن عناوين نمي توانيم تعدي و تجاوز بکنيم؛ هر چند داراي قيمت بيشتري باشد. و هر چند معاملات با اسکناس واقع مي شود؛ اما صرف واقع شدن در معامله به جاي درهم و دينار سبب نمي شود که زکات به آن تعلق بگيرد.

بعضي ها گمان کرده اند که چون پشتوانه اسکناس طلاست و شما هم در طلا گفتيد که منقوش بودن طلا معيار نيست اگر طلا ممسوح بالاصل هم باشد احتياطا ً واجب است زکات آن را بدهد. بنابراين، پرداخت زکات در اسکناس هم واجب خواهد بود. در پاسخ مي گوييم: اولا ً خود اين مطلب که همواره پشتوانه اسکناس طلا باشد؛ ثابت نشده است؛ بعضي از کشورها پشتوانه اسکناسشان کار است و طلا نيست؛ بعلاوه در بعضي از کشورها مثل کشور ايران اگر فرض کنيم که پشتوانه اسکناسش طلاست و صحت اين فرض را پذيرفتيم، آن وقت جاي اين سؤال باقي است که آن پولي که شما صرف مي کنيد چه مقداراز آن پول پشتوانه اش طلا است؟ مثلاً وقتي که شما ده هزار تومان معامله مي کنيد چه مقدار از اين ده هزار تومان پشتوانه اش طلا هست؟ اگر بگوييد مجهول است، معامله به جهت جهالت باطل خواهد بود؛ چرا که شما نمي دانيد که در مقابل اين ده هزار تومان چه مقدار طلا به عنوان پشتوانه وجود دارد. به هر صورت اين مطلب که پشتوانه اسکناس طلا باشد، سبب نمي شود که حکم آن طلا (ولو اينکه شمش باشد) بر اين اسکناس جريان پيدا بکند؛ چون عنوانش خارج از دائره درهم و دينار است؛ و بر فرض صحت اين مطلب در مورد پشتوانه اسکناس اگر کسي از ما بپرسد که پشتوانه ده هزار تومان جنسي را که شما معامله مي کنيد چه مقدار طلاست؟ نمي توانيم به او پاسخ دقيقي ارائه کنيم. در صورتي به درهم و دينار زکات تعلّق مي گيرد که عنوان درهم و ديناري شان محفوظ باشد امّا دليلي وجود ندارد که هر چيزي که جاي درهم و دينار را پر بکند زکات در آن وجود داشته باشد؛ مخصوصا ً با آن روايتي که در مورد برنج وجود داشت؛ که در آن روايت امام به طور اکيد فرمودند که زکات به برنج تعلق نمي گيرد.

نکته اي در زکات مطرح است که سزاوار است اين نکته را مورد بحث قرار دهيم، اين که اگر کسي يک گله گوسفندي دارد که اين گله گوسفند مرکب از چهل و پنج گوسفند است اين چهل و پنج گوسفند را به يک جاي خوش آب و هوايي براي چريدن فرستاده است چنين کسي براي اين چهل و پنج گوسفند بايد يک گوسفند زکات بدهد و پيشتر توضيح داديم که لزومي ندارد که اين گوسفند را از خود اين چهل و پنج گوسفند بدهد اگر خود اين چهل و پنج گوسفند فرضا ً مورد علاقه اش است مي تواند يک گوسفندي را از غير اينها تهيه کرده و به عنوان زکات بپردازد اگر از اين گله چهل و پنج تايي يک گوسفند را برداشت و به عنوان زکات پرداخت چهل و چهار گوسفند باقي مي ماند اگر بر اين چهل و چهار گوسفند يک سال بگذرد و شرائط وجوب زکات به طور کامل تحقق داشته باشد، کسي نمي تواند بگويد من سال پيش زکات اينها را داده‌ام، ديگر امسال زکات اينها را نمي دهم؛ اگر امسال هم شرائط وجوب زکات تحقق دارد و آن فرد چهل و چهار گوسفند دارد، بايد يکي از اين گوسفندها را به عنوان زکات بپردازد تا وقتي که به جايي نرسيده که تعداد گوسفند ها کمتر از چهل گوسفند بشود بايد زکاتش را بپردازد هيچ کسي هم نمي تواند بگويد من سال گذشته زکات اينها را پرداختم لذا امسال لازم نيست که زکات را بپردازم اگر مثلا تا پنج يا شش سال ديگر هم شرائط زکات وجود داشته باشد زکات واجب خواهد بود؛ اما در مورد خمس ارباح مکاسب بايد بگوييم هر سالي بايد خمس ارباح مکاسبش را بپردازد.

خلاصه اين که: بين عناويني که متعلق وجوب زکاتند و بين عناويني که خمس به آنها تعلق مي گيرد، تفاوت هست؛ يکي از اين تفاوتها اين است که در باب زکات اگر نصاب وجود داشته باشد تا زماني که اين نصاب وجود دارد، بايد زکاتش را بپردازد؛ وقتي که از نصاب خارج شد از دائره وجوب زکات هم خارج مي شود؛ اما در باب خمس مسأله اين طور نيست؛ اگر فقط صد تومان هم اضافه بر هزينه سال ربح داشته باشد، بايد خمس همين صد تومان را بپردازد. به عبارت ديگر، يکي از فرق‌هاي خمس با زکات اين است که اگر يک سال زکات داد و سال ديگر همه شرائط وجوب زکات وجود داشت بايد دوباره زکات را بپردازد تا مقدار اموال به حدي برسد که از مرحله نصاب خارج شده باشد ولي در بحث خمس به مجرد اين که اموال زائد بر مؤونه سال شدند واجب است خمس آن اموال را به عنوان ارباح مکاسب بپردازد و براي بار دوم خمس به آن اموال تعلّق نمي گيرد.