در:     
 

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة
مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى فاضل لنكرانى «قدس سره»

درس خارج فقه ـ كتاب الزكاة « دروس « صفحه اصلى  

 

 

 
20 19 18 17 16 15 14 13 12 11 10 9 8 7 6 5 4 3 2 1
40 39 38 37 36 35 34 33 32 31 30 29 28 27 26 25 24 23 22 21
60 59 58 57 56 55 54 53 52 51 50 49 48 47 46 45 44 43 42 41
80 79 78 77 76 75 74 73 72 71 70 69 68 67 66 65 64 63 62 61
87 86 85 84 83 82 81
 
 
 

درس خارج فقه -زکاة / حضرت آية الله العظمى فاضل لنکرانى «مدظله العالى» / جلسه هشتادو هفت

بسم الله الرحمن الرّحيم

در مسأله هشت اين فرضش باقي ماند: «ولو شک المشتري في ذلک، فإن کان قاطعاً بأنّ البايع لم يؤدّ زکاته علي تقدير کون الشراء بعد زمان التعلق يجب عليه اخراجها مطلقاً؛ علي الاحوط فيما اذا احتمل أنّ الشراء في زمان تمّ نماء الزرع ولم يتم في ملکه، وعلي الاقوي في غيره. وإن لم يکن قاطعاً بذلک، بل کان قاطعاً بأدائها علي ذلک التقدير أو احتمله، ليس عليه شيء مطلقاً؛ حتّي فيما اذا علم زمان البيع وشکّ في تقدّم التعلق وتأخّره علي الاقوي، وإن کان الاحوط في هذه الصورة إخراجها.»

مرحوم امام (ره) اين مسأله هشت دو فرض مهم را فرض کردند: فرض اول اين بود که اگر بايع زرع  را بفروشد و بعد از مدتي شک بکند که آيا زکاتش را داده يا زکاتش را نداده، بين صورت جهل تاريخ و علم به التاريخ تفصيل مي‌دهيم؛ فرض دومش اين است که اگر مشتري شک کرد آيا بايع زکاتش را داده يا نه، در اينجا مرحوم امام(ره) دو صورت تصوير مي‌کنند؛ ايشان مي فرمايند که يک وقت مشتري يقين دارد به اينکه بايع بر فرض تعلق زکات، زکاتش را نپرداخته است؛ آن وقت خود اين هم دو صورت دارد گاهي مبيع در ملک مشتري رشد جديدي پيدا کرده و گاهي در ملک مشتري رشد جديدي پيدا نکرده، در آنجايي که رشد جديدي در ملک مشتري پيدا کرده باشد، مي فرمايند: احتياط اين است که زکاتش را بپردازد؛ و اما در صورتي که صرفاً احتمال بدهد که بايع زکاتش را پرداخته به مجرد احتمال هيچ چيز بر وي واجب نيست؛ فرق نمي کند که جهل به تاريخ کليهما داشته باشد يا به أحدهما جاهل باشد؛ اما اگر قاطع باشد به اينکه اگر زکات به بايع تعلق گرفته بوده، بايع زکاتش را نپرداخته، اينجا تفصيل داده و مي فرمايند: اقوي اين است که زکاتش را بپردازد و بين رشد و عدم رشدش در ملک مشتري فرق مي گذارند.

همان طور که بيشتر گفتيم اما اگر صرفاً احتمال بدهد که بايع علي تقدير التعلق زکاتش را پرداخته، به مجرد اين احتمال چيزي واجب نيست و فرقي بين معلوم التاريخ و مجهول التاريخ وجود ندارد. اين حکم اين است که در جايي که قاطع نيست اصالة الصحة جاري مي‌شود؛ به طور کلي در هر موردي که اصالة الصحة جريان پيدا مي کند؛ در مقابلش يک استصحابي که اقتضاي فساد بکند، وجود دارد؛ ولي شارع اصالة الصحة را جعل کرده براي اينکه جلوي آن استصحاب را بگيرد چرا؟ براي اينکه در جميع مواردي که شما اصالة الصحة را در فعل مسلم را جاري مي کنيد؛ يک استصحاب حاکم به فساد وجود دارد. بنابراين، معلوم مي شود که شارع اين اصالة الصحة را در مقابل استصحاب فساد قرار داده، مثلاً اگر شما شک کرديد که اين نکاحي که واقع شده آيا به عربي بوده يا نه، و فرض مي‌کنيم که عربيت شرط باشد، در اينجا استصحاب عدم تحقق عربيت در نکاح وجود دارد؛ ولي شارع به واسطه تسهيلي که براي مکلّف ايجاد کرده در مقابل اين استصحاب اصالة الصحة را جعل کرده است. بله، اگر کسي قائل به اصالة الصحة نباشد، مي‌بايست بر طبق مقتضاي استصحاب فساد و عدم تحقق آن چيزي که معتبر است عمل کند. لازمه استصحاب عدم تحقق عربيت (اگر ما عربيت را در نکاح شرط بدانيم) در درجه اول فساد همه اين عقود است اصل اين است که عربيت رعايت نشده باشد اصل اين است که فلان شرط تحقق پيدا نکرده باشد، ولي شارع در مقابل اين اصالة الفسادي که به مقتضاي استصحاب جاري مي شود در مقابل همه اينها تسهيلاً اصالة الصحة را به وجود آورده است؛ پس، اشتباه نشود که هميشه در مورد اصالة الصحّة استصحابي جريان دارد که آن استصحاب اقتضاي فساد مي کند ولي شارع تسهيلاً در مقابل اين استصحاب اصلي را قرار داده به نام اصالة الصحة که اين اصل به صحت اين معامله حکم مي‌کند.

درس امروز آخرين درس خواهد بود؛ براي اينکه هفته آينده اول ماه است و گرفتاري ها مانع از ادامه درس است. بنابراين، من مي‌خواهم چند جمله براي شما برادران عرض بکنم، برادران عزيز شيعه در شرائطي قرار گرفته که هم از طرف قدرت هاي استکباري تحقير مي شود و به نظر آنها خوار و ذليل مي شود و هم از نظر بعضي از مذاهبي تحقير مي‌شود که ريختن خون شيعه را حلال مي دانند و حتي معتقدند که اگر به دست کسي چند شيعه کشته بشود، قاتل وارد بهشت مي شود. در درجه اول وظيفه من و شماست که در مقابل تمام اين هجمه ها ـ چه هجمه هاي اعتقادي و چه هجمه هاي سياسي ـ مقاومت کنيم چون ما سرباز آقا امام زمانيم، ما نان امام زمان را مي خوريم؛ آنکه از ما در درجه اول انتظار مي‌رود، حمايت از تشيّع است؛ متأسفانه بعضي از روشنفکرهاي ما، بعضي از افرادي که درست به حقايق امور وارد نيستند، مطالبي را اظهار مي کنند و چيزهايي را مي نويسند که سبب مي شود شيعه از نظر علمي تحقير شود؛ ما در تشيّع حدّ اعتدال را ملاحظه کرديم، همان طوري که نواصب را که دشمني اهل بيت را جزء دين خودشان مي دانند، کافر مي دانيم؛ غلات را هم جزء کفار مي دانيم؛ يعني آنهايي را که در رابطه با اهل بيت مقام اهل بيت  را از عبوديت به ربوبيت مي رسانند، کافر مي‌دانيم. ما کسي هستيم که در هر نمازي هر وقتي که بخواهيم به رسالت رسول خدا شهادت بدهيم، قبل از شهادت به رسالت رسول خدا عبوديت رسول خدا را نسبت به خداوند شهادت مي دهيم. اول شهادت به عبوديت مي دهيم بعد از شهادت به عبوديت شهادت به رسالت مي‌دهيم؛ خلاصه، شيعه نياز به حمايت دارد؛ حمايتش هم بر من و شما لازم است؛ براي اينکه نان امام زمان را مي خوريم.

افتخارِ ما اين است که سرباز مقدس آقا امام زمان هستيم  بعضي از روشنفکرها کار را براي ما مشکل کرده‌اند و سبب شده‌اند  که مطالبي را که اهل سنت خوششان مي آيد، دنبال مي کنند و در رسانه هايشان مکررا اين گونه مطالب را ذکر مي کنند برادري گفته بود که در قم در بين طلبه ها سنّي ستيزي حاکم است و سني ستيزي را اگر در ايران هم بتوانيم توجيه بکنيم؛ در خارج از ايران چگونه مي توانيم توجيه بکنيم، در حالي که من براي عقيده ام اصلاً اين قصه واقعيّتي ندارد به دليل اينکه ما چه وقت گفته‌ايم که اگر سنّي به قتل برسد بهشت بر ما واجب است کي گفتيم اگر چند سني به دست ما به قتل برسند ما افتخار مي کنيم؛ براي اينکه يقين داريم که در بهشتيم حرف ما اين است که اگر کسي مسلمان شد در درجه اول خونش محترم است و فرقي بين شيعه و سني از اين جهت وجود ندارد اگرچه در بعضي از مباحث فقهيه فرعيّه بين آنها فرق وجود داشته باشد مثل اين که گفته‌اند که مثلاً شيعه نمي تواند زن سنّي بگيرد اگر هم اين گونه حرف را بزنيم که البته نمي زنيم. مسأله قتل را ما مطرح نمي کنيم؛ ما هر کسي را که شهادت به رسالت رسول خدا داد، خونش را محفوظ و محقون مي دانيم؛ مسأله حکم به قتل کسي مطرح نيست پس اين برادري که مي گويد در بين طلبه هاي قم سنّي ستيزي مطرح است از کجا  اين حرف را مي زند افتخار طلبه قم نوکري امام زمان است و در تمامي طلاب اين معنا مسلم است که کشتن سني بما هو سنّيٌ جايز نيست مگر اينکه يک قتلي مرتکب شده باشد قصاصي تحقق پيدا کرده باشد يا ارتدادي تحقق پيدا کرده باشد والا تا زماني که اين گونه مسائل پيش نيايد هيچ شيعه اي در عالم نمي گويد که کشتن سنّي بما هو سنّي لازم است مگر اينکه موجبات قتل را خود آن سني فراهم بکند.

از طرف ديگر، در مسائل مختلف بايد رويه اعتدال را پيش بگيريم چون ما بحمدالله طرفدار اهل بيتيم اين اعتدال موجب مي شود که ما غلوّ اهل بيت را هم رد کنيم زماني کتابي درباره اهل البيت ديدم که واقعاً هر وقت به دروغهاي موجود در اين کتاب توجّه مي کنم بسياري ناراحت مي شوم ما چه احتياجي به اين مسائل دروغين داريم چه احتياجي داريم به اينکه چيزهايي جعل بکنيم که از نظرعقل قابل قبول نيست در آن کتاب حرفهايي در مورد آيه اصطفاء ـ «إنّ الله اصطفي آدم ونوحاً وآل ابراهيم وآل عمران علي العالمين» ـ  نوشته است؛ در آن کتاب نوشته شده منظور از آل عمران چه کساني است؛ ابتدا مثلاً دو احتمال مي دهد و از مفسرين هم نقل مي کند که بعضي ها گفتند: مقصود از عمران خواهر هارون است و بعضي ها مي گويند که عمران برادر موسي است. سپس نويسنده مي گويد: هر دو دسته بي خود مي گويند و ادامه داده واقع مطلب اين است که عمران اسم ابوطالب بوده و آل عمران يعني آل ابوطالب؛ آل ابوطالب کيست؟ آل ابوطالب در درجه اول مسلم بن عقيل است؛ اميرالمؤمنين که داخل در آل ابراهيم است؛ در درجه دوم تمام آنهايي که ريشه شان مربوط به عقيل است، حتي مسلم بن عقيل نيز داخل در آيه اصطفاء هستند و بچه هاي مسلم بن عقيل نيز داخل در آيه اصطفائند. اين مطلب را پيش چه کسي مي‌توان مطرح کرد؟ بالاخره قرآن عربي است عربي فصيح است درست است محکم و متشابه دارد ولي اين طور نيست که هر کجاي قرآن را ما متشابه بدانيم و نظر خودمان را بر آن آيه شريفه تحکيم بکنيم.

خلاصه، اولاد مسلم بن عقيل را داخل در آيه اصطفاء شمرده اين مطلب را به چه کسي مي‌توان عرضه کرد و چرا حمايت از اهل بيت ما را مجبور کند به اينکه اين مسائل دروغي و غير قابل قبول را مطرح کنيم بحمدالله و به برکت اهل بيت عليهم السلام مسائل زيادي برايمان روشن شده، چه در باب عقائد و کلام چه در باب فروع فقهيه چه در باب تفسير قرآن و امثال ذلک، نه تنها ما نيازي به اين حرف هاي به غير قابل قبول نداريم؛ بلکه اين حرفها سبب مي شود که عقيده ديگران نسبت به شيعه از نظر مخالفت با شيعه شديدتر بشود؛ پس، برادران فکر نکنيد هر کسي که در مقام حمايت از شيعه برمي آيد، کارش محترم است. ببينيد حمايت برخي چگونه است؟ يا همين طور از جيب خودش حرف بيرون آورده و مطرح کرده هر کجاي دنيا بگوييد که اولاد مسلم بن عقيل هم داخل در آيه اصطفاء هستند خود مسلم بن عقيل هم داخل در آيه اصطفاء است همه به انسان مي‌خندند.

پس سعي کنيد انشاءالله با اين راه متوسطي که ما بحمدالله داريم نه در رابطه با ائمه مان غلو مي‌کنيم؛ و از آن طرف، اگر کسي ناصبي شد و عداوت اهل بيت را جزء دين قرار داد، چنين کسي را مسلمان نمي دانيم و در کتاب الطهاره غلات و ناصبي در رديف هم ذکر شده‌اند اين را براي اين جهت عرض مي کنم که اهل علم امروز غير از اهل علم ده سال پيش است؛ ده سال پيش يک کتاب کفاية الموحدين داشتيم که همه اين مسائل را بيان مي کرد و خوب هم بيان مي کرد اما الآن نه آن قلم قابل توجه است نه آن مسائل که آن کتاب مطرح کرده قابل توجه است.

الآن بحمدالله کتاب هاي خوبي در اين رابطه نوشته شده است؛ مخصوصاً اگر در تابستان فراغتي داشته باشيد، اين کتاب ها را مطالعه و بلکه مباحثه کنيد؛ مثل کتاب المراجعات مرحوم شرف الدين؛ اين کتاب المراجعات واقعاً کتابي است که بايد گفت از الطاف الهيه است. تمام مسائلي که آنها دارند با تمام مسائلي که شيعه دارد مقايسه کرده و اينکه حق با کدام است مطرح نموده و همين طور کتاب هاي ديگر مرحوم سيد شرف الدين مثل کتاب النص والاجتهاد هم کتابهاي خوب و جالبي هستند. اجمالاً وظيفه ما در شرائط فعلي که شيعه اين قدر مورد تهاجم است هم مورد تهاجم سياسي است هم مورد تهاجم اعتقادي است اين است که من و شما موظفيم که از شيعه حمايت کنيم ما نان امام زمان را مي خوريم، هيچ کسي در درجه اول وظيفه اش به سنگيني من و شما نمي رسد و بدانيد که بي تفاوت بودن در اين مسائل در زمان ما والله و بالله گناه است. بايد من و شما حمايت کنيم؛ چون شيعه در عالم در خطر است؛ حتي اگر من جرأت کنم بايد بگويم در مملکت خودمان هم در خطر است؛ براي اينکه شما الآن به سيستان و بلوچستان برويد، اگر يک سني بخواهد يک مسجدي بسازد در ظرف يک هفته تمام مصالحش تمام آهنش تمام آجرش تمام وسائل مورد احتياجش را فوراً در اختيارش مي گذارند، اما اگر يک شيعه بخواهد يک مسجدي بسازد واقعاً جانش به لب مي رسد تا بتواند که اين وسائل را تهيه بکند؛ لذا، مسئوليت ما خيلي مسئوليت سنگيني است و قبل از هر چيز از خداوند بخواهيم که ما را در راه انجام وظيفه و از عهده برآمدن اين مسئوليت ها واقعاً موفق بدارد والا شرائط شيعه بد و وضع مان از نظر جهاني بسيار بد است.

از همه التماس دعا داريم؛ اگر در آينده حياتي باشد و توفيقي باشد و سلامتي باشد درس را ادامه مي دهيم. والسلام.