جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 320)

نياز شديد به دبيرستان دارند، نصف آن را اداره آموزش و پرورش براى تأسيس مركز فرهنگى لازم دارد و باقيمانده كفاف براى گلستان مى دهد، وظيفه چيست؟
جواب: چنانچه ميّتى در زمين مزبور دفن نشده باشد و صاحبان زمين موافق باشند، مى توانند قسمتى از آن را براى تأسيس مركز فرهنگى اختصاص دهند.

سؤال 1231 :يك ملك موقوفه با سابقه 60 ساله در حال تخريب مى باشد، براى اينكه اين ملك از بين نرود تصميم داريم كه سرقفلى اين ملك فروخته شود و به جاى آن ملك ديگرى خريدارى شود تا زير نظر اوقاف، درآمد حاصله آن صرف امور خيريه گردد. با توجّه به اينكه طبق وصيّت مى بايست پشت در پشت در حفظ آن كوشا و آن را اداره كنند تا درآمد آن صرف امور خيريه گردد، متمنّى است بفرماييد آيا مى توانيم سرقفلى اين ملك مخروبه را تبديل به مكان ديگرى كنيم؟ تا علاوه بر اينكه باعث حفظ موقوفه شويم، بتوانيم طبق وصيّت نامه ميّت عمل كرده و درآمد حاصله صرف امور خيريه گردد؟
جواب: چنانچه راه حفظ عين موقوفه منحصراً فروش سرقفلى آن به نحو مشروع باشد، مانعى ندارد.

سؤال 1232 :آيا اشياى وقف شده براى مسجد، از قبيل قالى و فرش كه در حال فرسوده شدن است، و اهل خبره مى گويند هرچه بماند به ضرر مسجد است و اين فرشهاى كهنه را خوب مى خرند و مى شود فرشهاى نو از پول آنها خريد، آيا اين تبديل به احسن جايز است؟ و آيا اشياى ديگر كه قابل استفاده و احتياج نيست و چنانچه بماند وسايل آن مى پوسد، آيا فروختن آنها و خريدن چيز ديگر كه مسجد احتياج دارد، جايز است يا خير؟
جواب الف ـ در مفروض سؤال، تبديل به احسن جايز است.
ب ـ چنانچه در مسجد ديگرى نيز امكان استفاده نداشته باشد و در مسجد اصلى زمينه اى براى استفاده آينده در كار نباشد، فروختن آنها و صرف پول آن در مصالح مسجد بلامانع است.


سؤال 1233 :اگر قبرستانى را نبش كنند و يا بدون نبش روى آنها شن ريزى كنند در صورتى كه همه اجساد موجود در آن از بين نرفته باشند و سپس مؤسسات عامّ المنفعه از قبيل: مدرسه،


(صفحه 321)

هلال احمر، مخابرات و غيره در آنها بنا كنند نظر مبارك حضرتعالى درباره آن مؤسسات چيست؟
جواب: چنانچه زمين وقف براى قبرستان باشد، تأسيس مؤسسات مذكوره در آنجا جايز نيست و اگر وقف نباشد در صورتى كه نبش قبر نشود و قبور علما و صلحاى معروف در آن نباشد، تأسيس آنها مانعى ندارد.

سؤال 1234 :بعضى از موقوفات هست كه عرصه و اعيان موقوفه بوده و به مرور زمان اعيان، از بين رفته و فعلا زمين تنها به اجاره واگذار مى شود، كه مستأجر ايجاد اعيان براى خود كند. آيا موقوفه به اعتبار اعيان سابق حقّى بر اعيان مستحدثه پيدا مى كند يا خير؟ و آيا مى شود مستأجر را مقيد كرد كه قسمتى از اعيان را به موقوفه تمليك كند؟ يا اينكه مى توان بدون چنين قيدى فقط عرصه را اجاره داد؟
جواب: اجاره جايز است. و به اعتبار اعيان سابقه موقوفه حقى پيدا نمى كند، و تمليك يا عدم تمليك نيز تابع قراردادى است كه با مستأجر منعقد مى كنند و نمى توان مستأجر را ملزم به اين كار كرد.

سؤال 1235 :آب انبار قديمى وقف است، ولى فعلا با وجود لوله كشى، از آن هيچ استفاده اى نمى شود، آيا اجازه مى فرماييد آن را تخريب كرده و به جاى آن مراكز ورزشى يا فرهنگى بسازيم؟
جواب: اگر محل آب انبار، قابل استفاده جهت تأمين آب آشاميدنى مردم، حتى با لوله كشى از آب شهر نباشد، متولى شرعى آن مى تواند آنجا را اجاره دهد و اجاره بهاى آن را به مصرف آب آشاميدنى مردم برساند.

سؤال 1236 :حوض و آب انبار و اراضى وقفى، كه با لوله كشى شهرى از استفاده افتاده و بعضى آن را تصرف و خانه و محل كار و زراعت كرده اند، لطفاً وظيفه متولى آنها را بيان فرماييد؟
جواب: الوقوف على حسب مايوقفها اهلها، از مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى حكم كلى مسأله اين است كه لوله كشى سبب نمى شود كه حوض و آب انبار وقفى
(صفحه 322)

و اراضى موقوفه مربوط به آن از وقف بودن خارج شود و تصاحب و تصرف در آنها بدون اذن متولى شرعى آن خلاف شرع و جايز نيست و بر متولى لازم است كه با تمكن، از تصرف متصرفين منع و آنها را برگرداند، بلكه بر ديگران نيز لازم است از باب نهى از منكر با تحقق شرايط آن از تصرف غير متولى ممانعت و نهى كنند و بايد از محل موقوفه به نحوى كه به نظر واقف، اقرب باشد با نظر متولى شرعى استفاده شود.

متولى وقفى

سؤال 1237 :زمينى موقوفه اولاد ذكور سادات مى باشد و در وقفنامه متولى تعيين نشده است و فعلا كسى را امام جمعه و اداره اوقاف به عنوان متولى منصوب كرده اند، آيا موقوف عليهم در اين مورد وظيفه اى ندارند؟ يا بايد طبق نظر متولى عمل كنند؟
جواب: چنانچه از طريق حاكم شرع يا سازمان اوقاف متولّى تعيين شود، اگر چه با پيشنهاد و معرفى برخى از موقوف عليهم باشد، همان متولى شرعى خواهد بود و لازم است طبق نظر وى عمل شود.

سؤال 1238 :وقفنامه مدرسه علميه اى گم شده است، يكى از علماى محل با اذن مرجع تقليد آن را بازسازى و احيا كرده است، آيا شخص ديگرى مى تواند ولايت آن را بدست بگيرد؟
جواب: با فرض اينكه با نظر مجتهد جامع الشرايط احيا شده است بايد با نظر و نظارت همان مجتهد در جهت وقف اداره شود.

سؤال 1239 :در صورت معين بودن متولى وقف، آيا اداره اوقاف يا ديگران مى توانند در آن تصرف كنند؟
جواب: با توجه به توليت منصوص، كسى حق دخالت ندارد. مگر اداره اوقاف كه مسؤوليت نظارت را دارد.

سؤال 1240 :آيا وارث واقف شرعاً مى تواند در وقف تصرف كند يا خير؟
جواب: وارث اگر متولى شرعى نباشد، هيچگونه حقى ندارد.
(صفحه 323)

سؤال 1241 :كسى وصيت كرده است كه ملك و آبى صرف روضه حضرت سيدالشهداء (عليه السلام)بشود و اولادش را نسلا بعد نسل متولى قرار داده، اكنون اداره اوقاف مى خواهد آنها را بصورت موقوفه درآورد، اگر چنين كند، آيا بايد مثل سابق عمل گردد و توليت اولاد چگونه خواهد بود؟
جواب: از آنچه مسطور است ظاهر مى شود كه ملك و آب وقف است و بايد با آن معامله وقف بشود و چنانچه متولّى منصوص داشته باشد، اختيار با متولى شرعى است و اگر توليت فرزندان به نحو شرعى ثابت نشود، اختيار با حاكم شرع است و نظارت اوقاف بر آب و ملك مزبور در حال حاضر كه حكومت اسلامى است، مانع ندارد.

سؤال 1242 :شخصى چيزى را وقف كرده و توليت آن را مادام الحيات براى خود و پس از فوت براى اولاد ارشد ذكور نسلا بعد نسل و طبقه بعد طبقه قرار داده، آيا توليت بعد از فوت ارشد اولاد بلاواسطه به اولاد او مى رسد يا به عموى آنها؟
جواب: تا از طبقه اول يك نفر هست اگرچه سنّش كم باشد مقدم است بر طبقه بعد. اگرچه سن او بيشتر باشد، پس عمو مقدم است بر پسر برادر.

سؤال 1243 :اگر متولى موقوفه به وقف عمل نكند يا برخلاف نظر واقف عمل كند چه حكمى دارد؟
جواب: اگر متولى نصوص، از عمل به وقف امتناع كرد، بايد حاكم شرع يا نماينده او شخص امينى را منصوب كند تا با همكارى متولى به وقف عمل كنند و اگر باز هم متولى امتناع كرد، شخص منصوب به تنهايى به مفاد وقف عمل كند.

اجاره موقوفه

سؤال 1244 :اگر متولىِ وقف بدون رعايت مصلحت موقوف عليهم، زمين موقوفه را اجاره دهد، چه حكمى دارد؟
جواب: در فرض سؤال، اجاره باطل است.

سؤال 1245 :اگر كسى بدون اجازه متولى شرعى زمين موقوفه را به اجاره بدهد، و
(صفحه 324)

مال الاجاره را به مصرف وقف برساند، چه حكمى دارد؟ و آيا اجاره كننده ضامن است؟
جواب: اگر مصلحت در اجازه عقد اجاره و قبض و اقباض و ديگر تصرفات باشد، با اجازه متولى شرعى، آنچه واقع شده تصحيح مى شود و برائت ذمه حاصل مى شود.

سؤال 1246 :آيا اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طولانى، مثل صد سال صحيح است؟
جواب: اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طويل، در صورتى كه به مصلحت وقف و موقوف عليهم باشد مانعى ندارد. اگرچه حدود صد سال باشد، بلى اگر بطن موجود هنگام اجاره منقرض شدند و هنوز مدت اجاره باقى است، اجاره فسخ مى شود. و تجديد آن منوط به امضاى بطن فعلى مى شود. البته اگر متولى مصلحت وقف را ملحوظ داشته يا ملاحظه مصلحت بطن بعدى را كرده و اجاره طويل المدت داده است، بنابر اقوى اجاره به قوت خود باقى مى ماند.

سؤال 1247 :كسى زمين وقفى را ده ساله اجاره كرده است، آيا جايز است در آن زمين چاه بزند و مازاد بر مصرف خود را به افراد ديگر بفروشد و پول آن را براى خود بردارد؟
جواب: مشروعيت حفر چاه و فروش آب آن، منوط به نظر متولّى شرعى و اداره اوقاف است و در اين رابطه از آنان نظرخواهى شود.

سؤال 1248 :بعضى از متصرفين موقوفات افراد كم بضاعتى هستند، آيا مى شود مال الاجاره موقوفه را كمتر از مقدار تعيين شده گرفت؟
جواب: تخفيف مانعى ندارد ولى مابه التفاوت را از اوقاف منطبقه ديگر محسوب كنيد.

سؤال 1249 :ملكى موقوف بر اولاد ذكور بطناً بعد بطن، توسط يكى از موقوف عليهم اجاره داده مى شود و قبل از انقضاى مدت فوت مى كند، آيا به مجرد فوت، اجاره باطل مى شود؟
جواب: اجاره باطل مى شود. ولى اگر اجاره دهنده متولى باشد و مصلحت همه بطون را در نظر گرفته باشد، اجاره باطل نمى شود.