جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 339)

معلوم شد كه ثلث مال او چند برابر قيمت زمين است، آيا فقط همان زمين متعلق وصيت مى باشد يا ثلث مال او؟
جواب: متعلق وصيت، همان زمين است كه خود معين كرده است.

سؤال 1297 :شخصى دو نفر را با هم وصى قرار داده كه در ثلث مالش هرچه مى خواهند انجام دهند. يكى از اوصيا مى خواهد ثلث مال او را به نام خود كند، در حالى كه وصى ديگر راضى نيست. آيا جايز است؟
جواب: طبق وصيت بايد هردو با موافقت هم ثلث را خرج كنند، و يكى از آنها به تنهايى نمى تواند تصرف كند، در ضمن، ظاهراً بايد ثلث را صرف امور خيريه كنند، نه اينكه ملك خود قرار دهند.

سؤال 1298 :دو نفر شريك بوده اند كه يكى وصى ديگرى بوده است. بعد از فوت شريك كه وصى ديگرى هم داشته است، شريك ادعا مى كند بنابر وصايت سهم متوفى را خريده است. آيا اين معامله صحيح است؟
جواب: در فرض سؤال، فروش وصى با چهار شرط صحيح است: اول اينكه هريك از دو وصى، مستقل در وصايت باشند. دوم اينكه در امر فروش، وصايت داشته باشند. سوم اينكه وصيت به فروش، از شخص وصىّ انصراف نداشته باشد. چهارم اينكه مورد وصيت به فروش، زايد بر ثلث تركه نباشد. بنابراين اگر شروط ذكر شده احراز نشوند، فروش وصىّ فضولى است و صحت آن منوط به اجازه و رضايت وراث است و بدون اجازه آنان معامله باطل است. بلى اگر سه شرط اول احراز شود و مورد فروش زايد بر ثلث باشد، معامله تا ثلث صحيح است و نسبت به زايد، منوط به امضاى ورثه مى باشد.

سؤال 1299 :هرگاه خيانت يا عجز وصى ظاهر شود، تكليف چيست؟
جواب: در مورد خيانت، بعضى فرموده اند حاكم شرع مى تواند او را عزل كند. ولى بعيد نيست به نفس خيانت منعزل شود و حاكم شرع مى تواند شخص ديگرى را بجاى او نصب كند يا امينى را به او منضم كند (هرطور صلاح دانست) و در
(صفحه 340)

صورت عجز، اگر طورى باشد كه احتياج به معاون دارد، حاكم شرع امينى را تعيين مى كند كه او را كمك كند و اگر بكلى عاجز شود، شخص ديگرى را بجاى او نصب مى كند.

سؤال 1300 :آيا وصى بعد از موت موصى، مى تواند خود را عزل كند يا امر وصايت را به ديگرى تفويض كند؟
جواب: حق عزل خود را ندارد. و نيز نمى تواند وصايت را به ديگرى تفويض كند. بلى مى تواند در انجام بعضى از امور مربوط به وصيت كه مقصود، وقوع آن امور از هر مباشرى است، ديگرى را وكيل كند. خصوصاً اگر عادت جارى بر اين نباشد كه در امثال آن امور، وصى شخصاً مباشرت كند. و موصى هم شرط مباشرت نكرده باشد.

سؤال 1301 :چنانچه شخصى وصاياى متعدّد غير متضاد كرده، كه از ثلث بيشتر باشد و ورثه اجازه ندهند، تكليف چيست؟
جواب: اگر تمام موارد تبرعى است و جملات متعدد مستقل دارد، مثلا به فلان شخص اين مقدار بدهيد و به فلان مسجد فلان فرش و...، مسبوق الذّكر مقدّم است و تقسيط نمى شود. اما اگر جمله واحده است و به صورت مفعول به عطف شده، مثلا گفته به فلانى و فلانى هزار تومان بدهيد، بر هر دو تقسيط مى شود.

سؤال 1302 :اگر كسى مال خود را به موجب وصيت، وقف بر مستمندان كند، آيا تحقّق چنين وقفى منوط به قبول حاكم است؟
جواب: موصى مى تواند وصيت به وقف كند كه بعد از فوت او وقف كنند. و چنين وقفى منوط به قبول حاكم نيست.

سؤال 1303 :اگر شخصى به نفع ديگرى وصيت كند، به اين شرط كه موصى له نيز مالى به او ببخشد، حكم قضيه چيست؟
جواب: صحت اين وصيت محلّ اشكال است.

سؤال 1304 :آيا صغير مميز و يا سفيه مى توانند با اذن ولى يا قيم خود انشاء وصيت كنند؟ و


(صفحه 341)

آيا مى توانند رأساً وصيت را قبول و موصى به را تملك كنند؟
جواب: در هردو صورت مى توانند.

سؤال 1305 :آيا متوفى مى تواند سهم هريك از وارثان را معين كند يا به وارثى اختيار استيفاى از تركه را بدهد؟
جواب: بصورت ارث جايز نيست. فقط مى تواند سهم خاص هريك را در زمان حيات به او ببخشد و تمليك كند.

سؤال 1306 :اگر كسى دخترش را شوهر دهد و در وصيتنامه قيد كند كه علاوه بر جهيزيه، فلان مال را بابت حقوق به او داده ام و ديگر حق ارث ندارد، حكم قضيه چيست؟
جواب: صحيح نيست. بلكه حق الارث دختر به قوت خود باقى است.

سؤال 1307 :آيا تصرّفات منجز مريض، تابع احكام وصيّت است و نفوذ زايد بر ثلث آن نياز به اجازه وارثان دارد؟
جواب: منجزات مريض مانند وصيت نيست.

سؤال 1308 :آيا موصى مى تواند به وصى مأموريت دهد تا با فروش اموال خاصّى از تركه، ديون او را بپردازد؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 1309 :اگر موصى پس از وصيّت به حق سكناى خانه اى در مدّت يكسال، آنرا يك سال اجاره دهد و در اين فرض موصى قبل از پايان مدّت اجاره فوت كند، حكم قضيّه چيست؟
جواب: اجاره نسبت به مابقى مدت باطل نيست. و پس از پايان مدت اجاره، يكسال در اختيار موصى له قرار مى گيرد.

سؤال 1310 :اينجانب وصى برادرم هستم كه محصول زمين او را در امور خيريه مصرف كنم. وى سفارش كرده كه من نيز همينطور وصيت كنم. ولى خوف آن مى رود كه به وصيت من عمل نكنند. آيا مى توانم آن زمين را فروخته و در امور خير مصرف كنم؟
جواب: اگر مى توانيد با انتخاب وصى متدين و نيرومند عمل به وصيت را ادامه
(صفحه 342)

دهيد لازم است وصى انتخاب كنيد. و اگر اطمينان داريد كه بعد از فوت شما به وصيت عمل نمى شود، مى توانيد آن را بفروشيد و در امور خيريه مصرف كنيد.

سؤال 1311 :شخصى وصيت كرد كه ثلث مال او را در نماز و روزه و رد مظالم و برگزارى مراسم ترحيم خرج كنند. ولى وصى مقدارى بيش از 41 ثلث آن را صرف مراسم ترحيم كرده است. آيا برئ الذمه است يا خير؟ و آيا وصى يا ناظر مى توانند مقدارى از ثلث را به عنوان اجرت كارى كه مى كنند بردارند؟
ج: 1 ـ اگر از سهم صوم و صلاة كم نگذاشته باشيد ان شاءالله برى الذمة شده ايد، چون معمولا در مجالس ترحيم فقرا نيز شركت مى كنند و قهراً سهم مظالم عباد مصرف آنان شده است.
2 ـ موارد مختلف است، در صورتى كه وصى و ناظر قبول وصايت و نظارت كرده اند و قرينه اى بر تبرع و مجانيت عمل وصى و ناظر، در وصيت نباشد، جايز است اجرت المثل عمل خود را بردارند. و مقدار آن موكول به نظر عرف محل است.

سؤال 1312 :اگر پدر به نماز، روزه و رد مظالم وصيت كرده باشد، آيا بايد از مال صغير هم براى انجام اينها داد يا خير؟
جواب: وصيت تا مقدار ثلث نافذ است و از تمام مال برداشته مى شود و مابقى اموال بين ورثه تقسيم مى شود، چه صغير باشند و چه كبير.

سؤال 1313 :شخصى همه اموالش را جز مخارج كفن و دفن به يك پسرش بذل كرده است كه در زمان حيات او تصرف شده است. در اين مورد چه فرماييد. آيا بذل صحيح است يا حكم وصيت را دارد؟
جواب: اگر وصيت كرده است كه بعد از مرگ و مخارج كفن و دفن مابقى اموال مال يك پسرش باشد، تا ثلث نافذ است و مازاد بر ثلث منوط به اجازه ورثه مى باشد. اما اگر در زمان حياتش اموالش را به پسرش بخشيده و به تصرف او داده، نمى توانند از او پس بگيرند.
(صفحه 343)

سؤال 1314 :شخصى وصيت كرده است كه بعد از فوت او سه ختم قرآن و حج انجام دهند و مبلغى به مسجد كمك كنند، آيا ورثه مى توانند ختم قرآن را مقدم بدارند يا خير؟
جواب: اگر ثلث مال ميّت براى انجام امور وصيت شده كفايت كند، يا در فرض عدم كفايت، ورثه اجازه دهند از بقيه مال ميت براى انجام اين امور استفاده شود، وصيت نافذ است و مقدم داشتن ختم قرآن در مقام عمل مانعى ندارد. اما اگر ثلث مال ميت براى انجام اين امور كافى نيست و ورثه هم اجازه استفاده از بقيه اموال ميت را نمى دهند، بايد از ميان امورى كه به آنها وصيت شده، آنهايى را كه واجبند مقدم بدارند. و مسأله داراى صور ديگرى نيز هست كه فعلا مجال ذكر آنها نيست.

سؤال 1315 :شخصى يك نفر را بعنوان ناظر در امور وصيّت قرار داده و بدون اطلاع او امورى انجام شده اين عمل صحيح است يا خير؟
جواب: چنانچه وصى طبق وصيت عمل كرده باشد، امورى را كه انجام داده صحيح است. ولى در امور بعدى لازم است عنوان نظارت را رعايت كند.

سؤال 1316 :شخصى وصيت كرده كه ثلث اموال او را بمصرف خاصى برسانند و ملكى را براى اين منظور معين كرده و پس از مدتى از دنيا رفته است. اكنون ملكى را كه معين كرده اگر نسبت به موقع وصيت سنجيده شود نصف تركه بوده، و اگر نسبت به حين فوت حساب شود ثلث تركه مى باشد. مستدعى است بفرماييد وظيفه چيست؟
جواب: اگر وصيت به عين معين يا مقدار كلى از مال مثلا پنجاه هزار تومان باشد ثلث يا كمتر و بيشتر بودن نسبت به اموال حين وفات موصى سنجيده مى شود. يعنى اگر ارزش آن عين در حين وصيت بمقدار نصف تركه بود و بعد به جهت نقصان قيمت يا زيادى آن يا بدست آمدن مال ديگرى براى موصى، ارزش آن در حين وفات موصى بقدر ثلث تركه است، تمامى آن عين ثلث است. و اگر در حين وصيت ارزش آن به مقدار ثلث بود و بعد به جهت بالا رفتن قيمت يا پايين آمدن اموال ديگر موصى يا تلف بعضى از اموال او ارزش آن در حين وفات به مقدار نصف است، آن عين زايد بر ثلث است. و اگر وصيت به كسر مشاع باشد، مثل اينكه موصى بگويد ثلث مال من بعد از مرگم مال زيد باشد و بعد اموال