جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 567)

جواب: در هيچ موردى جايز نيست.

سؤال 2115 :اگر تنها راه بارور شدن زن نازا به دليل مسائل پزشكى، منوط به لقاح آزمايشگاهى باشد، آيا عمل مذكور جايز است يا نه؟ لازم به يادآورى است اين روش با گرفتن نطفه مرد و تخمك زن و لقاح در آزمايشگاه و انتقال به رحم زن صورت مى گيرد.
جواب: اگر نطفه از شوهر باشد و تخمك از همسر او، و انجام اين عمل مستلزم كار حرامى، مثل نگاه كردن به عورت غير يا استمنا نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 2116 :از آنجايى كه روش انتقال تخم لقاح يافته، مستلزم نگاه به عورت زن و لمس آن ـ با دستكش ـ مى باشد، نظر مبارك حضرتعالى در فرض زير چيست؟
انتقال تخم لقاح يافته، توسط غير شوهر صورت مى گيرد، زيرا انتقال آن نياز به تخصص پزشكى و ديدن دوره هاى خاص و مهارت كافى دارد.
جواب: جايز نيست; مگر اينكه عدم اينكار موجب عسر و حرج يا ناراحتى غير قابل تحمل باشد. به طورى كه موجب جدايى و طلاق شود.

سؤال 2117 :بعد از انتقال تخم لقاح يافته، تعدادى از آنها در آزمايشگاه باقى مى ماند. حكم استفاده از آنها براى زن و شوهر نازاى ديگر و يا دور ريختن و يا كارهاى آزمايشگاهى مانند مطالعات ژنتيك چيست؟
جواب: استفاده از نطفه و تخمك زن و مرد اجنبى در رحم زن ديگر، مطلقاً و در هر شرايطى جايز نيست. اما استفاده مطالعاتى از آنها، مانعى ندارد.

سؤال 2118 :لطفاً حكم هريك از حالات زير را كه مربوط به پرورش تخم لقاح يافته، در رحم زن مى باشد، مرقوم فرماييد.
الف ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش تخم لقاح يافته، در رحم همسر.
ب ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر اوّل و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش تخم لقاح يافته، در رحم همسر دوم.
ج ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم
(صفحه 568)

زن ديگرى (اعم از محرم يا غير محرم).
د ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از غير همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم همسر صاحب نطفه.
هــ گرفتن نطفه از غير شوهر و تخمك از همسر خود و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم همسر.
جواب: الف ـ اگر مستلزم كار حرامى نباشد، مانعى ندارد.
ب ـ ظاهراً مانعى ندارد.
جواب: به هيچ وجه جايز نيست.
د ـ مانعى ندارد.
هــ جايز نيست.

فروش و اهداى اعضاى بدن، و وصيت بر آن

سؤال 2119 :آيا انسان حق دارد عضوى از بدن خود را به ديگرى بدهد؟ اگر حق دارد كدام يك از اعضا مورد نظر است؟
جواب: اگر حيات مسلمانى منوط به اهداى عضوى مانند يك كليه باشد، و تهيه آن از غير مسلمان، مقدور نباشد و خطر جانى و يا ضرر غير قابل تحمل براى اهداكننده نداشته باشد، اهدا مانعى ندارد.

سؤال 2120 :آيا انسانِ زنده حق فروش اعضاى بدن خود را دارد؟ اگر فقير و مسكين باشد، چطور؟
جواب: دليلى بر عدم جواز فروش فى نفسه به نظر نرسيده. مگر اينكه خطر جانى يا عوارض غير قابل تحمل در پى داشته باشد، كه در اين صورت جايز نيست. و در فرض حرمت، فقر مجوّز فروش نمى شود.

سؤال 2121 :فردى محكوم به اعدام شده و مى خواهد عضوى يا اعضاى بدنش را به اشخاص مضطر، هديه كند و در قبال آن از حاكم شرع تخفيفى بخواهد، آيا مى تواند حكم اعدامش را تخفيف دهد؟ و اگر تخفيف را شرط كند، آيا اين شرط صحيح است؟
(صفحه 569)

جواب: در مواردى حاكم شرع مى تواند طبق موازين شرع تخفيف بدهد. ولى ظاهراً مورد سؤال از آن موارد نباشد. در عين حال اگر حاكم شرع صلاح دانست بعيد نيست، كه طبق ولايت عامّه اى كه دارد بتواند چنين تخفيفى را بدهد ولى محكوم را در اهداى اعضا مخير كند، نه بصورت شرط، آن هم نسبت به اعضايى كه مجاز به اهدا است نه مطلقاً، بلى اگر اعدام مربوط به حق الناس باشد. حاكم چنين حقى را ندارد.

سؤال 2122 :فروش عضوِ قطع شده در حدّ يا قصاص يا واگذارى آن به مسلمان ديگر جايز است يا نه؟ اگر جايز است، رضايت چه كسى شرط است و پول فروش آن به چه كسى مى رسد؟
جواب: دليلى بر عدم جواز فروش فى نفسه به نظر نرسيده است ولى بهتر است صاحب آن به جهت رفع يد پول بگيرد.

سؤال 2123 :خريد و فروش خون چه حكمى دارد؟
جواب: در شرايط فعلى كه داراى منفعت حلال عقلايى است، مانعى ندارد.

سؤال 2124 :آيا قطع و برداشتن عضوى از انسان زنده براى پيوند به انسان ديگر، ديه دارد؟
جواب: در صورتى كه براى دهنده عضو ضرر نداشته باشد، و با رضايت او برداشته شود، ظاهراً ديه ندارد.

سؤال 2125 :آيا اهداى كليه شخص نامحرم، به ديگرى جايز است؟
جواب: از اين جهت، مانعى ندارد.

سؤال 2126 :اگر شخص دهنده عضو يا گيرنده زن و مرد بيگانه باشند، حكمش چيست؟
جواب: در مواردى كه دادن عضو جايز باشد، اشكالى ندارد.

سؤال 2127 :اگر شخصى در زمان حيات وصيت كند كه بعد از مرگش عضوى از بدنش را به شخصى يا اشخاصى كه نيازمند مى باشند، پيوند زنند; آيا وصيت او نافذ است؟ اگر وصيت كرده باشد كه او را بعد از مرگ بفروشند، چطور؟
(صفحه 570)

جواب: اگر حفظ جان مسلمانى بر پيوند عضوى از اعضاى ميّت مسلمان متوقف باشد و از غير مسلمان جايگزين نداشته باشد، قطع و پيوند جايز است. و وصيت صحيح مى باشد. و بنابر احتياط ديه آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا براى خود ميت مصرف شود; ولى فروش صحيح نيست.

سؤال 2128 :اگر انسان مسلمانى وصيت نكند، امّا اولياى ميّت بخواهند عضوى از بدن ميّت را به شخص نيازمندى يا غير نيازمند، پيوند زنند، آيا حق چنين كارى را دارند؟ اگر اوليا جنازه را بفروشند; حكمش چيست؟
جواب: ملاكِ جواز و عدم جواز، همان است كه در جواب قبل بيان شد و رضايت و عدم رضايت اولياى ميّت، تأثيرى ندارد.

سؤال 2129 :شخصى وصيت مى كند كه فلان عضو مرا به فلان مريض بدهيد، يا بدن مرا تشريح كنيد; آيا نافذ است؟
جواب: بعيد نيست نافذ باشد.

سؤال 2130 :قطع و برداشتن عضوى از اعضاى بدن مسلمان براى پيوند زدن به انسان ديگر، چه حكمى دارد؟ و آيا ديه دارد؟
جواب: در صورتى كه براى دهنده عضو، ضرر نداشته باشد و راضى باشد. جايز است و ظاهراً در اين فرض ديه ندارد.

سؤال 2131 :آيا برداشتن عضوى از ميّت براى پيوند زدن به انسان ديگر جايز است؟ و آيا در صورت برداشتن عضو، ديه بايد پرداخت شود؟
جواب: قطع اعضاى ميت مسلمان جايز نيست، مگر اينكه حفظ جان يا سلامتى مسلمانى متوقف بر قطع و پيوند اعضاى او باشد. و از غير مسلمان جايگزين نشود، كه در اين صورت جايز است. ولى بنابر احتياط ديه اعضاى قطع شده را مطابق مسأله 2158 بپردازند، تا براى ميت به صرف حج يا صدقات و خيرات برسد.

سؤال 2132 :آيا مى توان عضوى از بدن انسان را به حيوانى پيوند زد، حكم كلى آن چيست؟
(صفحه 571)

جواب: اگر غرض عقلايى بر آن مترتب باشد، و ضررى براى انسان نداشته باشد، مانعى ندارد.

سؤال 2133 :در صورت امكان اگر سر انسان را به انسان ديگر پيوند زنند، آيا جايز است؟ در صورت جواز احكام صاحب سر بر او جارى مى شود، يا احكام صاحب بدن، يا شخص جديدى است؟
جواب: اين مسأله داراى فروع و تفصيلاتى است كه در صورت ابتلا، حكم آن بيان خواهد شد.

سؤال 2134 :اگر عضوى به خاطر حدّ يا قصاص بريده شود، آيا مى توان آن را به خود جانى دوباره پيوند زد؟ اگر بخواهند به ديگرى پيوند بزنند، آيا رضايت جانى شرط است يا مجنى عليه؟
جواب: پيوند مجدّد عضو، در مفروض سؤال، خلاف حكمت جعل حدود و قصاص است،(1) ولى پيوند زدن آن به غير، با رضايت مجنى عليه و اجازه حاكم شرع ظاهراً جايز باشد.

سؤال 2135 :اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش، اعضاى قابل پيوندش را به بيماران پيوند زنند، آيا مجاز به اين كار هستيم؟
جواب: اگر حفظ جان مسلمانى بر پيوند عضوى از اعضاى ميت مسلمان متوقف باشد، قطع و پيوند آن عضو جايز است و بنابراحتياط، ديه آن را طبق مسأله 2158 تا براى خود ميت در امور خيريه مصرف شود، و اگر آن شخص وصيت كرده، باز بنابراحتياط ديه را بدهند تا براى او مصرف شود.

  • 1 ـ در روايتى آمده كه علت قطع دست دزد اين است كه ديگران عبرت بگيرند; و به اموال مردم طمع نكنند و جلو فساد و غصب اموال و حرام خورى گرفته شود. و در خبر ديگرى آمده كه دزد وقتى به قدر پول دستش، دزدى كرد، خداوند دزدى او را ظاهر و گرفتارش مى كند و نيز در روايت است كه قطعه اى را از بدن كسى از باب قصاص، جدا كردند. او آن قطعه را به بدن خود چسباند و خوب شد، قصاص كننده به حضرت امير (عليه السلام) شكايت برد، حضرت دستور داد مجدداً آن قطعه را جدا كردند، و امر فرمود: آن را دفن كردند و فرمود قصاص براى اين است كه رسوايى و زشتى در قصاص شونده، بماند.