جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 110 )

بسته اى، خوشحال خواهى شد. [همه اينها موجب مى شود كه] تو اعتماد خواهى كرد كه در صورت نيرومندى به تو كمك خواهند كرد; چون تو باعث رفاه آنان گرديدى و آنها را به عدالت خويش عادت دادى و با آنان با نرمى رفتار كردى.

چه بسا حوادثى ضمن جريانات گوناگون رخ دهد كه اگر حل آنها را به عهده آنان واگذارى، با طيب خاطر مى پذيرند; زيرا عمران كشور، به هر اندازه بخواهى قابل توسعه است.

نتايج بى توجهى به كشاورزان

از بيان گذشته على (عليه السلام) مى فهميم كه وقتى به كشاورزان، ماليات سنگين تحميل شود و از طرفى در آبادانى و حفظ زمين و در جهت پيشبرد زراعت از جانب دولت اقدامى صورت نگيرد، آنها احساس خواهند كرد كه براى خودشان كار نمى كنند و در مقابل زحمات طاقت فرسا و جانكاه، به درآمد مطلوبى نمى رسند و حاصل كارشان نصيب ديگران است. حاصل اين احساس ها الزاماً دهقانان را به دروغ، فريب كارى، قاچاق فروشى، دزدى و ساير انحرافات وادار خواهد ساخت. به جاى آن كه با كار كردن بر روى زمين خوشان زندگى شان را تأمين كنند، روزگارشان را با جرم و جنايت خواهند گذراند و يا در لباس قطّاع الطّريق، در كمين هستىِ انسان ها خواهد نشست.

ره آورد ديگر چنين وضعى اين است كه نيروهاى جوان و فعّال روستاها براى دستيابى به زندگى مطلوب، راهىِ شهرها خواهند شد و در آن جا سر از دست فروشى [و اقدام به مشاغل كاذب كه امروزه در شهرها مرسوم و رايج است] در خواهند آورد و نتيجه طبيعى اين وضع بيكارى

( صفحه 111 )

جوانان پاك روستايى و آلوده شدن آنان به گناه و فساد و در نتيجه، ذلّت دولت و حكومت خواهد شد.

عوامل سقوط و انحطاط حكومت

در ديدگاه على (عليه السلام) سه عامل موجب انحطاط و سقوط حكومت است:

1. روحيه تكاثر و مال اندوزى در دولتمردان

2. سوءظن و بدبينى براى بقا و استمرار دولت

3. پندناپذيرى از رخدادها و پيشامدها.

اگر دولتمردان از بقا و استمرار حكومت مطمئن نباشند و حكومت را متزلزل و در حال رفتن تصور كنند و به دنبال تكاثر و مال اندوزى باشند و از رخدادها و پيشامدها عبرت نگيرند، زمينه سقوط و انحطاط دولت و حكومت را فراهم كرده اند و چنين دولتى قابل ماندن و حكومت كردن نيست و خواه و ناخواه روزى، بساط آن برچيده خواهد شد.

وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الاَْرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لاِِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ.

خرابى زمين ناشى از تنگدستى كسانى است كه بر روى آن كار مى كنند. اهل زمين هنگامى وضعشان بد مى شود كه دولت مردان روحيه تكاثر داشته باشند و و از رخدادها عبرت نياموزند.


معيارهاى گزينش معاون

يكى از اهداف اساسى و عاليه اسلام برقرار كردن عدل و قسط در

( صفحه 112 )

جامعه و به وجود آوردن اعتدال كامل در امت و جامعه اسلامى است.

اگر فرماندارى بخواهد (كه بايستى بر اين اساس رفتار نمايد) عدالت را در انتخاب معاون رعايت كند، لازم است بهترين معاون را شايسته ترين فرد از لحاظ اخلاق حسنه قرار دهد و كسى را كه خُلق و خويش خداگونه است، انتخاب نمايد.

روشن است شخصى كه «تخلّقوا باخلاق الله»(1) را آويزه گوش قرار داده باشد، صفات زير را نيز دارا خواهد بود:

* دانا و انديشمند است.

* امين است.

* تواناست.

* كاردان است.

* كارش روى حساب است.

* از دقت و ابتكار برخوردار است.

* از ادب و ظرفيت كامل بهره مند است.

* نيكان را دوست دارد و از بدان و ستمگران بيزار است.

* متواضع است.

و در يك كلام، داراى تمام فضايل و كمالات انسانى است كه برخى از آنها در كلمات امام (عليه السلام) تبلور يافته است:

ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَائِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ


  • 1 . بحارالانوار، ج 58، ص 129.

( صفحه 113 )

صَالِحِ الاَْخْلاقِ مِمَّنْ لا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلاف لَكَ بِحَضْرَةِ مَلاَ وَ لا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَلايَعْجِزُ عَنْ إِطْلاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ وَ لا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الاُْمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ.

سپس در وضع معاونانت دقت كن و شايسته ترين ايشان را بر امور خود بگمار. نامه هاى محرمانه ات را كه متضمّن سياست ها و اسرار تو است به صالح ترين آنان از نظر اخلاق اختصاص ده! و او كسى باشد كه بعدها موقعيتش او را به خودپسندى نكشاند و هرگز در حضور مردم به مخالفت با تو نپردازد; در ارائه نامه هاى فرمانداران به تو و صدور پاسخ آنها بر اساس مصلحت تو غفلت نكند; چگونگى تنظيم پيمانها را بداند [و سستى به خرج ندهد] و اگر پيمانى به زيان تو بسته شده باشد، در بر هم زدن آن عاجز نباشد و نيز ارزش و موقعيت خويشتن را خوب بشناسد; زيرا هر كس ارزش خود را نشناسد، نمى تواند به ارزش ديگران پى ببرد، و به ناچار از برخورد با آنان مى هراسد.

ملاك هاى انتخاب در حكومت اسلامى

گفتيم از ديدگاه على (عليه السلام) خداگونه بودن بهترين معيار انتخاب معاون محسوب مى شود. حضرت، پس از بيان معيار گزينش معاون [و هر نوع انتخاب براى اعطاى مسؤوليت] ، مسأله ديگرى را نيز مطمح نظر قرار داده و با ژرف نگرى داهيانه اى كه خاصّ حضرتش مى باشد، از راز نهفته اى كه

( صفحه 114 )

از ويژگى و پيچيدگى وجود انسان سرچشمه مى گيرد، پرده بر مى دارد.

همه مى دانيم كسانى كه در مصدر امور قرار مى گيرند، دوستان زيادى پيدا مى كنند!! و عجيب است كه اين نوع دوستان اكثراً از اخلاق به ظاهر نيكو نيز برخوردار خواهند بود.

آرى، اينان گاهى به لباس زُهّاد در مى آيند و ثناگوى عُبّاد مى شوند; زمانى از شهامت و شجاعت دم مى زنند و رزم اسفنديار و رستم را به باد مسخره مى گيرند; روزى خود را از حاتم سخى تر مى پندارند و ساعتى خود را انديشمند قرن تصور مى فرمايند. در حالى كه اين گونه سخنان [و حركت هاى تصنّعى] ترفندها و نقشه هايى است كه فرصت طلبان مى كوشند از طريق آن، ذهن مصادر امور را به خود جلب نمايند و زمام كارها را به دست گيرند.

به همين دليل على (عليه السلام) به مالك توصيه مى كند كه شناخت هاى شخصى خود را ملاك انتخاب قرار ندهد، بلكه علاوه از معيار گذشته، موارد زير را نيز در نظر داشته باشد:

ثُمَّ لا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الاَْمَانَةِ شَيْءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لاَِحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالاَْمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ.

ديگر آن كه نبايد انتخاب معاونانت صرفاً روى خوش بينى و