جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 88 )

تقدير از سوى والى و حكمران است زمامداران و مسؤولانى كه به اين نياز روحى ظريف، توجّه دارند، با تشويق و تقدير از رزمندگان از يك سو روحيه سلحشورى آنها را تقويت مى كنند و با دلگرمى دادن به آنان، بيش از پيش براى ايثار و فداكارى آماده و مجهّزشان مى سازند، و از سوى ديگر، اين قبيل تشويق ها باعث مى شود كه افراد كاهل و كم تلاش و مسامحه كار هم به خود آيند و مانند رزمندگان جانباز، با شور و شوق بيشترى قدم به ميدان مبارزه بگذارند و در راه اهداف والاى خود ترغيب به فداكارى شوند:

وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

هميشه [سپاهيان را] تشويق كن و كارهاى مهمى را كه انجام داده اند بر شمار! زيرا يادآورى كارهاى نيك شجاعان، سپاه را به حركت بيشتر وادار مى كند و آنان كه تنبلى مى كنند، به كار تشويق مى شوند. ان شاء الله.

آفت تبعيض

از ديدگاه على (عليه السلام) همان طور كه تشويق و قدردانى هاى به موقع، براى تقويت روحيه رزمندگان و استحكام اساس مديريّت اجتماعى امرى لازم و سازنده به شمار مى رود، رعايت عدالت ادارى در امر تشويق نيز اهميّتى فراوان و سرنوشت ساز دارد.

يك زمامدار شايسته بايد بداند كه هيچ آفتى مانند بى عدالتى و تبعيض

( صفحه 89 )

قائل شدن در ميان افراد، به يأس و دلسردى مردم و از هم پاشيدن اساس
اجتماع منجر نمى شود. به عبارت ديگر، در يك جامعه اسلامى هرگز نبايد ديده شود عده اى كه زحمات فوق العاده مى كشند و با ايثار و جانبازى تلاش مى كنند، كمتر از استحقاق خود تشويق و قدردانى ببينند، ولى در عوض، كسانى كه عمل چشمگيرى انجام نداده اند مورد لطف و محبّت زمامدار باشند و بيش از استحقاق و لياقت خود تشويق شوند. چنين امرى علاوه بر آن كه يك بى عدالتى آشكار و غيراسلامى است، ضربه مهلكى نيز بر پيكر جامعه وارد مى آورد و افراد تلاشگر را دلسرد و منزوى مى سازد و آنان را از ادامه شور و حرارت و ايثار و فداكارى باز مى دارد.

بنابراين، يك زمامدار لايق، همان گونه كه نبايد از تشويق افراد شايسته غفلت ورزد، مى بايست از تشويق هاى بيش از حدود و حقوق اشخاص نيز كه نشانه تبعيض و عدم رعايت عدالت است، خوددارى نمايد.

بر اين اساس، حاكم موظّف است كه تشويق و قدردانى از افراد را (بالأخص در نيروهاى مسلّح) با محاسبه اى دقيق و بر اساس كار و تلاش و لياقت اشخاص به عمل آورد و از دخالت دادن مقام و موقعيت، بزرگى وكوچكى، شهرت و گمنامى، ثروت و فقر و... خوددارى نمايد. با اين ديد، على (عليه السلام) نيز مى فرمايد:

ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لا تَضُمَّنَّ بَلاءَ امْرِئ إِلَى غَيْرِهِ وَ لا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلائِهِ وَ لا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لا ضَعَةُ امْرِئ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً.

هر كس كه در هر كارى آزموده شده است، آن را به حساب

( صفحه 90 )

خودش بگذار; و زحمت و تلاش كسى را به ديگرى نسبت مده و ارزش خدمت او را كمتر از آنچه هست به حساب نياور; و بزرگى شخص موجب نشود كه كار كوچكش را بزرگ بشمارى، و نيز پستى كسى باعث نگردد كه خدمت پرارجش را كوچك به حساب آورى.

جايگاه قرآن و سنّت در جامعه اسلامى

در جامعه اسلامى قرآن و سنّت، جايگاهى رفيع و مقامى ارجمند دارند. اين رفعت مقام تنها جنبه شعارى و تقدّس ظاهرى قرآن و سنّت نيست، بلكه تقدّس عملى و به كارگيرى مفاهيم عاليه اين دو، و مرجعيت و حاكميت قرآن و سنّت در مسائل اسلامى است.

به عبارت ديگر، اوّلاً قرآن و سنّت منبع تمام مسائل اجتماعى، سياسى، اقتصادى و... محسوب مى شوند; ثانياً در هنگام اختلاف و تشتت آراء و مشخص نبودن حق از باطل، قرآن و سنّت معيار حق و سنجش صحيح از غلط است:

وَ ارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الاُْمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْم أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الاَْمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ»

فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الاَْخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الاَْخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ.

مصيبت هايى كه برايت پيش مى آيد و امورى كه بر تو مشتبه

( صفحه 91 )

مى شود به خدا و پيامبرش ارجاع ده! زيرا خداوند به قومى كه راهنمايى شان را دوست مى دارد، فرموده است:

«اى مؤمنان، اطاعت خداوند كنيد و اطاعت پيامبرش و اطاعت اولى الامرى كه از خود شما هستند، و اگر در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و رسولش بازگردانيد.»

بازگردانيدن كار به خدا، يعنى عمل به محكمات كتاب او، و بازگردانيدن كار به رسول، يعنى عمل به سنّت قطعى و مورد اتفاق آن حضرت.

اهميت قضاوت و شخصيت قاضى در اسلام

اساس حكومت زمانى محكم و بى تزلزل خواهد بود كه در جامعه ظلم و تعدّى و فساد وجود نداشته باشد و ظلم و فساد زمانى برچيده خواهد شد كه عدالت و امنيّت قضايى، با قدرت و قاطعيت تمام در جامعه مستقر شود و هرگونه زور و تجاوز و حق كشى را از بين ببرد و اينها همه زمانى ميسّر خواهد بود كه حكومت بتواند قضات صالح و واجد شرايط را به تصدّى دستگاه هاى قضايى بگمارد.

آرى، حكومتى كه قاضيان شايسته و صالح نداشته باشد، دستگاه قضايى اش به فساد و تزلزل كشيده مى شود; امنيّت قضايى از جامعه رخت بر مى بندد; زور و تجاوز و تخلف بر همه جا حاكم مى شود; حاكميت قانون و نظام از بين مى رود و هرجومرج، بنيان جامعه را در هم مى ريزد و فساد بر مى انگيزد.

پس براى استقرار قانون و ايجاد دستگاه قضايى سالم و با قدرت، بيش و پيش از هر چيز به وجود قضات صالحى نياز داريم كه داراى شرايط

( صفحه 92 )

لازم براى تصدّى امر قضاوت باشند.

اما اين شرايط چيست؟ و قاضى واجد شرايط كيست؟

از ديدگاه على (عليه السلام) كسى شايسته منصب دشوار و حسّاس قضاوت است كه اين شرايط در او جمع باشد:

1. بهترين و برترين افراد باشد.

2. پرحوصله و داراى شرح صدر باشد و تمام اطلاعات لازم براى يك قضاوت عادلانه را از زواياى مختلف به دست آورد.

3. با شهامت اخلاقى، اشتباهات خود را بپذيرد و زود از اشتباهش برگردد و آن را جبران كند.

4. زود به خشم نيايد و به ويژه در مقابل پافشارى طرفين دعوا به احقاق حقّشان، كنترل خود را از دست ندهد.

5. روح نيرومند داشته باشد و از قدرتمندان نترسد.

6. عزت نفس و همت عالى داشته باشد و اسير طمع و آز دنيا نگذرد و توسط ثروتمندان و رشوه دهندگان تطميع نشود.

7. اهل تحقيق باشد و با سهل انگارى و آسان گيرى، از مسائل نگذرد و بدون كسب اطلاعات كافى به قضاوت نپردازد و با برخورد سطحى و بر اساس اولين شنيده هايش حكم صادر نكند.

8. در مواجهه با امور مشتبه و مسائل گنگ و پيچيده احتياط و تأمل را از دست ندهد و در كشف واقعيات بر اساس دلايل و براهين قطعى، كنجكاو و مصرّ باشد.

9. با طرفين دعوا گشاده رو باشد و بدون ابراز خستگى و ناراحتى به هر