جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 116 )

اهميت كار درمانده اش نكند و زيادى و تنوع آن به پراكندگى و حيرت دچارش نسازد. و هرگاه در معاونانت عيبى باشد و تو تغافل كنى، مردم آن را به حساب تو خواهند گذاشت.

تجّار و پيشهوران و كارگران

هرگاه تجارت وسيله اى براى بهروزى و بهبودى زندگى و تأمين نيازمندى هاى انسان باشد و در جهت سامان دادن وضع عمومى مردم و گشودن راه خدا به روى آنان، به كار گرفته شود، خوب و پسنديده و مورد تشويق اسلام است; ولى اگر تجارت و پيشه [و به عبارت ديگر مال اندوزى] به صورت هدف زندگى درآيد و پلى براى تجمّلى و فخرفروشى به ديگران باشد، از نظر اسلام، مذموم و ناپسند و مايه بدبختى و شقاوت انسان خواهد بود.

در اين بخش از بيانات مولا (كه متن آن را بعداً خواهيم خواند)، مقصود از تجّار و صنعت گران قشرهايى هستند كه تجارت و صنعت را هدف زندگى نمى دانند، بلكه اين نوع تلاش را وسيله تأمين معاش و سر و سامان دادن به وضع جامعه و تعالى بخشيدن به حركت عاليه انسان مى شناسند. در فرهنگ اسلام، تجارت با اين ديد، مورد تشويق قرار گرفته است.

بر همين اساس على (عليه السلام) نيز خطاب به مالك اشتر مى فرمايد:

ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلاَّبُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي

( صفحه 117 )

بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لا يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لا تُخْشَى غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلادِكَ.

ديگر آن كه درباره [تجّار] و صاحبان صنايع، وصيت مرا بپذير و تو نيز درباره آنان به نيكى سفارش كن! چه آنها كه در شهرها مقيم اند و چه آنها كه با كالاهايشان در گردش اند و چه كسانى كه نيروى جسمى خود را به كار گرفته اند [و داراى هنر مى باشند] ، زيرا اينها منشأ سود و اساس رونق زندگى هستند و نيازمندى هاى مردم را از شهرهاى دور و دراز، از طريق دريا و صحرا و راه هاى هموار و كوهستانى و نقاطى كه مردم نمى روند و جرأت رفتن ندارند، فراهم مى كنند. پس آنان مايه آشتى و محبت و صفاى اند و ترس ضرر و خطر درباره آنها نمى رود. و جوياى احوال ايشان باش و به كارهاى آنها رسيدگى كن; چه آنان كه در حضور تو هستند و چه آنهايى كه در شهرهاى ديگر اقامت دارند.


محدوديت هاى تجارت

اسلام در عين حال كه تجارت را آزاد مى داند و تجّار را مورد تشويق قرار مى دهد، براى به دست آوردن سود، محدوديت هايى قائل شده و احكام و آداب به خصوص براى تجارت وضع كرده است و با شعار «اَلْفِقْهُ ثُمَّ المَتْجَر»(1) اعتقاد دارد كه تجّار بايستى قبل از تجارت، آداب داد و ستد


  • 1 . الكافى، ج 5، ص 150.

( صفحه 118 )

را فراگيرند، تا كارشان موجب فساد جامعه نشود و خودشان هم گرفتار حرام نگردند.

از اين رو فقهاى عظام رضوان الله تعالى عليهم اجمعين در باب متاجر به استناد آثار ائمه معصومين (عليهم السلام) ، براى كسانى كه در امر خريد و فروش دست دارند [و به اصطلاح تاجر هستند] ، توصيه هايى را بدين شرح اعلام داشته اند:

* در جريان معامله، فروشنده با خريدار سخت گيرى و بدخلقى نكند.

* در قيمت جنس، بين مشترى ها تفاوت گذاشته نشود.

* از هر گونه سوگند، حتى سوگند راست پرهيز شود.

* در صورت نقص در كالا به مشترى يادآورى شود.

* در صورت پشيمانى، خريدار حتى الامكان از پس گرفتن كالا امتناع نكند.

* فروشنده از تعريف بيش از حدّ درباره كالاى خود پرهيز نمايد.

* كم فروشى نشود.

* احتكار نگردد.

* زورگويى نشود.

* و...

بر همين مبنا على (عليه السلام) خطاب به مالك اشتر مى فرمايد:

وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِير مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلاةِ.

( صفحه 119 )

فَامْنَعْ مِنَ الاِْحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَ أَسْعَار لا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف.

با همه اينها بدان كه بسيارى از آنان در خريد و فروش، بى اندازه سخت گيرى مى كنند و از خود بخل زننده نشان مى دهند و براى به دست آوردن سود بيشتر، به احتكار مى پردازند و در داد و ستد، زورگويى مى كنند [و به هر قيمتى كه خواستند مى فروشند] . اين كارها براى توده مردم زيان بار و لكّه ننگى بر دامن زمامداران است.

بنابراين از احتكار جلوگيرى كن! زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از آن جلوگيرى فرمود. بايستى خريد و فروش به سادگى و با موازين عدل انجام گيرد و نرخها به هيچ يك از طرفين (فروشنده و خريدار) فشار نياورد. محتكرانى را كه پس از گوشزد تو، دوباره به احتكار مى پردازند، مجازات كن، امّا در مجازاتشان تندروى [و اسراف] نكن!

احتكار و انحصارطلبى

از اين بيان مى فهميم كه در تجارت اسلامى، هم احتكار، حرام است و هم زورگويى و انحصارطلبى.

همه مى دانيم امروزه سرمايه داران مردم را از دو طريق در فشار قرار مى دهند:

زمانى سعى مى كنند مايحتاج مردم را با امكاناتى كه دارند انبار كرده و

( صفحه 120 )

آن را در دسترس مردم قرار ندهند تا بعداً پس از گران شدن جنس و نايابى كامل، آن متاع را در بازار سياه به فروش رسانند. اين عمل را احتكار مى گويند كه در بينش اسلامى حرام بوده و محتكر قابل تعقيب و مجازات است.

گاهى هم عده اى از ثروتمندان دور هم جمع مى شوند و با زدوبند، تلاش مى كنند تا جنسى را در انحصار كامل خود قرار دهند، به طورى كه خريد آن براى مردم آزاد نباشد و اگر كسى خواست جنس مورد نظر را تهيه نمايد، بايستى از كانال آن خريدارى كند. اين عمل انحصارطلبى است و با بينش اسلامى سازگار نمى باشد.

على (عليه السلام) قباحت و زشتى هر دو عمل را در جمله «وَاحْتِكاراً لِلْمَنافِعِ» و «تَحَكُّماً فِى الْبِياعاتِ» بيان مى فرمايد و بر همين اساس، به مالك فرمان مى دهد براى اجناس، نرخ گذارى كند و تجار را در آزادى مطلق قرار ندهد و با اين روش و با مجازات محتكران و انحصارطلبان، از سوءاستفاده هاى آنان جلوگيرى نمايد.

جايگاه كارگران و مستضعفان در جامعه اسلامى

به طور مسلّم در هر جامعه اى افرادى پيدا مى شوند كه به علل گوناگون نمى توانند كارى انجام دهند، و يا به كارى مشغول اند; ولى اين كار، كفاف زندگى آنها را نمى كند، از اين رو درمانده اند و مستأصل. اين گروه از افراد جامعه، اگر به وضعشان رسيدگى نشود، جوانانشان به فساد و آلودگى كشانده مى شوند و ناتوانانشان از گرسنگى خواهند مرد.

ادامه اين وضع براى جامعه [بالاخص جامعه اسلامى] خطرآفرين و