جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 129 )

حضور مردم در صف واحد، ارزش و اعتبار خاصى قائل است; لذا
بر همين مبنا شارع مقدس اسلام براى شركت در نمازهاى جمعه و
جماعت، ثواب مضاعف در نظر گرفته است و همه اينها براى اين است كه
مسلمانان حضور دائمى شان را در صحنه حفظ كنند و از تفرّق و تشتّت و
رهبانيّت و مانند آن در امان باشند، روى همين اصل على (عليه السلام) بر مالك فرمان مى دهد:

وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلاتِكَ لِلنَّاسِ فَلا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً.

چنانچه با مردم به نماز جماعت برخاستى، نه چندان نماز را طولانى كن كه مردم از آن به ستوه آيند و نه با عجله نماز را ضايع گردان; زيرا در ميان نمازگزاران كسانى يافت مى شوند كه ممكن است بيمار بوده و يا كار داشته باشند. و من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به هنگامى كه مرا به يمن اعزام مى فرمود، پرسيدم نماز را با آنها به چه كيفيتى بخوانم؟ آن حضرت فرمود: «مانند نمازى كه با ضعيف ترينشان مى گزارى با آنان نماز بخوان و نسبت به مؤمنان مهربان باش!»

ثمره مردمى بودن و مفاسد جدايى از آنها

در مورد ويژگى هاى حاكم مردمى گفته شد كه اين نوع حاكم هميشه با مردم است و حاضر نيست بين خود و مردم حاجب و مانع ايجاد كند.

( صفحه 130 )

امام على (عليه السلام) در اين بخش از فرمان، ضمن بيان مفاسد جدايى حاكم از مردم، ثمره و نتايج حياتى مردمى بودن را نيز چنين مطرح مى فرمايد:

وَ أَمَّا بَعْدُ فَلا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْم بِالاُْمُورِ وَ الاِْحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لا يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الاُْمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ.

وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْل كَرِيم تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلىً بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَة أَوْ طَلَبِ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة.

اما بعد، مبادا پرده نشينى و رو نشان ندادنت به رعيّت، طولانى شود; چرا كه غيبت زمامداران از مردم، نوعى تنگنا [براى خود يا براى مردم] و آگاه نبودن به امور است. از اينها گذشته در حجاب بودن، رعيّت را از آنچه دور از آنان مى گذرد بى خبر مى دارد و اين سبب مى شود كه در نظرشان بزرگ، كوچك و كوچك، بزرگ و نيكو، زشت و زشت، نيكو آيد و حق با باطل مخلوط گردد. والى هم بشر است و به كارهايى كه مردم از او پنهان مى دارند، نمى تواند پى ببرد و حق هم نشانه هاى خاصى

( صفحه 131 )

ندارد كه بشود با آنها راست را از دروغ بازشناخت.

تو به هر حال يكى از دو نفر هستى: يا فردى هستى بخشنده در راه حق; در اين صورت چرا از حقّ واجبى كه مى بخشى و كار نيكويى كه انجام مى دهى، خود را پنهان مى دارى؟ و يا فردى هستى بخيل [كه از تو خيرى به مردم نمى رسد] و به زودى مردم از تو نااميد شوند و ديگر از پيشگاهت درخواستى نكنند. وانگهى، بيشتر نيازهاى مردم به تو، از چيزهايى است كه برآوردنش هزينه اى ندارد. نيازشان يا شكايت از ستمى است كه به ايشان رسيده است و يا خواهان عدالت و انصاف تو در معامله يا كارى هستند.

در اين قسمت از سخنان مولا، نكات زير مورد توجه اساسى قرار گرفته است:

1. بهترين راه تحصيل اطلاعات

براى به دست آوردن «اطلاعات» دو راه متصوّر است: اولين راه اين است كه حاكم با بسيج نيروهاى مخفى و آشكار و از طريق كانال هاى مختلف، در جريان رخدادها و مسائل مملكتى قرار مى گيرد; دومين راه اين است كه حاكم گهگاه به طور مستقيم، با مردم رابطه داشته باشد و از طريق خود مردم [كه طبعاً نيروهاى موافق و مخالف را تشكيل مى دهند] ، نسبت به رخدادها و جريان ها آگاهى پيدا كند. از ديدگاه امام على (عليه السلام) بهترين راه، راه ارتباط مستقيم با مردم است; زيرا مردم با ديدن والى [البته
با رعايت شرايط و خصوصياتى كه قبلاً در مورد ويژگى هاى حاكم مردمى

( صفحه 132 )

گفته شد] ، حقايق را گفته و از واقعيات پرده بر مى دارند و اين خود وسيله اى خواهد بود كه حاكم بتواند نسبت به اطلاعات جمع آورى شده [از طريق نيروهاى مخفى و آشكار] ارزيابى، صحيح و نتيجه گيرى، منطبق با واقعيات داشته باشد.

2. بهترين راه شناخت احزاب و گروه ها

شناخت جريان هاى حق از باطل (به ويژه در مسائل اجتماعى) بدون رويارويى با افكار و انديشه هاى مردم و تنها از راه تفكر، يا از طريق اطلاعات جمع آورى شده و يا از مسير تلفيق اين دو ممكن نيست; زيرا انسان ها به دليل پيچيدگى هايى كه دارند، حاضر نخواهند شد مسائل را به گونه اى كه در درونشان مى گذرد بازگو كرده و در اختيار مخبران قرار دهند، اما به هنگام رويارويى با حاكم به خاطر اعتمادى كه به او دارند، مسائل را خواهند گفت و واقعيات را آن چنان كه هست، معرفى خواهند كرد.

ضرورت برخورد با خويشاوندان و حاشيه نشينان فاسد

در بينش اسلامى هدف از حكومت، پياده شدن احكام الهى است و حكمران، امانتدار و نگهبان حقوق مردم محسوب مى شود.

اين اصل اسلامى، هم تكليف حكمران را مشخص مى كند و هم تكليف خويشاوندان و نزديكان حاكم را. تكليف حاكم اين است كه حكومت را شكار تصوّر نكند و در پى كسب مال و ثروت و جيفه دنيوى نباشد، بلكه تنها هدفش پياده كردن احكام الهى باشد. خويشان حاكم نيز

( صفحه 133 )

وظيفه دارند حاكم را وسيله سوءاستفاده قرار ندهند و با نام و عنوان حاكم، زورگويى و چپاول گرى را پيشه خود نسازند; ولى اگر چنين حركتى را شروع كردند، حاكم به حكم اسلام مكلّف است براى پاسدارى از عدالت اجتماعى و طرفدارى از حقوق مستضعفان، با گرايش هاى نادرست آنان برخورد قاطع و جدّى داشته باشد و با قطع كردن ريشه ها و عوامل سوءاستفاده، از بى عدالتى، خودكامگى، چپاولگرى و بى انصافى اين قبيل حاشيه نشينان جلوگيرى نمايد:

ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَاف فِي مُعَامَلَة فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الاَْحْوَالِ.

وَ لا تُقْطِعَنَّ لاَِحَد مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَة تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْب أَوْ عَمَل مُشْتَرَك يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ اْلآخِرَةِ.

همچنين فرماندار را نزديكان و خويشانى است كه به خودسرى و گردن كشى و دست درازى [به مال مردم] و بى انصافى در خريد و فروش با آنان خو گرفته اند. تار و پود ايشان را با از بين بردن موجبات آن روش هاى نكوهيده، برانداز!

و به كسى از اطرافيان و خويشاوندانت، زمينى واگذار مكن و به هيچوجه اجازه مده [آنان] مزرعه اى بستانند كه با تسلط بر آن مزرعه، موجبات زيان همسايگان را (از قبيل تجاوز به آب و يا تحميل كارهايى كه بايستى به طور شركت انجام دهند)، فراهم