جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 103 )

مجازات خائنين

على (عليه السلام) درباره مجازات خائنان چنين رهنمود مى دهد كه اگر يكى از عمّال حكومت و حتى يكى از ياران و همكاران نزديك زمامدار، دست به فساد و خيانتى زد و گزارشات بازرسان مخفى هم حاكى از تأييد اين موضوع بود، همين گزارشان براى اثبات خيانت آن شخص، كافى است و بايد بدون درنگ مورد رسيدگى قرار گيرد.

آن گاه على (عليه السلام) طرز برخورد رهبر در مقابل افراد خائن را بدين گونه مشخص مى سازد كه: خائن را به كيفر عملش برسان! حدّ شرعى مناسب
با خيانتش را ـ نه كمتر و نه بيشتر ـ بر او جارى كن! خائن را رسوا و
بى آبرو كن و او را به خاك ذلت و خوارى بنشان! داغ خيانت را آشكارا
بر پيشانى اش بزن و قلاده ننگ و بدنامى را بر گردنش بيفكن، چندان كه در ميان مردم انگشت نما گردد، تا هم سرنوشت او باعث عبرت ديگران شود و هم ديگر فرصت و امكانى براى خيانت و فساد در ميان مردم پيدا نكند.

بازرسان مختلف

على (عليه السلام) ضمن سفارش به انتخاب دقيق بازرسان و اطمينان از سلامت روحى و اخلاقى آنان، باز هم زمامدار را دعوت مى كند تا هر كارى
را از مجارى مختلف دنبال كند; زيرا هر گاه يك گزارش از چند مجرا
و از طريق بازرسان مختلف مورد تأييد و اتفاق نظر قرار گرفت،
براى زمامدار شكّى در صحت و پذيرش آن وجود نداشته باشد. معناى اين سخن آن است كه با تمام شرايطى كه براى انتخاب بازرسان

( صفحه 104 )

وجود دارد، اولاً گزارش هيچ يك به تنهايى حجت نيست. ثانياً هرگاه
در يك گزارش، اتفاق نظر نباشد، درباره آن، تحقيق و بررسى
بيشترى انجام خواهد گرفت. گذشته از اينها گزارش دروغ يك بازرس
نيز در حكم خيانت و سوءاستفاده مأموران دولتى است كه به
نوبه خود، مجازات شديد و ننگ و رسوايى در جامعه را به دنبال خواهد داشت:

ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاَْمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ.

وَ تَحَفَّظْ مِنَ الاَْعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ.

سپس با فرستادن مأموران مخفى راستگو و باوفا، كارهاى آنان را زير نظر بگير! زيرا بازرسى نهانى در كارشان، آنان را به رعايت امانت و نرمى با توده مردم وادار مى سازد.

با دقت بسيار، مراقب اعوان و انصار خود باش! اگر يكى از آنان دست به خيانت زد و مأموران مخفى تو به طور دسته جمعى آن را تأييد كردند، بايد كه به آن اكتفا كنى و بدون تأخير خيانتكار را كيفر دهى، و به مقدار خيانتى كه انجام داده است، او را كيفر نما! سپس وى را در مقام خوارى و مذلّت بنشان و داغ خيانت بر جبينش بنه و طوق رسوايى بر گردنش بيفكن!

( صفحه 105 )

اهميت كشاورزى و مفهوم اصطلاحى خراج

در صدر اسلام، صنعت به خاطر ضعف و محدوديتش و تجارت به واسطه نابسامانى بازرگانى جهانى و ضعف ارتباطات و نبودن راه هاى تجارى كافى و امنيت لازم، تأمين كننده بناى اقتصادى جامعه نبوده و اقتصاد جامعه بستگى به زمين هاى كشاورزى و محصولات حاصله داشت و از اين رو، ماليات تنها از زمين و محصولات كشاورزى گرفته مى شد. اين گونه ماليات را خراج مى ناميدند. اهميت كشاورزى از آنجا ظاهر مى شود كه بدانيم اكثر كسانى كه در شهر زندگى مى كنند و ناگزير از قبول شيوه و الگوى زندگى شهرنشينى هستند، مصرف كننده اند (و هر چه مرفه تر، پرمصرف تر) و زندگى شان از طريق توليد روستاييان و كشاورزان [كه بر روى زمين و منابع طبيعى كار و تلاش مى كنند] تأمين مى شود و از خود توليدى ندارند. اگر كشاورزان همّت كنند و با كار و تلاش، محصولات كشاورزى را رونق بيشترى دهند، احتياجات شهرنشينان تأمين شده است، وگرنه هيچ شهرنشينى قادر به تهيه مايحتاج اوليه خود نيز نخواهد بود. در اين صورت در هيچ مقطعى از زمان، كشاورزى اهميت و ارزش خود را از دست نخواهد داد و هميشه به عنوان تأمين كننده مايحتاج اوليه انسان ها باقى خواهد ماند.

از سوى ديگر، شهرنشينان به طور مستقيم و بدون واسطه، مايحتاجشان را تأمين نمى كنند، بلكه آن را از طريق بازرگانان، واسطه ها و ساير عوامل دست اندركار كه ايشان هم به نوبه خود، خريدار مازاد فرآورده هاى حيوانى و نباتى كشاورزان هستند، به دست مى آورند. البته كشاورزان نيز طبيعتاً لوازم زندگى نظير پوشاك، ابزار كار و ساير مايحتاج

( صفحه 106 )

خود را با پولى كه از طريق فروش مازاد بر مصرف محصولاتشان به دست مى آورند، تهيه مى كنند. اين داد و ستدها به طور طبيعى باعث شكوفايى و پيشرفت اقتصادى جامعه خواهد شد و همه اينها به كار كشاورزان بستگى دارد. از اين رو نابسامانى كار كشاورزان، هرگز در محدوده زندگى خود آنان باقى نمى ماند; بلكه آثار خود را به همه جا گسترش داده و فعاليّت ها را فلج مى سازد و جامعه را به فاجعه اقتصادى و سرانجام به از هم پاشيدگى و نابودى مى كشاند.

وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلاحِهِ وَ صَلاحِهِمْ صَلاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ اِلاّ بِهِمْ لاَِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ.

جريان خراج را به گونه اى رسيدگى كن كه وضع خراج دهندگان سامان يابد; زيرا اگر امر خراج و خراج گزار سامان داشته باشد، ديگر اصناف جامعه در آسايش و راحتى زندگى مى كنند. طبقات ديگر جامعه جز با تكيه بر اينان آسايش و راحتى ندارند; زيرا مردم همگى جيره خوار ماليات و ماليات دهندگان اند.

ضرورت تلاش دولت در جهت تقويت كشاورزى

اگر قرار است دولت بر ماليات و خراج تكيه داشته باشد، مى بايست زمينه آن را نيز فراهم كند. دولت بايد در نگه دارى زمين، تأمين آب، تنظيم شبكه هاى آبيارى، ايجاد نهرها، پل ها، سدها، حفر چاه هاى عميق و احداث راه هاى مختلف ارتباطى مابين مناطق كشاورزى، دهقانان زحمت كش را يارى و مساعدت نمايد و با اين تلاش، كشاورزى را رونق

( صفحه 107 )

بيشترى بخشد.

تنها در اين صورت است كه حكومت مى تواند از مردم، انتظار پرداخت ماليات داشته باشد، وگرنه در كشورى كه كشاورزى رونق ندارد و دهقانان به وسيله كشت تأمين معاش نمى كنند و درآمد كافى ندارند، وضع هرگونه مالياتى بر ملت، تحميل طاقت فرسايى است كه مردم را به سوى نارضايى و كشور را به سوى ناامنى و ويرانى و حكومت را به سراشيب سقوط مى كشاند. از همين رو است كه على (عليه السلام) پرداخت ماليات را فرعى بر درآمدهاى مردم دانسته و فرموده است: زمامدار پيش از آن كه به فكر ماليات باشد، مى بايست به عمران و آبادى كشور فكر كند.

وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلابِ الْخَرَاجِ لاَِنَّ ذَلِكَ لا يُدْرَكُ اِلاّ بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ اِلاّ قَلِيلاً.

بايد توجه تو در آبادانى زمين از دقتى كه در گرفتن ماليات به عمل مى آورى، بيشتر باشد كه دريافت خراج جز به آبادانى زمين ممكن نمى شود. كسى كه بدون كوشش در آبادانى زمين از مردم خراج بخواهد، شهرها را ويران كرده و بندگان خدا را به هلاكت رسانده است. چنين حكومتى جز اندك زمانى باقى نخواهد ماند.

تخفيف در ماليات

از همه طبقات زحمتكش تر و پرتلاش تر دهقانان هستند. زندگى شان اسير عوامل طبيعى و پديده هاى جهان طبيعت است. كوچكترين اهمال و