جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 63 )

نهايت، كسب انديشه هاى بهتر و بالاتر و به كارگيرى عملى آنهاست. بر همين اساس، هر اندازه مسأله مورد مشورت داراى اهميّت و ويژگى خاصى باشد، مشاوره در پيرامون آن، حسّاس تر و ظريف تر خواهد بود.

مشورت خواهى و به كارگيرى عملى (استشاره) از دو جهت ضرورى به نظر مى رسد:

1. گستردگى و انشعاب روزافزون مسائل سياسى، فرهنگى، اخلاقى، هنرى، اقتصادى، صنعتى و... در ابعاد مختلف زندگى، فهم و درك اصولى مسائل را مشكل و مشكل تر مى سازد; به طورى كه در بسيارى موارد راهى جز مشاوره و استشاره با متخصّصان باقى نخواهد ماند.

2. هريك از افراد انسانى، هر قدر از جسمى نيرومند و انديشه اى قوى تر و هوشى سرشار برخوردار باشد، بالاخره يك انسان است و بيش از يك انديشه ندارد، در حالى كه اگر با ديگران مشورت نمايد و از انديشه هاى آنان نيز بهره مند شود، در جمع بندى و نتيجه گيرى از مسائل، راهى اصولى تر و نتيجه اى مطلوب تر به دست خواهد آورد.

اكنون كه با ضرورت و لزوم رعايت اصل اسلامى مشاوره آشنا شديم، ببينيم چه كسانى بايستى مورد مشاوره قرار بگيرند و آيا با هر شخصى مى توان مشاوره و استشاره كرد؟

معيارهاى اخلاقى مشاوران

امروزه در سطح جهان، در هر امرى براى بهره مندى از تجربيات ديگران به مشاوره با آنان مى پردازند; ولى آنچه فراموش شده و مطمح نظر قرار نگرفته است، معيارهاى اخلاقى مشاوران مى باشد.

( صفحه 64 )

به عبارت روشن تر، در حكومت هاى غير اسلامى، بهترين مشاوران را باتجربه ترين و كارآمدترين مديران مى شناسند و هيچ گونه شرط ديگرى را قائل نيستند; در حالى كه مكتب اسلام، علاوه بر عقل و درايت و تجربه، معيارهاى اخلاقى را نيز، ملاك استشاره شناخته است.

براى اين كه بتوانيم ابعاد گوناگون شرايط استشاره را بشناسيم، بهتر است شرايط سلبى و اثباتى مشاوران را از ديدگاه اسلام مطرح و بررسى كنيم:

شرايط اثباتى و سلبى

شرايطى را كه بايستى مشاوران دارا باشند، به طور اجمال به شرح ذيل است: 1. اسلام 2. عقل 3. حلم 4. نصح 5. تقوا 6. تجربه

با توجه به اين شرايط مى فهميم كه اسلام مشورت مسلمان، عاقل، نرم خو، ناصح، باتقوا و باتجربه را مى پذيرد و از افراد غيرمسلمان، فاسق، نادان، بخيل، طمع كار، تندخو، بى تقوا، منافق، سست خرد، ترسو، لجوج و بى تجربه استشاره نمى كند.

وَ لا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلاً يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الاُْمُورِ وَ لا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ.

بخيل را در مشورت خود راه مده! چون تو را از احسان بازدارد و از فقر مى ترساندف و نيز با فرد بُزدل و ترسو مشورت مكن! چون در كارها روحيه ات را تضعيف مى نمايد. هم چنين با

( صفحه 65 )

حريص به مشورت مپرداز كه طمع را با ستمگرى در نظرت زينت مى دهد. زيرا بخل، ترس و طمع نهادهايى گوناگون هستند كه سرچشمه همه آنها سوءظنّ به خداى بزرگ است.

ضرورت طرد عناصر فاسد از هيأت دولت

وزرا، بالاترين مقام تنظيم كننده برنامه هاى دولت اند. آنان مى توانند جامعه را هم به سوى صلاح و رستگارى رهنمون سازند و هم در جهت فساد و تبه كارى سوق دهند. از اين رو صلاح، اعتدال و عظمت حكومت با درست كارى و صلاح آنان ارتباط مستقيم دارد. طبيعى است كسانى كه در گذشته وزارت ستمگران و طاغوت را به عهده داشته اند، لياقت مقام وزارت و صدرنشينى را نخواهند داشت; چرا كه آنان با فرهنگ نظام فاسد خو گرفته اند و از ستمگرى چشم نمى پوشند و سنخيّتى با حكومت عدل ندارند. از طرف ديگر، ملتى كه از ستم آنان آگاه بوده و زهر تلخ ظلمشان را چشيده است، وقتى دوباره آنان را بر اريكه قدرت ببينند، چگونه قضاوت خواهند كرد، جز اين كه بگويند: حكومت همان است و اينان نيز در جهت منافع طبقه خاصى عمل مى كنند!

روشن است كه با اين برداشت، بار ديگر توده مردم، احساس ظلم و ستم خواهند كرد و اعتمادشان نسبت به دولت سلب خواهد شد; در نتيجه، بين دستگاه حكومت و مردم شكافى عميق پديد مى آيد و چه بسا كه دولت را به سرنوشت شوم و ناخوشايندى دچار سازد.

إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلاَْشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي اْلآثَامِ فَلا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الاَْثَمَةِ وَ إِخْوَانُ

( صفحه 66 )

الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ.

بدترين وزيران تو كسانى هستند كه قبل از تو، براى اشرار وزير بوده اند و در گناهشان شريك و يار، پس نبايد كه اينان (وزراى رژيم طاغوت) رازداران تو باشند; زيرا اينان همكاران گناه كاران و برادران ستمكاران اند. در حالى كه تو بهترين جانشين را در اختيار دارى و كسانى كه از نظر فكر و نفوذ اجتماعى كمتر از آنها نيستند و در مقابل، بار گناهان آنها را بر دوش ندارند و از كسانى هستند كه با ستمگران در ستم شان همكارى نداشته و در گناه، شريك آنان نبوده اند.

ببينيد چگونه على (عليه السلام) با ژرف نگرى داهيانه اى، طرد و نفى همكاران رژيم سابق را به فرماندار خود، مالك توصيه مى كند و از اين كه ممكن است با اين پاك سازى با كمبود نيروهاى متخصص روبه رو شود، او را به وجود نيروهاى اصيل و انقلاب و كارآمد در جامعه رهنمون مى شود و گوشزد مى كند كه با اين تفكر و خيال بافى، از پاك سازى و سالم سازى جامعه اسلامى نهراسد; زيرا با طرد نيروهاى فاسد، نيروهاى سالم به سهولت جايگزين آنان خواهند شد.

جذب نيروهاى حزب الله در هيأت دولت و علل برترى آنها

گفتيم كه على (عليه السلام) مالك را مطمئن مى سازد كه با طرد نيروهاى فاسد رژيم سابق، كارها مختل نشده و فضاى ادارى كشور از همكاران صالح

( صفحه 67 )

متخصّص و مؤمن خالى نخواهد شد و نيروهاى متخصّص و متعهّد به سهولت و آسانى جايگزين عناصر فاسد خواهند شد. مولا در دنباله كلام، امتياز و برترى نيروهاى حزب الله را در مقايسه با نيروهاى طاغوتى چنين بيان مى فرمايد:

أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةًوَأَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَأَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَأَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلاتِكَ.

هزينه اينان (نيروهاى حزب الله) بر تو سبك تر، همكارى شان با تو بهتر، محبّتشان نسبت به تو بيشتر و اُنس و اُلفتشان با بيگانگان كمتر است. بنابراين، آنها (حزب الله) را از نزديكان و رازداران خويش قرار ده.

انتخاب برگزيده ها

گفته شد كه طرد نيروهاى رژيم سابق و جذب عناصر حزب الله از وظايف حاكم اسلامى است. مى دانيم كه عناصر حزب الله، هرچند از نيروهاى رژيم فاسد برتر و بهترند; ولى همه يكسان و از تعهد و تعبد كافى و به طور يكسان برخوردار نيستند. اين است كه در ديدگاه على (عليه السلام) نيروهاى حزب الله نيز بايستى با ضوابط و معيارهاى مشخصى ـ كه در جملات حضرتش خواهيم خواند ـ تصفيه و هريك به اندازه ظرفيت و تعهد و تعبدشان جذب و دفع شوند تا زمينه رشد نابجاى نالايقان و منزوى شدن لايق ها فراهم نگردد:

ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لاَِوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ