جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 50 )

بازگشت براى او به كلى بسته نيست; زيرا خدا تا جايى طرف مخاصمه اوست كه همچنان به اعمال ظالمانه اش ادامه مى دهد و در مسير توبه و بازگشت قدم نمى گذارد. پس خدا نيز با او مخاصمه مى كند «حَتّى يَنْزِعَ وَيَتُوبَ»; تا دست از ستمگرى بردارد و از ظلم، توبه كند. در اين حالت [و در صورتى كه صادقانه و از صميم قلب باشد] خداوند نيز از گناهش مى گذرد، توبه و رجوعش را مى پذيرد و از مقابله و مخاصمه با او چشم پوشى مى كند.

البته توبه هم در هر موردى مراتب و مدارج خاص خودش را دارد كه بايد كاملاً رعايت شود. اگر كسى حقّ النّاس را پايمال كرده باشد، براى پذيرش توبه اش كافى نيست كه تصميم بگيرد از آن به بعد، حقّ النّاس را پايمال نكند، بلكه بايد تمام توان خود را به كار ببرد و تا آن جايى كه از عهده اش بر مى آيد، حقّ النّاس را به صاحبش برگرداند و رضايت عبادالله و عيال الله را كه مورد ظلم او واقع شده اند، كسب كند; در چنين صورتى، خداوند هم توبه واقعى و توأم با صداقت و صميميّت آن شخص را مى پذيرد.

تأثير ناله مظلوم

در بينش اسلامى، برخى از گناهان باعث تبديل نعمت و عزّت به ذلّت وبدبختى است وبعضى ديگرمسبّب تعجيل عذاب ونزول بلاهاى آسمانى.

در ديدگاه على (عليه السلام) ظلم و ستم به بندگان خدا، نيرومندترين عاملى است كه از يك طرف، نعمت الهى را به نقمت، و عزت را به ذلت و تباهى تبديل مى كند، و از سوى ديگر، باعث تعجيل عذاب و نزول بلاهاى

( صفحه 51 )

آسمانى مى باشد. حال ممكن است اين عذاب، يا اخروى باشد، يا دنيوى; و در همين جهان هستى تحقق پيدا كند; و ممكن است ظلم باعث تبديل چندين نعمت متعدد باشد و ممكن است منجر به متلاشى شدن هستى ظالم گردد و همه اينها از ناله مظلوم سرچشمه مى گيرد:

وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَة عَلَى ظُلْم فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ.

هيچ عاملى در دگرگونى نعمت هاى خدا [و تغيير دادن نعمت به ذلت و نكبت] و در تعجيل و شتاب خدا براى پياده كردن قهر و خشم و انتقامش، مؤثرتر و وسيع تر از پافشارى و اصرار و مقاومت [ستمگران] بر ستم نيست (يعنى اصرار ستمگران بر ستم كردن نسبت به مردم، سريع تر از هر عامل ديگرى باعث مى شود كه خداوند نعمت هايش را از انسان پس بگيرد و آن را دگرگون كند و خشم و قهر و كيد خود را نشان دهد); چنان كه خداوند دعاها و خواهش هاى مظلومان را به خوبى مى شنود و خودش همواره در كمين ستم پيشگان است.

رعايت حقّ و عدالت، بهترين معيارهاى تصميم گيرى حاكم

در اسلام تصميم گيرى حاكم بايستى بر اساس ضوابط و معيارهاى اسلامى باشد. بر اين اساس، معيار حاكم در پذيرش و جذب نيروها و هرگونه تصميم گيرى حكومتى، برقرارى حق و عدالت و رعايت رفاه و آسايش و رضايت عامّه مردم خواهد بود:

( صفحه 52 )

وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ.

و محبوب ترين كارها نزد تو بايد آن امرى قرار گيرند كه معتدل ترين و ميانه ترين در حق، همگانى ترين و فراگيرترين در عدل و جامع ترين و هماهنگ ترين در راه رضايت مردم باشند; چرا كه بى ترديد، خشم توده مردم، رضايت و خشنودى خواص و برگزيدگان جامعه را بى اثر مى سازد; در حالى كه خشم خواص، با رضايت توده مردم بخشوده و جبران خواهد شد.

منظور از رعايت حقّ و عدالت، ايجاد مدينه فاضله خيالى در عالم ذهن نيست كه خود باعث ركود هر گونه تصميم گيرى عملى است و حاكم را به مطلق گويى و ايده آليسم مى كشاند. به همين دليل است كه حضرت با بيان «اَوْسَطَها فِى الْحَقّ»، حاكم را به واقع بينى و رعايت امكانات موجود در جامعه فرا مى خواند و مى فرمايد در جانب دارى از حق، آنچه را كه حتى الامكان به حق، نزديك تر و عملى تر است مراعات كن و با اين بهانه كه حق را به معناى واقعى كلمه نمى توان پياده كرد، شانه از زير بار مسؤوليت خالى نكن.


اين همه تكيه بر رضايت و خشنودى توده مردم، چرا؟

افراد تحت حكومت به دو دسته تقسيم مى شوند:

* اكثريت

* اقليت

( صفحه 53 )

اكثريت جامعه را مردم عادى اجتماع و به اصطلاح، همان توده مردم تشكيل مى دهند كه نوعاً از امكانات رفاهى كمترى برخوردار مى باشند. در مقابل، گروه كوچك ديگرى هستند كه از امكانات مادّى فراوانى برخوردارند و به همين جهت خود را برگزيدگان و خواص جامعه مى پندارند و براى خود، شخصيت و امتيازى بيش از عامه مردم قائل اند!! هيچ حاكمى نمى تواند در مقام زمامدارى، به طور صددرصد رضايت اكثريت و اقليت جامعه را كسب نمايد; زيرا اگر به سود مردم مستضعف جهت گيرى كند، اقليت ناراضى خواهند شد، و اگر در جهت منافع اقليت قدم بردارد، توده مردم ناخشنود خواهند بود. بديهى است كه در مقام مقايسه، تلاش در جهت تقويت پايگاه مردمى و جلب رضايت اكثريت عظيم مردم به سود حكومت و به نفع حاكم خواهد بود و نارضايى عده اى قليل، كارى از پيش نخواهد برد.

ويژگى هاى عامّه و خاصّه ونقش هر يك در حكومت

گفتيم كه اگر فريب و نيرنگ در كار نباشد، هيچ نظام حاكمى نمى تواند رضايت تمام مردم را ـ اعم از عامّه و خاصّه ـ جلب كند، و طبعاً جلب رضايت هر يك به عدم رضايت ديگرى منجر مى شود.

اكنون ببينيم ويژگى ها و مشخصات هريك از اين دو گروه، از ديدگاه على (عليه السلام) چيست و هريك در نظام حكومتى چه نقشى و جايگاهى دارد:

وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَأَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلاءِ وَ أَكْرَهَ لِـلاِْنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ

( صفحه 54 )

وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ.

احدى از رعايا در حالت صلح و شرايط عادى، از لحاظ هزينه زندگى، بارشان بر والى [و حكومت] سنگين تر و در شرايط سختى و بروز مشكلات، كمكشان كمتر و از اجراى عدل و انصاف، ناراحت تر و در خواست هاى خود، پافشارتر و مصرّتر و در مقابل عطا و بخشش، كم سپاس تر و ناشكورتر و با ديدن ممانعتها و دريغ ها [از سوى حكومت] ، ديرعذرپذيرتر و به هنگام بروز حوادث و مشكلات، كم استقامت تر و ناپديدارتر [از گروه خواص نيست] .

ويژگى هاى عموم جامعه و مستضعفين آن

از عبارت فوق ويژگى هاى عامه و مستضعفين جامعه مشخص مى گردد:

1. بار سبك تر، كمك بيشتر

نخستين ويژگى مردمان عادى و مستضعفان جامعه اين است كه هميشه به مقدار متوسط و معتدلى از خوراك و پوشاك و ساير احتياجات زندگى اكتفا مىورزند و با قناعت و مصرف كم، زندگى خود را اداره مى كنند و از اين جهت، هيچ گاه بار سنگينى بر دوش حكومت و والى نخواهند گذاشت. در حالى كه مترفين جامعه، با ريختوپاش هايى كه دارند، هر
روزه بار سنگينى از گرانى و كمبود و... بر حاكم تحميل خواهند كرد و در مقابل اين همه تحميل و فشار كه از جهت تأمين اسراف كارى هايشان بر