جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 121 )

و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات و بلكه هر معصيتى را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق بدست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش است:

اوّل: نمازهاى يوميّه،

دوّم: نماز آيات،

سوّم: نماز ميّت،

چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه (مانند نماز طواف در عمره تمتّع و عمره مفرده، و نماز طواف در حجّ تمتّع و نماز طواف نساء).

پنجم: نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است، و همين طور مادر بنابر احتياط واجب.

ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود(1).

(نمازهاى واجب يوميّه)

نمازهاى واجب يوميّه پنج است: ظهر و عصر; هركدام چهار ركعت. مغرب، سه ركعت. عشا، چهار ركعت صبح، دو ركعت.

  • 1 ـ لازم به تذكر است كه نمازهائى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود، خود نماز واجب نيست بلكه وفاى به عقد اجاره و نذر و قسم و وفاى به عهد واجب است.

( صفحه 122 )

مسأله : در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.

(وقت نماز ظهر و عصر)

مسأله : اگر چوب يا چيزى مانند آن را، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما در اوّل ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود. بنابراين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلّى از بين مى رود بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.

مسأله : چوب يا چيز ديگرى را كه براى معيّن كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.

مسأله : نماز ظهر و عصر هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و مابين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز ظهر يا عصر را به جاى ديگرى بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله : اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند يعنى نيّت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد به احتياط واجب نيّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند،

( صفحه 123 )

و دوباره آن را بخواند.

مسأله : نماز جمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشين نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم (عليه السلام) و نائب خاصّ او واجب عينى است امّا در زمان غيبت كبرى واجب تخييرى است يعنى ميان نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است كه نماز جمعه خوانده شود.

مسأله : احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى گويند تأخير نياندازند و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخوانند.

مسأله : همانطور كه بيان شده است براى هريك از نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا يك وقت مخصوص وجود دارد، كه اگر مكلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر يا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز ديگرى مانند قضاء نماز صبح يا غير آن را در وقت مخصوص ظهر يا مغرب بخواند نمازش صحيح است.

(وقت نماز مغرب و عشاء)

مسأله : مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.

مسأله : نماز مغرب و عشا هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند:

وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد بنابراين اگر كسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخوانده باشد بايد اوّل نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند.

و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب وعشا است كه اگر كسى در اينوقت اشتباهاً نمازعشا را پيش از نماز مغرب

( صفحه 124 )

بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

مسأله : وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پيش گفته شد براى اشخاص فرق مى كند مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود، و براى كسى كه مسافر نيست بايد به اندازه خواندن چهار ركعت از اوّل ظهر بگذرد.

مسأله : اگر پيش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است چنانچه تمام آنچه را خوانده يا مقدارى از آن را در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند و چنانچه در وقت مختص مغرب بفهمد اشتباه كرده بنابر احتياط واجب نمازش باطل است.

و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز عشا را تمام كند بعد نماز مغرب را بخواند.

مسأله : آخر وقت نماز عشا نصف شب است، و احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و مانند اينها شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اوّل آفتاب حساب كرد(1).

مسأله : اگر به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيّت ادا و قضا كند بجا آورد.

(وقت نماز صبح)

مسأله : نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اوّل گويند وقتى كه آن سفيده در طرف مشرق و افق پهن و گسترده مى شود آن را فجر دوّم گويند كه اوّل وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.

  • 1 ـ بنابراين تقريباً يازده ساعت و يك ربع بعدازظهر شرعى آخر وقت نماز مغرب و عشا است.

( صفحه 125 )

(احكام وقت نماز)

مسأله : هنگامى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين كند وقت داخل شده است يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، مشروط بر آنكه خبر و شهادت آنها حسّى باشد مثل اينكه شهادت بدهند كه سايه شاخص بعد از كم شدن شروع به زياد شدن نموده است. اذان شخص وقت شناس و مورد اطمينان نيز كافى است.

مسأله : نابينا و كسى كه در زندان گرفتار است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا به داخل شدن وقت يقين نكنند مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه وجود مانع در آسمان (مانند ابر و غبار و مانند اينها) كه براى همه مانع از يقين كردن است نتواند در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده، مى تواند مشغول نماز شود.

مسأله : اگر انسان يقين كند كه وقت نماز شده يا دو مرد عادل از روى حسّ به داخل شدن وقت خبر دهند و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده است نماز او باطل است. و همچنين اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده نمازش باطل است و بايد اعاده كند. ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شد، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده نماز او صحيح است.

مسأله : اگر انسان بر اثر غفلت و فراموشى توجّه نداشته باشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.

مسأله : اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح  است.

مسأله : اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه انجام بعض از مستحبّات نماز باعث شود مقدارى از واجبات در خارج وقت خوانده شود بايد آن مستحبّات را ترك كند