جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 482 )

پيغمبران و مؤمنين، او را لعنت مى كنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى شود و روز قيامت روى او سياه است و زبان از دهانش بيرون مى آيد و آب دهان او به سينه اش مى ريزد و فرياد تشنگى او بلند است.

مسأله : نبايد سر سفره اى كه در آن شراب مى خورند (اگر انسان يكى از آنان حساب شود) نشست و چيز خوردن از آن سفره حرام است.

مسأله : بر هر مسلمان واجب است مسلمان ديگرى را كه نزديك است از گرسنگى يا تشنگى بميرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.

(چيزهايى كه موقع غذا خوردن مستحب است)

مسأله : چند چيز در غذا خوردن مستحب است:

اوّل: هر دو دست را پيش از غذا بشويد. دوّم: بعد از غذا دست خود را بشويد و با دستمال خشك كند. سوّم: ميزبان پيش از همه شروع به غذا خوردن و بعد از همه دست بكشد. چهارم: در اول غذا بسم الله بگويد ولى اگر سر يك سفره چند جور غذا باشد، در وقت خوردن هر كدام آنها گفتن بسم الله مستحب است. پنجم: با دست راست غذا بخورد. ششم: اگر چند نفر سر يك سفره نشسته اند هر كسى از غذاى جلوى خودش بخورد. هفتم: لقمه را كوچك بردارد. هشتم: با عجله غذا نخورد و غذا خوردن را طول بدهد. نهم: غذا را خوب بجود. دهم: بعد از غذا خداوند عالم را حمد كند. يازدهم: بعد از غذا خلال نمايد و باقيمانده غذا را از لاى دندانها بيرون آورده و دهان را بشويد و مسواك كند. دوازدهم: از دور ريختن مواد غذائى خود دارى كند ولى اگر در بيابان غذا بخورد، مستحب است آنچه مى ريزد براى پرندگان و حيوانات بگذارد. سيزدهم: در اول روز و اول شب غذا بخورد و در بين روز و در بين شب غذا نخورد. چهاردهم: بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پاى راست را روى پاى چپ بيندازد. پانزدهم: در اول غذا و آخر آن نمك بخورد. شانزدهم: ميوه ها و سبزيجات را پيش از خوردن با آب بشويد. هفدهم: تا بتواند بر سر سفره ميهمان داشته باشد. هيجدهم: هنگام غذا خوردن بنشيند و غذا بخورد.

( صفحه 483 )

(چيزهايى كه در غذا خوردن مكروه است)

مسأله : چند چيز در غذا خوردن مكروه است: اوّل: در حال سيرى غذا خوردن. دوّم: پر خوردن و در خبر است كه خداوند عالم بيشتر از هر چيز از شكم پر بدش مى آيد. سوّم: نگاه كردن به صورت ديگران در موقع غذا خوردن. چهارم: خوردن غذاى داغ. پنجم: فوت كردن چيزى كه مى خورد يا مى آشامد. ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چيز ديگر شدن. هفتم: پاره كردن نان با كارد. هشتم: گذاشتن نان زير ظرف غذا و هرگونه بى احترامى به آن. نهم: پاك كردن گوشتى كه به استخوان چسبيده بطورى كه چيزى در آن نماند. دهم: دور انداختن ميوه پيش از آن كه كاملا آن را بخورد.

(مستحبات آب آشاميدن)

مسأله : در آشاميدن آب چند چيز مستحب است: اوّل: آب را به طور مكيدن بياشامد. دوّم: در روز ايستاده آب بخورد.سوّم: پيش از آشاميدن آب بسم الله و بعد از آن الحمد لله بگويد. چهارم: به سه نفس آب بياشامد. پنجم: از روى ميل آب بياشامد. ششم: بعد از آشاميدن آب حضرت ابا عبدالله (عليه السلام) و اهل بيت ايشان را ياد كند و قاتلان آن حضرت را لعنت نمايد.

(مكروهات آب آشاميدن)

مسأله : زياد آشاميدن آب و آشاميدن آن بعد از غذاى چرب و در شب به حال ايستاده مكروه است و نيز آشاميدن آب با دست چپ و همچنين از جاى شكسته ظرف و جايى كه دسته آن است مكروه مى باشد.

( صفحه 484 )

احكام نَذْر و عَهْد

مسأله : نذر آن است كه انسان بر خود واجب كند كه كار خيرى را براى خدا به جا آورد، يا كارى را كه نكردن آن بهتر است براى خدا ترك نمايد.

مسأله : نذر دو قسم است:

اوّل: نذرى كه بصورت مشروط انجام مى شود مثلا مى گويد: چنانچه بيمار من بهبود يابد انجام فلان كار براى خدا بر عهده من است «اينگونه نذر را نذر شكر مى گويند» يا اگر مرتكب فلان كار زشت شوم فلان كار خير را براى خدا انجام خواهم داد «اينگونه نذر كردن را نذر زجر گويند».

دوّم: نذر مطلق: و آن نذرى است كه بدون هيچ قيد و شرطى بگويد: «لله علىّ» يا «براى خدا بر عهده من است» كه فلان كار را انجام دهم و همه اين نذرها صحيح است.

مسأله : در نذر بايد صيغه خوانده شود و اگر صيغه نذر خوانده نشود نذر منعقد نمى شود و چيزى واجب نمى شود. و لازم نيست آن را به عربى بخوانند پس اگر بگويد چنانچه مريض من خوب شود، براى خدا بر من است كه ده تومان به فقير بدهم نذر او صحيح است و بايد «براى خدا» به زبان گفته شود و قصد آن در دل كافى نيست.

مسأله : نذر كننده بايد مكلف و عاقل باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند، بنابر اين نذر كردن كسى كه او را مجبور كرده اند، يا بواسطه عصبانى شدن بى اختيار نذر كرده

( صفحه 485 )

صحيح نيست.

مسأله : شخص مفلّس و آدم سفيه «كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مى كند» چنانچه نذر كند چيزى به فقير بدهد صحيح نيست.

مسأله : نذر زن بى اجازه شوهر او باطل است.

مسأله : اگر زن با اجازه شوهر نذر كند شوهرش نمى تواند نذر او را به هم بزند، يا او را از عمل كردن به نذر جلوگيرى نمايد.

مسأله : هر گاه فرزند نذرى كند اگر چه بدون اجازه پدر باشد بايد به آن نذر عمل نمايد و چنانچه بعد از نذر پدر او را منع كند وفاء بنذر لازم نيست.

مسأله : انسان كارى را مى تواند نذر كند كه انجام آن برايش ممكن باشد بنابر اين كسى كه نمى تواند پياده كربلا برود، اگر نذر كند كه پياده برود، نذر او صحيح نيست.

مسأله : اگر نذر كند كه كار حرام يا مكروهى را انجام دهد، يا كار واجب يا مستحبى را ترك كند، نذر او صحيح نيست.

مسأله : لازم نيست جزئيات و خصوصيات عملى كه نذر كرده مطلوب باشد، همين اندازه كه اصل آن شرعاً مطلوب باشد كافى است، مثلا اگر نذر كند شب اوّل هر ماه نماز شب بخواند صحيح است و بايد به آن عمل كند، يا اگر نذر كند در محل خاصّى فقراء را اطعام نمايد بايد مطابق آن عمل نمايد.

مسأله : اگر نذر كند كه كار مباحى را انجام دهد يا ترك نمايد، چنانچه به جا آوردن آن و تركش از هر جهت مساوى باشد، نذر او صحيح نيست و اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد و انسان به قصد همان جهت نذر كند، مثلا نذر كند غذايى را بخورد كه براى عبادت قوت بگيرد نذر او صحيح است. و نيز اگر ترك آن از جهتى بهتر باشد و انسان براى همان جهت نذر كند كه آن را ترك نمايد، مثلاً براى اين كه سيگار مضر است نذر كند كه آن را استعمال نكند نذر او صحيح مى باشد.

مسأله : اگر نذر كند نماز واجب خود را در جايى بخواند كه بخودى خود ثواب نماز در آنجا زياد نيست مثلا نذر كند نماز را در اطاق بخواند، چنانچه نماز خواندن در آنجا از جهتى بهتر باشد مثلا بواسطه اين كه خلوت است انسان حضور قلب پيدا مى كند،

( صفحه 486 )

نذر صحيح است.

مسأله : اگر نذر كند عملى را انجام دهد، بايد همان طور كه نذر كرده به جا آورد پس اگر نذر كند كه روز اول ماه صدقه بدهد، يا روزه بگيرد، يا نماز اول ماه بخواند چنانچه قبل از آن روز يا بعد از آن به جا آورد كفايت نمى كند. و نيز اگر نذر كند كه وقتى مريض او خوب شود صدقه بدهد، چنانچه پيش از آن كه خوب شود صدقه را بدهد كافى نيست.

مسأله : اگر نذر كند روزه بگيرد ولى وقت و مقدار آن را معين نكند چنانچه يك روز روزه بگيرد كافى است. و اگر نذر كند نماز بخواند و مقدار و خصوصيات آن را معين نكند، اگر يك نماز دو ركعتى بخواند كفايت مى كند و اگر نذر كند صدقه بدهد و جنس و مقدار آن را معين نكند اگر چيزى بدهد كه بگويند صدقه داده، به نذر عمل كرده است و اگر نذر كند كارى براى خدا به جا آورد، در صورتى كه يك نماز بخواند يا يك روز روزه بگيرد، يا چيزى صدقه بدهد، نذر خود را انجام داده است.

مسأله : اگر نذر كند روز معينى را روزه بگيرد، بايد همان روز را روزه بگيرد و اگر عمداً روزه نگيرد بايد كفاره بدهد و قضاى آن روز را نيز روزه بگيرد و اگر در آن روز عذرى داشت كه نمى توانست روزه بگيرد مثلاً حائض بود يا بيمار بود آن روز را روزه نگيرد و تنها قضاى آن را بگيرد و كفاره ندارد و همين طور مى تواند در آن روز مسافرت كند هرچند ناچار به آن مسافرت نباشد ولى بعداً بايد آن را قضا نمايد و كفاره ندارد.

مسأله : اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند، بايد كفاره بدهد يعنى يك بنده آزاد كند يا به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد.

مسأله : اگر نذر كند كه تا وقت معينى عملى را ترك كند، بعد از گذشتن آن وقت مى تواند آن عمل را به جا آورد و اگر پيش از گذشتن وقت از روى فراموشى يا ناچارى انجام دهد، چيزى بر او واجب نيست ولى باز هم لازم است كه تا آن وقت آن عمل را به جا نياورد و چنانچه دوباره پيش از رسيدن آن وقت بدون عذر آن عمل را انجام دهد، بايد به مقدارى كه در مسأله پيش گفته شد كفاره بدهد.

مسأله : كسى كه نذر كرده عملى را مستمراً ترك كند مثلاً نذر مى كند كه اصلاً