جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 289 )

و اگر آنهم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است و بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفته دوباره يك ماه روزه بگيرد و اگر بعد خلاف آن ثابت شود، روزه او صحيح است، و اگر ثابت شود كه هنوز ماه رمضان نرسيده، بايد دوباره روزه بگيرد.

(روزه هاى حرام و مكروه)

مسأله : روزه روز عيد فطر و قربان حرام است، و نيز روزى را كه انسان نمى داند آخر شعبان است يا اوّل رمضان اگر به نيّت اول رمضان روزه بگيرد حرام مى باشد.

مسأله : اگر زن با گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، جايز نيست روزه بگيرد، بلكه اگر حق شوهر هم از بين نرود، ولى شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كند بنابر احتياط واجب بايد خود دارى كند.

مسأله : روزه مستحبى اولاد اگر اسباب اذيت پدر و مادر يا جد به خاطر شفقت بر اولاد شود جايز نيست.

مسأله : اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبى بگيرد، و در بين روز پدر او را نهى كند به نحوى كه از روزه گرفتنش به خاطر شفقت بر وى اذيت شود بايد افطار نمايد.

مسأله : كسى كه ميداند روزه براى او ضرر ندارد، اگر چه پزشك بگويد ضرر دارد بايد روزه بگيرد، و كسى كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگر چه پزشك بگويد ضرر ندارد بايد روزه نگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آنكه بقصد قربت بگيرد و بعد معلوم شود ضرر نداشته است.

مسأله : اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد نبايد روزه بگيرد و

اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آنكه بقصد قربت بگيرد، و بعد معلوم شود ضرر نداشته است.

مسأله : كسى كه عقيده اش اين است كه روزه براى او ضرر ندارد، اگر روزه

( صفحه 290 )

بگيرد و بعد از مغرب بفهمد كه روزه براى او ضرر داشته، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آنرا بجا آورد.

مسأله : غير از روزه هائى كه گفته شد روزه هاى حرام ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصّل فقهى گفته شده است.

مسأله : روزه روز عاشورا و روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان مكروه است، ولى مستحب است در روز عاشورا انسان، بدون قصد روزه تا عصر از خوردن و آشاميدن خوددارى كند.

(روزه هاى مستحبّ)

مسأله : روزه تمام روزهاى سال غير از روزه هاى حرام و مكروه كه گفته شد مستحب است، و براى بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است، كه از آن جمله است:

1 ـ پنجشنبه اوّل و پنجشنبه آخر هر ماه، و چهارشنبه اوّلى كه بعد از روز دهم ماه است، و اگر كسى اينها را بجا نياورد مستحب است قضا نمايد، و چنانچه اصلا نتواند روزه بگيرد مستحب است براى هر روز يك مد طعام يا 6 / 12 نخود نقره به فقير بدهد.

2 ـ سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه.

3 ـ تمام ماه رجب و شعبان و بعضى از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد.

4 ـ روز عيد نوروز، روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذى قعده، روز اوّل تا روز نهم ذى حجّه، روز عرفه. ولى اگر بواسطه ضعف روزه نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند روزه آن روز مكروه است، عيد سعيد غدير (18 ذى حجّه) روز اوّل و سوّم محرّم، ميلاد مسعود پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) (17 ربيع الاول)، روز مبعث حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله)(27 رجب) و اگر كسى روزه مستحبى بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند مستحب است دعوت او را قبول كند، و در بين روز افطار نمايد.

( صفحه 291 )

(مواردى كه مستحب است انسان از كارهايى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد)

مسأله : براى شش نفر مستحب است در ماه رمضان اگر چه روزه نيستند از كارى كه روزه را باطل مى كند خود دارى نمايند:

اوّل: مسافرى كه در سفر كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد و پيش از ظهر به وطنش يا بجائى كه مى خواهد ده روز بماند برسد.

دوّم: مسافرى كه بعد از ظهر به وطنش يا بجائى كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند.

سوّم: مريضى كه پيش از ظهر خوب شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام داده باشد.

چهارم: مريضى كه بعد از ظهر خوب شود.

پنجم: زنى كه در بين روز از خون حيض و نفاس پاك شود.

ششم: كافرى كه در بين روز ماه رمضان مسلمان شود.

مسأله : مستحب است روزه دار نماز مغرب و عشا را پيش از افطار بخواند، ولى اگر كسى منتظر او است، يا ميل زيادى به غذا دارد كه نمى تواند با حضور قلب نماز بخواند، بهتر است اوّل افطار كند ولى بقدرى كه ممكن است نماز را در وقت فضيلت آن بجا آورد.

( صفحه 292 )

احكام خمس

مسأله : در هفت چيز خمس واجب مى شود اوّل: منفعت كسب. دوّم: معدن. سوّم: گنج. چهارم: مال حلال مخلوط به حرام. پنجم: جواهرى كه بواسطه غوّاصى يعنى فرو رفتن در دريا بدست مى آيد. ششم: غنيمت جنگ. هفتم: زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد. و احكام اينها مفصّلا گفته خواهد شد.

(1 ـ منفعت كسب)

مسأله : هر گاه انسان از تجارت يا صنعت يا كسبهاى ديگر مالى بدست آورد مثلا نماز و روزه ميّتى را بجا آورد و از اجرت آن مالى تهيه كند چنانچه از مخارج سال خود او و عيالاتش زياد بيابد بايد خمس يعنى يك پنجم آنرا بدستورى كه بعداً گفته مى شود بدهد.

مسأله : اگر از غير كسب، مالى بدست آورد مثلا چيزى به او ببخشند چنانچه از مخارج سالش زياد بيايد احتياط واجب آن است كه خمس آن را بدهد.

مسأله : سرمايه (يعنى هر چه انسان براى كسب درآمد از آن استفاده مى كند مثل زمين كشاورزى، گاو و گوسفند، ماشين سوارى يا مغازه و خانه براى اجاره دادن) تا مقدارى كه انسان براى امرار معاش خود به آن نياز دارد خمس ندارد و لو از درآمد سال

( صفحه 293 )

خود يا از پولى تهيه شده كه اگر باقى بماند، خمس به آن تعلق مى گيرد.

مسأله : كسى كه بيش از مقدار مورد نياز سرمايه دارد بايد خمس مقدار مازاد را بدهد.

مسأله : مهرى را كه زن مى گيرد خمس ندارد و همچنين است ارثى كه به انسان مى رسد ولى اگر مثلا با كسى خويشاوندى داشته و گمان ارث بردن از او نداشته احتياط واجب آن است كه خمس ارثى را كه از او مى برد اگر از مخارج سالش زياد مى آيد بدهد.

مسأله : اگر مالى به ارث به انسان برسد و انسان بداند كه مورث خمس بدهكار است مثلاً با حاكم شرع دستگردان كرده و نپرداخته يا مالى را كه خمس به آن تعلق گرفته مصرف كرده بدون اين كه خمس آن را بدهد، اين شخص بايد بدهى خمسى او را بدهد. اگر آن مال از درآمد همان سال فوت بوده و خمس آن را نداده بايد خمس آن را بدهد و اگر از درآمد سال هاى قبل بوده و خمس آن را به علت اين كه به خمس اعتقادى نداشته نپرداخته است بر او واجب نيست خمس آن را بدهد هرچند بهتر است خمس آن را بدهد تا متوفى عذاب اخروى نداشته باشد.

مسأله : اگر از مالى كه به انسان به ارث مى رسد سودى حاصل شود يا آن مال نما داشته باشد سود و نماى آن جزء منافع سال حصول قرار مى گيرد كه اگر تا آخر سال خمسى باقى ماند به احتياط واجب بايد خمس آن را بدهد و اگر قيمت اين مال افزايش پيدا كند به قيمت افزوده شده خمس تعلق نمى گيرد.

مسأله : اگر بواسطه قناعت كردن چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهد.

مسأله : كسى كه ديگرى مخارج او را مى دهد بايد خمس تمام مالى را كه بدست مى آيد بدهد، ولى اگر مقدارى از آن را خرج زيارت و مانند آن كرده باشد فقط بايد خمس باقيمانده را بدهد.

مسأله : اگر ملكى را بر افراد معيّنى مثلا بر اولاد خود وقف نمايد چنانچه در آن ملك زراعت و درختكارى كنند و از آن چيزى بدست آورند و از مخارج سال آنان زياد بيايد بايد خمس آن را بدهند.