جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 280 )

جماع راضى بوده بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود و هر يك بايد كفاره خودش را بدهد.

مسأله : اگر زنى شوهرِ روزه دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كارى ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد.

مسأله : اگر روزه دار در ماه رمضان، با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه در ابتدا زن را مجبور كرده باشد ولى در بين جماع زن راضى شود، بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفّاره و زن يك كفّاره بدهد.

مسأله : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مى شود، و روزه زن صحيح است و كفّاره هم بر او واجب نيست.

مسأله : اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند بجا آورد، كفّاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفّاره واجب نيست.

مسأله : كسى كه بواسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد، نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد، ولى اگر مجبور كند، كفّاره بر او واجب نيست.

مسأله : انسان نبايد در بجا آوردن كفّاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً آنرا انجام دهد.

مسأله : اگر كفاره بر انسان واجب شود، و چند سال آنرا بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى شود.

مسأله : كسى كه بايد براى كفّاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه فقير، داراى عائله باشد انسان مى تواند، براى هر يك از عيالات فقير او اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد، بلى اگر فرزندان او صغير باشند سهم او و بچه ها را يك جا تحويل دهد.

مسأله : كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه

( صفحه 281 )

روزه را باطل مى كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد و اگر نمى تواند سه روز روزه بگيرد، و بنابر احتياط مستحب شصت فقير را طعام بدهد.

(جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است)

مسأله : در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست:

اوّل: اگر در شب ماه رمضان جنب باشد و بتفصيلى كه در مسأله (1679) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوّم بيدار نشود.

دوّم: اگر عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد.

سوّم: اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.

چهارم: اگر در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق در افق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده، و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست.

و اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاى آن روز را بجا آورد.

پنجم: اگر كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده.

ششم: اگر كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده.

هفتم: اگر شخص كور و مانند آن بگفته كس ديگرى افطار كند بعد معلوم شود

( صفحه 282 )

مغرب نبوده است، و اگر به گفته آدم دروغگو افطار كند كفّاره هم واجب مى شود.

هشتم: اگر در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده، و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى بگمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.

نهم: اگر براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند، و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند، و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

دهم: اگر با زن خود شوخى كند و بى اختيار منى از او بيرون آيد، با اينكه از اوّل قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخى كردن منى خارج نمى شده به نحوى كه مطمئن بوده كه منى خارج نمى شود به احتياط واجب قضا لازم است.

مسأله : اگر غير آب چيز ديگرى در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب را داخل بينى كند، و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست.

مسأله : مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

مسأله : اگر انسان بداند كه بواسطه مضمضه بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند.

مسأله : اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست.

مسأله : اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.

(احكام روزه قضا)

مسأله : اگر ديوانه عاقل شود واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.

( صفحه 283 )

مسأله : اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، همچنين واجب نيست قضاى روزه آن روزيكه در آن روز مسلمان شده بگيرد، ولى اگر قبل از ظهر مسلمان شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب نيّت كند و روزه بگيرد، و اگر آنروز را روزه نگرفت بنابر احتياط واجب قضاى آنرا بجا بياورد. ولى اگر مرتد مسلمان شود روزه هاى وقتى را كه مرتد بوده بايد قضا نمايد.

مسأله : روزه اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، فرق نمى كند كه آن چيزى را كه بواسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، يا اينكه بدون دليل خورده باشد.

مسأله : اگر در تعداد روزه هايى كه نگرفته و بايد قضا كند شك دارد بايد به مقدارى كه يقين دارد روزه نگرفته قضا كند. مثلاً اگر شك كند كه پنج روزه قضا بر عهده اوست يا هفت روز، بايد پنج روز را قضا كند. بلى اگر زمان حدوث عذر را مى داند ولى نمى داند چند روز طول كشيده است مثلاً مى داند روز بيستم ماه بيمار شده يا به سفر رفته و نمى داند تا بيست و پنجم ماه ادامه داشته يا تا بيست و هفتم به احتياط واجب بايد حداكثر را قضا كند.

مسأله : اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد قضاى هر كدام را كه اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد مثلا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد، و پنج روز هم به ماه رمضان مانده بايد اوّل قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد.

مسأله : اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيّت معيّن نكند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى سال اوّل حساب مى شود.

مسأله : كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل كند.

مسأله : اگر قضاى روزه شخص ديگر را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.

( صفحه 284 )

مسأله : اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.

مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هائى را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود، و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود، و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند، و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را در سال بعد بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آنرا بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.

مسأله : اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه خوب شد اگر تا رمضان آينده بمقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريباً ده سير است طعام به فقير بدهد.