جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 284 )

مسأله : اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند.

مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هائى را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود، و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود، و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند، و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.

مسأله : اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را در سال بعد بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آنرا بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد.

مسأله : اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه خوب شد اگر تا رمضان آينده بمقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريباً ده سير است طعام به فقير بدهد.

( صفحه 285 )

مسأله : كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد مى تواند كفّاره چند روز را به يك فقير بدهد.

مسأله : اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.

مسأله : اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آنرا بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد براى هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است.

مسأله : بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را بتفصيلى كه در بحث نماز قضا گفته شد بجا آورد، و بنابر احتياط واجب قضاى روزه مادر را نيز بجا آورد.

مسأله : اگر كسى كه مرده غير از روزه ماه رمضان روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد بنابر احتياط واجب آن را نيز پسر بزرگتر قضا نمايد.

(احكام روزه مسافر)

مسأله : مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد، و مسافرى كه نمازش را تمام مى خواند مثل كسى كه شغلش مسافرت يا سفر او معصيت است بايد در سفر روزه بگيرد.

مسأله : مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.

مسأله : اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معيّن ديگرى بر انسان واجب باشد مثل اين كه نذر كند روز معيّنى را روزه بگيرد، مى تواند در آن روز مسافرت نمايد همچنين است در تنگى وقت اگر قضاء ماه رمضان به عهده اش باشد.

مسأله : اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معيّن نكند، نمى تواند آن را در سفر بجا آورد، ولى چنانچه نذر كند كه روز معيّنى را در سفر روزه بگيرد، بايد آن را در سفر

( صفحه 286 )

بجا آورد، و نيز اگر نذر كند روز معيّنى را چه مسافر باشد يا نباشد روزه بگيرد بايد آن روز را اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد.

مسأله : مسافر مى تواند براى خواستن حاجت سه روز در مدينه طيّبه روزه مستحبى بگيرد و احتياط آن است كه سه روز پشت سر هم و چهار شنبه و پنج شنبه و جمعه باشد.

مسأله : كسى كه نمى داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل مى شود، و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحيح است.

مسأله : اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند روزه مسافر باطل مى باشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است.

مسأله : اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند، و اگر پيش از ظهر مسافرت كند وقتى بحدّ ترخّص برسد يعنى بجائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان را نشنود بايد روزه خود را باطل كند، اگر پيش از آن روزه را باطل كند، بنابر احتياط كفّاره واجب مى شود.

مسأله : اگر مسافر پيش از ظهر بوطنش برسد، يا بجائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد آنروز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده يا بعد از ظهر به وطنش برسد، يا بجايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، نمى تواند در آن روز روزه بگيرد.

مسأله : مسافر و كسى كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد، و در خوردن و آشاميدن كاملا خود را سير كند.

(كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست)

مسأله : كسى كه بواسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد يا براى او مشقّت دارد روزه بر او واجب نيست، ولى در صورت دوّم بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.

( صفحه 287 )

مسأله : كسى كه بواسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد بنابر احتياط مستحب بايد قضاى روزه هائى را كه نگرفته بجا آورد.

مسأله : اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را تحمّل كند يا براى او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد.

مسأله : اگر روزه گرفتن براى جنين زن حامله ضرر داشته باشد روزه بر او واجب نيست و بايد قضاى آن را بعداً بگيرد و اگر روزه گرفتن براى خود زن حامله ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و بايد قضاى آن را بعداً بگيرد و يك مدّ طعام نيز براى هر روز كه روزه نگرفته به فقير بدهد.

مسأله : زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است چه مادر بچه يا دايه او باشد يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچه اى كه شير مى خورد ضرر دارد روزه بر او واجب نيست، و نيز اگر براى خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست و در اين صورت بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و در هر دو صورت روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا نمايد، ولى اگر كسى پيدا شود كه بى اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر يا از كس ديگرى كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، بايد بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.

(راه ثابت شدن اوّل ماه)

مسأله : اوّل ماه به چند چيز ثابت مى شود:

اوّل: آنكه خود انسان ماه را ببيند.

دوّم: عدّه اى كه از گفته آنان يقين پيدا مى شود بگويند ماه را ديده ايم و همچنين است هر چيزى كه بواسطه آن يقين پيدا شود.

سوّم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اوّل ماه رمضان ثابت مى شود يا سى روز از اوّل رمضان بگذرد كه بواسطه آن اوّل ماه شوال ثابت مى شود.

( صفحه 288 )

چهارم: دو مرد عادل بگويند كه: در شب، ماه را ديده ايم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل اينكه بگويند: داخل دائره ماه طرف اُفق بود، اوّل ماه ثابت نمى شود. امّا اگر در تشخيص بعض خصوصيّات اختلاف داشته باشند مثل آنكه يكى بگويد ماه بلند بود، و ديگرى بگويد نبود، بگفته آنان اول ماه ثابت مى شود.

پنجم: مجتهد جامع الشرائط حكم كند كه اوّل ماه است.

مسأله : اگر مجتهد جامع الشرائط حكم كند كه اوّل ماه است كسى هم كه تقليد او را نمى كند بايد به حكم او عمل كند، ولى كسى كه مى داند مجتهد جامع الشرائط اشتباه كرده نمى تواند به حكم او عمل نمايد.

مسأله : اول ماه با پيشگوئى منجمين ثابت نمى شود، ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند بايد به آن عمل نمايد.

مسأله : بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن دليل نمى شود كه شب پيش شب اوّل ماه بوده است.

مسأله : اگر اوّل ماه براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم بايد روزه آن روز را قضا نمايد.

مسأله : اگر اول ماه در شهرى ثابت شود براى همه شهرهايى كه با آن شهر در قسمتى از شب شريك هستند، كفايت مى كند.

مسأله : اول ماه با تلفن، تلگراف راديو و وسايل اطلاع رسانى جديد در صورتى ثابت مى شود كه: 1 ـ در شهر مبدأ كه اول ماه در آن ثابت شده به يكى از راه هايى كه در مسأله 1780 ذكر شده ثابت شده باشد. 2 ـ انسان از خبر مذكور اطمينان به صحت آن پيدا كند. 3 ـ شهرى كه در آن اول ماه ثابت شده با شهر مذكور در مقدارى از شب شريك باشند.

مسأله : روزى را كه انسان نمى داند آخر ماه رمضان است يا اول شوّال، بايد روزه بگيرد، ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اوّل شوال است بايد افطار كند.

مسأله : اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد،