جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 30 )

آب روى آن مى ريزند نجاست آن برطرف شود پاك مى شود. ولى در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.

مسأله : اگر حصير نجس را كه با نخ بافته شده، در آب كر يا جارى فرو برند، بعد از برطرف شدن عين نجاست، پاك مى شود.

مسأله : اگر ظاهر گندم و برنج و صابون و مانند اينها نجس شود با فرو بردن در آب كر و جارى، پاك مى گردد. و اگر باطن آنها نجس شود پاك نمى گردد.

مسأله : اگر انسان شك كند كه آب نجس به باطن صابون رسيده يا نه، باطن آن پاك است.

مسأله : اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزى مانند اينها نجس شده باشد، چنانچه آن را در ظرفى بگذارند و سه مرتبه آب قليل روى آن بريزند و خالى كنند پاك مى شود، و ظرف آن هم پاك مى گردد. ولى اگر بخواهند لباس يا چيزى را كه فشار لازم دارد در ظرفى بگذارند و آب بكشند بايد در هر مرتبه كه آب روى آن مى ريزند آن را فشار دهند و غساله آن را كاملاً بيرون بريزند.

مسأله : لباس نجسى را كه با نيل و مانند آن رنگ شده، اگر در آب كر يا جارى فرو برند و آب به تمام آن برسد آن لباس پاك مى شود. اگرچه موقع فشار دادن، آب مضاف يا رنگين از آن بيرون آيد.

مسأله : اگر لباسى را در آب كر يا جارى آب بكشند و بعد مثلاً لجن آب را در آن ببينند، چنانچه احتمال ندهند كه آن لجن مانع رسيدن آب به لباس شده، آن لباس پاك است.

مسأله : اگر بعد از آب كشيدن لباس و مانند آن خورده گل يا اشيائى ديگر در آن ديده شود چنانچه بداند مانع رسيدن آب نشده پاك است، ولى اگر آب نجس به باطن گل يا اشياء رسيده باشد ظاهر گل و اشياء، پاك و باطن آنها نجس است.

مسأله : از هر چيز نجس تا عين نجاست را برطرف نكنند پاك نمى شود، ولى اگر بو يا رنگ نجاست در آن مانده باشد اشكال ندارد. پس اگر خون را از لباس برطرف كنند و لباس را آب بكشند و رنگ خون در آن بماند پاك مى شود، اما چنانچه به واسطه بو يا

( صفحه 31 )

رنگ يقين كنند يا احتمال دهند كه ذره هاى نجاست در آن چيز مانده، نجس است.

مسأله : اگر نجاست بدن را در آب كر يا جارى برطرف كنند بدن پاك مى شود و بيرون آمدن و دوباره در آب رفتن لازم نيست.

مسأله : به طور كلّى برخورد با عين نجس در داخل دهان موجب نجس شدن غذا، دندان مصنوعى و مسواك و آب دهان نمى شود و با زوال عين نجاست غذا و دندان پاك است و نياز به تطهير ندارد.

مسأله : اگر موى سر و صورت را با آب قليل آب بكشند بايد فشار دهند كه غساله آن جدا شود مگر اين كه موى زياد نباشد به نحوى كه اطمينان باشد كه بدون فشار هم بيشتر غساله خارج مى شود.

مسأله : اگر جايى از بدن يا لباس را با آب قليل آب بكشند، اطراف آنجا كه متّصل به آن است و معمولاً موقع آب كشيدن آن جا نجس مى شود در صورتى كه آبى كه براى پاك شدن محل نجس مى ريزند به آن اطراف جارى شود با پاك شدن محلّ نجاست پاك مى شوند. و همچنين است اگر چيز پاكى را پهلوى چيز نجس بگذارند و روى هردو آب بريزند; مثلاً اگر براى آب كشيدن يك انگشت نجس، روى همه انگشتها آب بريزند و آب نجس به همه آنها برسد، بعد از پاك شدن انگشت نجس، تمام انگشتها پاك مى شود.

مسأله : گوشت و دنبه اى كه نجس شده مثل چيزهاى ديگر آب كشيده مى شود. و همچنين است اگر بدن يا لباس، چربى كمى داشته باشد كه از رسيدن آب به آنها جلوگيرى نكند، با آب كشيدن پاك مى شود.

مسأله : اگر ظرف يا بدن نجس باشد و بعد به طورى چرب شود كه از رسيدن آب به آنها جلوگيرى كند، چنانچه بخواهند ظرف و بدن را آب بكشند، بايد چربى را برطرف كنند تا آب به آنها برسد.

مسأله : چيز نجسى كه عين نجاست در آن نيست، اگر زير شيرى كه متصل به كر است يك دفعه بشويند پاك مى شود، و نيز اگر عين نجاست در آن باشد، چنانچه عين نجاست آن، زير شير يا به وسيله ديگرى برطرف شود و آبى كه از آن چيز مى ريزد بو يا رنگ يا مزه نجاست به خود نگرفته باشد، پاك مى گردد. اما اگر آبى كه از آن مى ريزد بو يا

( صفحه 32 )

رنگ يا مزّه نجاست گرفته باشد بايد به قدرى آب روى آن بريزند تا آبى كه از آن جدا مى شود، بو يا رنگ يا مزه نجاست را نداشته باشد.

مسأله : اگر چيزى را آب بكشد و يقين كند پاك شده و بعد شك كند كه عين نجاست را از آن برطرف كرده يا نه، اگر بداند آب به آن محل رسيده آن چيز پاك است.

مسأله : اگر زمينى كه نجس شده مثل شن و ماسه باشد كه آب در آن فرو مى رود با آب قليل آب بكشند ظاهر آن پاك مى شود ولى زير آن نجس مى شود.

مسأله : زمين سنگ فرش و آجر فرش و زمين سختى كه آب در آن فرو نمى رود اگر نجس شود با آب قليل پاك مى گردد، ولى بايد به قدرى آب روى آن بريزند كه جارى شود و چنانچه آبى كه روى آن ريخته اند از سوراخى بيرون رود همه زمين پاك مى شود و اگر آب خودبخود تخليه نشود چنانچه آنرا با وسيله اى مثل پارچه دستمال، يا وسيله مكنده ديگرى جمع كنند و بنابر احتياط دوباره آب قليل روى آن بريزند و به صورت سابق جمع كنند، پاك مى شود.

مسأله : اگر ظاهرنمك سنگومانندآن نجس شود، باآب كمتر ازكر هم پاك مى شود.

مسأله : اگر با شكر نجس قند درست كنند و در آب كر يا جارى بگذارند، پاك نمى شود.

(2ـ زمين)

مسأله : زمين با پنج شرط، كف پا و ته كفش نجس را پاك مى كند.

اوّل: آن كه زمين پاك باشد.

دوّم: آن كه خشك باشد.

سوّم: آن كه اگر عين نجس مثل خن و بول، يا متنجّس مثل گلى كه نجس شده در كف پا و ته كفش باشد به واسطه راه رفتن يا ماليدن پا به زمين برطرف شود.

چهارم: زمين بايد خاك يا سنگ يا آجر فرش و مانند اينها باشد و با راه رفتن روى فرش و حصير و سبزه، كف پا و ته كفش نجس، پاك نمى شود.

پنجم: به واسطه راه رفتن نجس شده باشد و اگر به غير از راه رفتن نجس شده باشد،

( صفحه 33 )

پاك شدن آن با راه رفتن محل اشكال است.

مسأله : كف پا و ته كفش نجس، به واسطه راه رفتن روى آسفالت كه با قير پوشيده شده و روى زمينى كه با چوب فرش شده پاك نمى شود.

مسأله : براى پاك شدن كف پا و تهِ كفش نجس، بهتر است پانزده قدم يا بيشتر راه بروند، اگرچه با كمتر از پانزده قدم يا ماليدن پا به زمين، نجاست برطرف شود.

مسأله : لازم نيست كف پا و ته كفش نجس تر باشد بلكه اگر خشك هم باشد با راه رفتن پاك مى شود.

مسأله : بعد از آن كه كف پا يا ته كفش نجس، با راه رفتن پاك شد مقدارى از اطراف آن هم كه معمولاً به گل آلوده مى شود پاك مى گردد.

مسأله : كسى كه با دست و زانو راه مى رود، اگر كف دست يا زانوى او نجس شود پاك شدن دست و زانوى او به وسيله راه رفتن محل اشكال است. و همچنين است ته عصا و ته پاى مصنوعى و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و مانند اينها.

مسأله : اگر بعد از راه رفتن ذره هاى كوچكى از نجاست كه ديده نمى شود، در كف پا يا ته كفش بماند بنابر احتياط واجب بايد آن ذره ها را هم برطرف كرد، ولى باقى بودن بو و رنگ اشكال ندارد.

مسأله : آن قسمت از كفش و كف پا كه به زمين نمى رسد به واسطه راه رفتن پاك نمى شود و پاك شدن كف جوراب به واسطه راه رفتن، محل اشكال است، ولى اگر كف جوراب از پوست باشد به وسيله راه رفتن پاك مى شود.

(3ـ آفتاب)

مسأله : آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهائى را كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده، و همچنين ميخى را كه به ديوار كوبيده اند و جزء ساختمان حساب مى شود با شش شرط پاك مى كند.

اوّل: چيز نجس، تر باشد پس اگر خشك باشد بايد به وسيله اى آن را تر كنند تا آفتاب آن را خشك كند.

( صفحه 34 )

دوّم: اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند.

سوّم: چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نمى شود، ولى اگر ابر يا پرده به قدرى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند اشكال ندارد.

چهارم: آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشك كند پس اگر مثلاً چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشك شود پاك نمى گردد، ولى اگر باد به قدرى كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده، اشكال ندارد.

پنجم: آفتاب مقدارى از بنا و ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته، يك مرتبه خشك كند، پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند، و دفعه ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روى آن پاك مى شود و زير آن نجس مى ماند.

ششم: بين روى زمين يا ساختمان كه آفتاب به آن مى تابد با داخل آن، هوا يا جسم پاك ديگرى فاصله نباشد.

مسأله : آفتاب حصير نجس را پاك مى كند و همچنين درخت و گياه به واسطه آفتاب پاك مى شود.

مسأله : اگر آفتاب به زمين نجس بتابد، بعد انسان شك كند كه زمين موقع تابيدن آفتاب تر بوده يا نه، يا ترى آن به واسطه آفتاب خشك شده يا نه، آن زمين نجس است، و همچنين است اگر شك كند كه پيش از تابش آفتاب، عين نجاست از زمين برطرف شده يا نه، يا شك كند چيزى مانع تابش آفتاب بوده يا نه، آن زمين نجس است.

مسأله : اگر آفتاب به يك طرف ديوار نجس بتابد، طرفى كه آفتاب به آن نتابيده پاك نمى شود، ولى اگر ديوار به قدرى نازك باشد كه به واسطه تابش به يك طرف، طرف ديگرش هم خشك شود پاك مى گردد.

(4ـ اِسْتِحاله)

مسأله : اگر جنس چيز نجس به طورى عوض شود كه به صورت چيز پاكى درآيد پاك مى شود، و چنين تغييرى را استحاله مى گويند: مثل آنكه چوب نجس بسوزد و