جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 322 )

جنگ به مسلمانان كمك مى كنند و همچنين مسلمانانى كه ايمان آنان ضعيف است كه اگر زكات به آنان بدهند ايمانشان قوى مى شود.

پنجم: خريدارى بنده ها و آزاد كردن آنان.

ششم: بدهكارى كه نمى تواند قرض خود را بدهد، به شرط آن كه قرض در معصيت صرف نشده باشد.

هفتم: سبيل الله، يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد و مدرسه، منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه، كه نفعش به عموم مسلمانان مى رسد و آنچه براى اسلام و مسلمين نفع داشته باشد بهر نحو كه باشد.

هشتم: ابن السبيل، يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده است. احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.

مسأله : احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات نگيرد و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط باندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد.

مسأله : كسى كه مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آنرا مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقيمانده باندازه مخارج سال او هست يا نه، نمى تواند زكات بگيرد.

مسأله : صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است مى تواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد. و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را بصرف مخارج برساند.

مسأله : فقيرى كه خرج سال خود و عيالاتش را ندارد، اگر خانه اى دارد كه ملك او است و در آن نشسته، يا مال سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگر چه براى حفظ آبرويش باشد، مى تواند زكات بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهائى كه به آنها احتياج دارد. و فقيرى كه اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مى تواند از زكات خريدارى نمايد.

مسأله : فقيرى كه ياد گرفتن صنعت براى او مشكل نيست، بنابر احتياط واجب

( صفحه 323 )

بايد ياد بگيرد و با گرفتن زكات زندگى نكند، ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مى تواند زكات بگيرد.

مسأله : به كسى كه قبلا فقير بوده و مى گويد: فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نكند مى شود زكات داد.

مسأله : كسى كه مى گويد: فقيرم، و قبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است كه به او زكات ندهند.

مسأله : كسى كه بايد زكات بدهد، اگر از فقيرى طلبكار باشد، مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند.

مسأله : اگر فقير بميرد و مال او به اندازه قرضش نباشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد بابت زكات حساب كند بلكه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، نيز مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.

مسأله : چيزى را كه انسان بابت زكات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد كه زكات است، بلكه اگر فقير خجالت بكشد، مستحب است مال را به قصد زكات به او داده ولى زكات بودنش را اظهار ننمايد.

مسأله : اگر به اعتقاد اين كه كسى فقير است زكات به او بدهد بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسأله به كسى كه فقير نيست زكات بدهد، چنانچه چيزى را كه به او داده باقى باشد مى تواند پس بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته هر گاه كسى كه آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده كه زكات است بايد عوض آن را بدهد و او به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زكات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و چنانچه در تشخيص مستحق كوتاهى نكرده باشد مثلا بيّنه شرعيّه گواهى بر فقر او داده باشد لازم نيست دوباره از مال خود زكات بپردازد.

مسأله : كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد مى تواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد و اگر در معصيت خرج كرده چنانچه از آن

( صفحه 324 )

معصيت توبه كرده باشد در اين صورت از سهم فقرا مى شود به او داد.

مسأله : اگر به كسى كه بدهكار و مقروض است و نمى تواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد مى تواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند ولى اگر از آن معصيت توبه نكرده باشد بنابر احتياط واجب چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب نكند.

مسأله : كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد، انسان مى تواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.

مسأله : مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مى تواند زكات بگيرد. ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مى تواند زكات بگيرد.

مسأله : مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته بعد از آنكه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد بايد آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد و بگويد آن چيز زكات است.

(شرايط كسانى كه مستحق زكاتند)

مسأله : كسى كه زكات مى گيرد بايد شيعه دوازده امامى باشد و اگر از راه شرعى شيعه بودن كسى ثابت، و به او زكات بدهند، و زكات تلف شود بعد معلوم شود شيعه نبوده لازم نيست دوباره زكات بدهد.

مسأله : اگر طفل يا ديوانه اى از شيعه فقير باشد، انسان مى تواند به ولىّ او زكات بدهد به قصد اين كه آنچه را مى دهد ملك طفل يا ديوانه باشد.

مسأله : اگر به ولىّ طفل و ديوانه دسترسى ندارد مى تواند خودش يا بوسيله يك نفر امين زكات را به مصرف طفل يا ديوانه برساند و بايد موقعى كه زكات را به مصرف آنان مى رساند نيّت زكات كند.

( صفحه 325 )

مسأله : به فقيرى كه گدائى مى كند، مى شود زكات داد، ولى به كسى كه زكات را در معصيت مصرف مى كند نمى شود زكات داد.

مسأله : به كسى كه معصيت كبيره را آشكارا انجام مى دهد احتياط واجب آن است كه زكات ندهند و همچنين است به شارب الخمر.

مسأله : به كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج او بر انسان واجب باشد مى شود زكات داد تا قرضش را بدهد. ولى اگر زن يا كس ديگرى كه مخارجش بر انسان واجب است براى خرجى خود قرض كند انسان نمى تواند بدهى او را از زكات بدهد.

مسأله : انسان نمى تواند مخارج كسانى را كه خرجشان بر او واجب است مانند زن دائمى و اولاد و نوه ها و پدر و مادر و اجداد را از زكات بدهد. ولى اگر مخارج آنان را ندهد ديگران مى توانند به آنان زكات بدهند.

مسأله : اگر انسان زكات به پسرش بدهد كه خرج زن و نوكر و كلفت خود نمايد اشكال ندارد.

مسأله : اگر پسر به كتابهاى علمى دينى احتياج داشته باشد پدر مى تواند براى خريدن آنها به او زكات بدهد.

مسأله : پدر مى تواند به پسرش زكات بدهد كه براى خود زن بگيرد پسر هم مى تواند براى آن كه پدرش زن بگيرد زكات خود را به او بدهد.

مسأله : به زنى كه شوهرش مخارج او را مى دهد، يا خرجى نمى دهد ولى ممكن است او را به دادن خرجى مجبور كنند، نمى شود زكات داد.

مسأله : زنى كه صيغه شده اگر فقير باشد، شوهرش و ديگران مى توانند به او زكات بدهند ولى اگر شوهرش در ضمن عقد شرط كند كه مخارج او را بدهد، يا به جهت ديگرى دادن مخارجش بر او واجب باشد در صورتى كه بتواند مخارج آن زن را بدهد يا بتوان شوهر را مجبور كرد نمى شود به آن زن زكات داد.

مسأله : زن مى تواند به شوهر فقير خود زكات بدهد، اگر چه شوهر زكات را صرف مخارج آن زن و اولادش كند.

( صفحه 326 )

مسأله : سيّد مى تواند از سيّد زكات بگيرد ولى سيّد نمى تواند از غير سيّد زكات بگيرد، ولى اگر خمس و ساير وجوهات كفايت مخارج او را نكند و از گرفتن زكات ناچار باشد، مى تواند از غير سيّد زكات بگيرد. امّا احتياط واجب آن است كه اگر ممكن باشد فقط به مقدارى كه براى مخارج روزانه اش ناچار است، بگيرد.

(نيّت زكات)

مسأله : انسان بايد زكات را به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم بدهد و در نيّت معيّن كند كه آنچه را مى دهد زكات مال است، يا زكات فطره. ولى اگر مثلا زكات گندم و جو بر او واجب باشد، لازم نيست معيّن كند چيزى را كه مى دهد زكات گندم است يا زكات جو.

مسأله : كسى كه زكات چند مال بر او واجب شده، اگر مقدارى زكات بدهد و نيّت هيچكدام آنها را نكند، چنانچه چيزى را كه داده هم جنس يكى از آنها باشد زكات همان جنس حساب مى شود و اگر همجنس هيچ كدام آنها نباشد، به همه آنها قسمت مى شود. پس كسى كه زكات چهل گوسفند و زكات پانزده مثقال طلا بر او واجب است، اگر مثلا يك گوسفند از بابت زكات بدهد و نيّت هيچ كدام آنها را نكند، زكات گوسفند حساب مى شود، ولى اگر مقدارى نقره بدهد به زكاتى كه براى گوسفند و طلا بدهكار است تقسيم مى شود، همچنين است اگر گوسفند را به عنوان بدل ياقيمت بدهدبازتقسيم مى شود.

مسأله : اگر كسى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد چنانچه وكيل وقتى كه زكات را به فقير مى دهد، از طرف مالك نيّت زكات كند كافى است.

مسأله : اگر مالك يا وكيل او بدون قصد قربت، زكات را به فقير بدهند و پيش از آنكه آن مال از بين برود، خود مالك نيّت زكات كند، زكات حساب مى شود.

(مسائل متفرّقه زكات)

مسأله : موقعى كه گندم و جو را از كاه جدا مى كند و موقعى كه انگور خشك شده كشمش شود و موقعى كه رطب خرما شود انسان بايد زكات را به فقير بدهد يا از مال