جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه رساله توضيح المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 48 )

مسأله : كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد كسى را به كمك بگيرد تا او را وضو دهد و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى بايد بنابر احتياط واجب خود او و نائب هردو نيّت وضو كنند و با دست خود مسح نمايد و اگر نمى تواند بايد نايبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند. و به احتياط مستحب در صورت امكان علاوه بر وضو تيمّم هم بكند.

مسأله : هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهايى انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد.

شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

مسأله : كسى كه مى ترسد كه اگر وضو بگيرد، مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند چنانچه وضو بگيرد وضويش بنابر احتياط واجب باطل است ولى اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر داشته، وضويش صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمم كند و چنانچه با آن وضو نماز خوانده احتياط مستحب آن است كه دوباره آن را اعاده نمايد.

مسأله : اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد.

شرط سيزدهم: در اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب نباشد.

مسأله : اگر مى داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.

مسأله : اگر زير ناخن چرك باشد، وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد و چرك زير آن جزء ظاهر به حساب آيد بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند.

مسأله : اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا

( صفحه 49 )

چيز ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن و هم روى آن برساند.

مسأله : اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه; چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد بررسى كند يا به قدرى دست بمالد تا اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.

مسأله : جايى را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد اگر چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد. و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.

مسأله : اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آن جا رسانده يا نه چنانچه احتمال بدهد هنگام وضو ملتفت بوده، وضوى او صحيح است.

مسأله : اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب بخودى خود زير آن مى رسد و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده بايد دوباره وضو بگيرد.

مسأله : اگر بعد از وضو چيزى را كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

مسأله : اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه، و احتمال او از نظر عقلايى به جا باشد در صورتى كه احتمال التفات در حال وضو بدهد وضويش صحيح است.

( صفحه 50 )

(احـكام وضـو)

مسأله : كسى كه در كارهاى وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله : اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه، بنا مى گذارد كه وضوى او باقى است، ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر، وضوى او باطل است.

مسأله : كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.

مسأله : كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده، مثلاً بول كرده، اگر نداند كه كدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد، و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد و اگر بعد از نماز است بايد وضو بگيرد، و خوب است نمازى را كه خوانده دوباره بخواند.

مسأله : اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، چنانچه احتمال التفات در هنگام شروع نماز بدهد نماز او صحيح است، ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد.

مسأله : اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد، و نماز را بخواند.

مسأله : اگر بعد از نماز شك كند، كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است.

مسأله : اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند چنانچه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن وقت پيدا مى كند بايد نماز را در وقتى كه فرصت مى كند، بخواند و اگر وقت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه فرصت دارد فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد و كارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد.

مسأله : كسى كه نمى تواند از خروج بول جلوگيرى كند و به مقدار وضو و نماز وقت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه بول از او خارج مى شود اگر براى او حرجى

( صفحه 51 )

نيست يعنى سختى كه معمولا تحمل نمى شود در آن نباشد بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت بول از او خارج شد بنابر احتياط واجب وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند. و نيز اگر مرضى دارد كه در بين نماز چند مرتبه غائط از او خارج مى شود، اگر براى او حرجى نيست بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت غائط از او خارج شد وضو بگيرد و بقيّه نماز را بخواند.

مسأله : كسى كه غائط پى در پى از او خارج مى شود بايد مثل مسأله قبل عمل كند تا وقتى كه براى او حرجى باشد.

مسأله : در فرض سابق اگر به طورى باشد كه نمى تواند هيچ مقدار از نماز خود را با وضوء بخواند، براى هر نماز يك وضو بگيرد و اگر بين دو نماز، غائط از او خارج نشود مى تواند با يك وضو هردو نماز را بخواند، و قطره هايى كه بين نماز خارج مى شود اشكال ندارد گرچه سزاوار است احتياط مراعات شود.

مسأله : كسى كه بول پى در پى از او خارج مى شود اگر نتواند هيچ مقدارى از نماز را با وضو بخواند مى تواند چند نماز را با يك وضو بخواند مگر اينكه اختياراً بول يا غائط كند يا چيز ديگرى كه وضو را باطل مى كند پيش آيد.

مسأله : اگر مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن غائط خوددارى كنند عمل نمايد.

مسأله : كسى كه غائط پى در پى از او خارج مى شود، بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود، ولى براى به جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط كه بايد بعد از نماز انجام داد در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد لازم نيست وضو بگيرد.

مسأله : كسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله كيسه اى كه در آن، پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند، خود را حفظ نمايد. و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد و كيسه را هم بنابر احتياط واجب تطهيرنمايد. و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به

( صفحه 52 )

جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد. و احتياط واجب آن است كه اگر حرجى نيست براى هر نماز مخرج غائط را آب بكشد.

مسأله : كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، در صورتى كه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيرى نمايد اگرچه متضمن مخارجى باشد و بنابر احتياط واجب اگر مرض او معالجه مى شود خود را معالجه كند.

مسأله : كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، بعد از آن كه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهايى را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد. ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

(چيزهايى كه بايد براى آنها وضو گرفت)

مسأله : براى شش چيز وضو گرفتن لازم است:

اوّل: براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت.

دوّم: براى سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز، حدثى از او سرزده مثلاً بول كرده باشد.

سوّم: براى طواف واجب خانه كعبه.

چهارم: اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد.

پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند.

ششم: براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو، بى احترامى به قرآن باشد بايد بدون اين كه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد يا اگر نجس شده آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند.

مسأله : مس نمودن خط قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خط قرآن براى