جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه532)

كلام مرحوم آخوند

مرحوم آخوند، مى فرمايد: قدر متيقّن از بناى عقلاء در مسأله اصالة عدم النقل در جايى است كه اصلِ نقل، مشكوك باشد و در جايى كه اصل نقل، معلوم است ولى تقدّم و تأخّر آن ـ نسبت به استعمال ـ مشكوك است، ما يا مى دانيم كه عقلاء چنين بنايى ندارند و يا شك داريم. و همين شك، براى ما كافى است. همان طور كه اگر در مورد يك اصل شرعى يا اماره شرعيه، شك در اعتبار آن داشته باشيم نمى توانيم بنا را بر اعتبار آن بگذاريم مثلا در صورت شك در أصالة الحلية كه آيا در شرع وجود دارد يا نه؟ نمى توان بنا را بر حلّيت گذاشت. در اصول عقلائيه نيز همين طور است. اگر شك كنيم كه آيا عقلاء، اصالة عدم النقل را در مورد علم به نقل و شك در تقدّم و تأخّرش ـ نسبت به استعمال ـ اجرا مى كنند و استعمال را ملحق به وضع اوّل مى كنند؟ همين شك، براى عدم حجّيت كافى است. حجّيت، نياز به پشتوانه دارد ولى عدم حجّيت، دليل نمى خواهد و همان شك در اعتبار، براى حكم به عدم حجّيت كفايت مى كند.(1)
حضرت امام خمينى«دام ظلّه» نيز به تبعيّت از مرحوم آخوند همين مطلب را اختيار كرده است،(2) و واقع هم همين است.

كلام محقّق حائرى (رحمه الله)

مرحوم آيت الله حائرى، فرموده است:
در جايى كه تاريخ استعمال، معلوم باشد، مثلا بعد از يك ماه از تحقّق وضع، استعمالى تحقّق پيدا كرده و ما اجمالا مى دانيم نقلى هم در كار بوده است ولى نمى دانيم آيا اين نقل، قبل از استعمال بوده يا بعد از آن؟ در اين صورت، استعمال را بر معناى اوّل، حمل مى كنيم و درحقيقت، اصالة عدم النقل را در رابطه با اين استعمال
  • 1 ـ كفاية الاُصول، ج1، ص34
  • 2 ـ مناهج الوصول إلى علم الاُصول، ج1، ص 132 و تهذيب الاُصول، ج1، ص61
(صفحه533)
پياده مى كنيم و مى گوييم: در حال اين استعمال، نقلى تحقّق نداشته است. ايشان در تعليل كلام خود مى فرمايد:
وضع اوّل، براى ما به عنوان يك حجّت مطرح است. وقتى به استعمال، برخورد مى كنيم مى بينيم نمى توان گفت: در حال اين استعمال، حجّت ديگرى ـ به نام وضع دوّم كه عبارت از همان نقل است ـ وجود داشته است بلكه در وجود حجّت ديگر ـ در حال استعمال ـ شك داريم. و به مجرّد شك، نمى توان از حجّت اوّل ـ كه قطعى است ـ رفع يد كرد. به همين جهت، اصالة عدم النقل را جارى كرده و اين استعمال را بر معناى اوّل حمل مى كنيم.(1)
جواب كلام مرحوم حائرى: 1 ـ جواب نقضى: بنابر آنچه محقّق حائرى (رحمه الله)فرمود نبايد بين جايى كه تاريخ استعمال، معلوم است با جائى كه تاريخ آن مجهول است، تفاوتى باشد زيرا در مورد مجهول بودن تاريخ استعمال نيز شك داريم كه آيا در حال استعمال، حجّت ديگرى وجود داشته يا نه؟ جمله «لايرفع اليد عن الحجّة بغيرالحجّة» در اين جا نيز جريان دارد.
2 ـ جواب حلّى: وضع ـ بما هو وضع ـ حجّت نيست بلكه آنچه حجّت است ظهور مى باشد و با علم به وضع ثانى و شك در تقدّم و تأخّر، ظهورى براى كلام منعقد نمى شود و اصالة عدم النقل نمى تواند موجب انعقاد ظهور شود.(2)
  • 1 ـ دررالفوائد، ج1، ص46 و 47
  • 2 ـ رجوع شود به: مناهج الوصول إلى علم الاُصول، ج1، ص132 و تهذيب الاُصول، ج1، ص62
(صفحه534)
(صفحه535)

امر نهم


حقيقت شرعيّه


(صفحه536)