جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه368)

اشكال بر مرحوم آخوند:

اوّلا: مطلب فوق با مبناى مرحوم آخوند در بحث حروف سازگار نيست. ايشان كلام مشهور در مورد اسماء و حروف ـ كه مى گفتند در اسماء وضع عام و موضوع له عام و در حروف وضع عام و موضوع له خاص است ـ را رد كرده و فرمود: «لحاظ خصوصيت  ـ چه خصوصيت ذهنيه باشد و چه خصوصيت خارجيه ـ در موضوع له و مستعمل فيه محال است، زيرا لحاظ هركدام داراى تالى فاسد است». و بعد از اثبات استحاله، مبناى خود را مطرح كرد كه حروف و اسماء در تمام مراحل يكسانند ولى ظرف استعمال آنها با يكديگر تفاوت دارد.
ما مى گوييم: اگر در بحث حروف اين گونه با قاطعيت مسأله لحاظ را محال دانستيد، چرا وقتى به باب خبر و انشاء مى رسيد به كلمه «لايبعد» تعبير مى كنيد؟ آنچه از «لايبعد» استفاده مى شود اين است كه احتمال دارد مسأله خبر و انشاء به گونه ديگرى باشد و بين «بعتُ اخبارى» و «بعتُ انشائى» در معنا فرق باشد. آيا چه خصوصيتى در مورد خبر و انشاء وجود دارد كه اين گونه تعبيرى آورده ايد ولى در مورد اسماء و حروف با قاطعيت، حرف مشهور را رد كرده و نتيجه گرفتيد بين حروف و اسماء مغايرتى نيست؟
ثانياً: واقعيت مسأله اين است كه تفاوت بين اسماء و حروف، تفاوت واقعى و حقيقى است. و آن واقعيتى كه اسماء از آن حكايت مى كنند، غير از واقعيتى است كه حروف از آن حكايت مى كنند و به تعبيرى كه ما گفتيم: كلمه «ابتداء» اسم است و از مفهوم و عنوان ابتداء حكايت مى كند. ولى «مِنْ» از معنونها و نسبت هاى خارجيه كه بين دو طرف حاصل مى شود حكايت مى كند. واقعياتى كه «مِنْ» از آنها حكايت مى كرد واقعيت قسم چهارم است كه در مباحث گذشته پيرامون آن سخن گفتيم. بنابراين بين «مِنْ» و «ابتداء» تفاوت كامل وجود دارد و نمى توان موضوع له و مستعمل فيه آن دو را يك چيز دانست.
مسأله خبر و انشاء را نيز روى همين مبنا حل كرده مى گوييم:
(صفحه369)
اگرچه در بحث ابتداء دو لفظ داريم، لفظ «ابتداء» به عنوان اسم و لفظ «مِنْ» به عنوان حرف و در باب «بعتُ» يك لفظ، ولى چه مانعى دارد كه همين جمله داراى دو معناى متضاد و دو حقيقت باشد؟ «بعتُ خبرى» به معناى حكايت از واقعيتى است كه در زمان گذشته در خارج اتفاق افتاده است. ولى «بعتُ انشائى» فاقد معناى حكايت است ومى خواهد به نفس همين لفظ، ايجاد بيع كند. بنابراين تفاوت بين «بعت خبرى» و «بعتُ انشائى» از جهت مقام استعمال نيست بلكه مغايرت بين آن دو، مربوط به موضوع له و مستعمل فيه است. اين معنا مورد قبول عرف نيز مى باشد. و مؤيد اين معنا اين است كه كلمه «فروختم» در فارسى داراى دو معناست: يكى «فروختم در زمان گذشته» و ديگرى «با اين جمله انشاء بيع كردم» و اگر ما «بعتُ» خبرى و انشائى را به معناى «فروختم» ترجمه مى كنيم اين به معناى اشتراك در معنا نيست بلكه «فروختم» داراى دو جهت است و عين همين بحث كه در «بعتُ» است، در كلمه «فروختم» نيز مطرح است كه آيا «فروختم خبرى» با «فروختم انشائى» در چه جهت تفاوت دارند؟ به نظر ما در «فروختم» فارسى نيز همان دو معناى متضادّ كه در «بعتُ» است، وجود دارد.
نتيجه اين كه، هرچند ما خودمان در توضيح كلام مرحوم آخوند اين حرف را مطرح كرديم ولى اين شبيه به يك مغالطه بود و الاّ خودِ «فروختم» هم دو معنا دارد. بنابراين، به نظر ما اختلاف بين خبر و انشاء مربوط به معنا و مستعمل فيه است و ما نمى توانيم ملتزم شويم كه معنا و مستعمل فيه آن دو يك چيز است ولى جاى استعمال آنها فرق مى كند.
اشكال: با توجّه به اين كه در مقام اخبار و انشاء، خود جمله مطرح است نه لفظ مفرد، پس در «بعتُ» يك مادّه وجود دارد و يك هيئت. مادّه آن «بيع» و هيئت آن «هيئت متكلّم وحده» است. حال جاى اين سؤال است كه وقتى ما مى گوييم: «بين «بعتُ خبرى» و «بعتُ انشائى» تفاوت وجود دارد»، آيا واضع علاوه بر وضع هريك از مادّه و هيئت به طور جداگانه، وضع ديگرى براى جمله نيز دارد؟ و به عبارت ديگر: با توجّه به اين كه مسأله خبر و انشاء در رابطه با جمله مطرح است آيا واضع، جداى از
(صفحه370)
وضع مادّه و هيئت، وضع سوّمى ـ در رابطه با خبر و انشاء ـ براى جمله نيز دارد؟ اگر پاسخ اين سؤال منفى است پس چگونه مى توان خبر و انشاء را از جمله «بعتُ» استفاده كرد؟ بلى، اگر مى توانستيم بگوييم: «واضع اين هيئت را يك بار براى خبر و يك بار براى انشاء وضع كرده است»، مشكل حلّ مى شد ولى ما مى دانيم كه وضع در مورد «بعتُ» تفاوتى با وضع در مورد «ضربتُ» ندارد و همان گونه كه در مورد «ضربتُ» نمى توان ملتزم به دو وضع ـ يكى براى خبر و يكى براى انشاء ـ شد در مورد «بعتُ» نيز نمى توان به چنين چيزى ملتزم شد. بلكه آنچه در مورد «ضربتُ» و «بعتُ» مطرح است وضع «مادّه ضَرْب و بَيْع» و وضع «هيئت متكلّم وحده» براى معانى خود مى باشد. و روشن است كه نمى توان اين خصوصيت ـ استعمال در خبر و انشاء ـ را از مختصات مادّه «بيع» و يا از مختصات «هيئت متكلم وحده» دانست. پس شما كه مى گوييد: «موضوع له و مستعمل فيه در خبر غير از موضوع له و مستعمل فيه در انشاء است»، اين تفاوت از كجاى صيغه «بعتُ» استفاده مى شود؟
بررسى اشكال: اشكال فوق سبب مى شود كه ما از آنچه در مورد خبر و انشاء گفتيم ـ يعنى تفاوت معناى «بعتُ خبرى» با معناى «بعتُ انشائى» ـ و در دوره قبل نيز آن را تقويت كرديم، صرف نظر كرده و مسير كلام را در مورد خبر و انشاء تغيير داده و بگوييم:
«ضرْب» يك واقعيت است و ما وقتى مى گوييم «ضربتُ»، از وقوع ضرب در زمان گذشته خبر مى دهيم. ولى وقتى در مقام اخبار مى گوييم: «بعتُ»، اين جمله در عين حال كه در مقام اخبار استعمال شده ولى از انشاء بيع در زمان گذشته خبر مى دهد، زيرا بيع بدون انشاء نمى شود. و به عبارت ديگر: مخبرٌبه در «بعتُ اخبارى» عبارت از انشائى است كه در زمان گذشته تحقّق پيدا كرده است. و در حقيقت، ارتباط با انشاء در رابطه با «بعتُ خبرى» نيز محفوظ است. حال كه چنين است مى گوييم: خصوصيت انشائيت در رابطه با «مادّه بيع» ـ با قطع نظر از هيئت ـ است. «بيع» را در لغت به «مبادلة مال بمال» معنا كرده اند. اين مبادله به معناى مبادله مكانى و جابه جا شدن
(صفحه371)
ثمن و مثمن نيست بلكه مراد مبادله انشائى يعنى مبادله در تمليك و ملكيت است. فقهاء نيز همين معنا را مورد بحث قرار مى دهند و اين گونه نيست كه بيع در لغت معناى اخبارى داشته باشد و در كلمات فقهاء معناى انشائى پيدا كند. و اگر اختلافى بين لغت و تعريف فقهاء وجود دارد مربوط به خصوصيات است و اختلاف در خصوصيات معنايش اين نيست كه «بيع» در اصطلاح فقهاء غير از «بيع» در لغت است. بيع در لغت به معناى «مبادلة مال بمال» آمده است و در اصطلاح «انشاء تمليك عين بمال». اين اختلاف به معناى اين نيست كه «بيع» در اصطلاح داراى معناى انشاء است ولى در لغت معناى اخبارى دارد. بلكه بيع ـ همان گونه كه گفتيم ـ هم در لغت و هم در اصطلاح فقهاء داراى معناى انشاء است. بنابراين اگرچه ما از جمله «باع زيد داره» به جمله خبريه تعبير مى كنيم، ولى اين جمله خبريه حكايت از انشاءگذشته دارد و به معناى «صار إنشاء البيع متحققاً فيما مَضى» است. حال مى گوييم: واضع، «هيئت فَعَلْتُ» را وضع كرده تا گاهى دلالت بر گذشته و گاهى دلالت بر حال كند، همان گونه كه در هيئت «يَفْعَلُ» مى گوييد: گاهى دلالت بر حال و گاهى دلالت بر استقبال مى كند بدون اين كه حاليت و استقباليت، دو معناى متضاد در مضارع به وجودآورد. مضارع حالى با مضارع استقبالى از نظر ماهيت فرقى ندارند و تنها تفاوتى كه بين آن دو وجود دارد تفاوت از نظر زمان است. در «بعتُ» نيز مى گوييم: با توجّه به اين كه در مادّه بيع، يك معناى انشائى غيرقابل انفكاك از لفظ بيع وجود دارد بنابراين، «بعتُ خبرى» و «بعتُ انشائى» از جهت معنا فرقى ندارند و تنها تفاوتى كه بين آن دو وجود دارد، تفاوت از نظر زمان است. «بعتُ خبرى» دلالت بر انشاء بيع در زمان گذشته و «بعتُ انشائى» دلالت بر انشاء بيع در زمان حال مى كند. در نتيجه فرقى كه بين «بعتُ خبرى» با «بعتُ انشائى» وجود دارد، اوّلا: فرق ماهوى نيست بلكه عنوان انشاء در هردو محفوظ است و فرق فقط از جهت زمان است. ثانياً: هيئت متكلّم وحده در ماضى براى اين وضع شده است كه گاهى دلالت بر زمان گذشته و گاهى دلالت بر زمان حال كند. اين معنا در «هيئت باع و يبيع» وجود ندارد و مخصوص هيئت متكلّموحده و متكلّم
(صفحه372)
مع الغير(1) در ماضى است.
اين بهترين راه براى فرار از آن اشكال است.
اشكال: ممكن است كسى بگويد: آنچه گفته شد، در مورد بيع و نكاح و امثال اين ها مورد قبول است ولى در مورد جمله خبريه اى كه در مقام انشاء استعمال شده قابل قبول نيست، مثلا در جمله «يُعيد الصلاة» يا «يغتسل» ـ اگر در مقام انشاء استعمال شوند ـ معناى انشائيت نه در مادّه «اعاده» و «اغتسال» وجود دارد و نه در جمله خبريه، پس اين قسم از انشائيات را چگونه حل مى كنيد؟
جواب: استعمال «بعتُ» در مقام انشاء و اخبار استعمال حقيقى است ولى استعمال جمله خبريه «يُعيد» و «يغتسل» در مقام انشاء، استعمالى مجازى است، و در استعمال مجازى، تعدد وضع و وضع خاص لازم نيست، بلكه فقط نياز به مجوّز و مصحّح دارد.

ماهيت خبر و انشاء

ماهيت خبر روشن است. بهوسيله جمله خبريه مى خواهيم از واقعيتى خبر دهيم كه در زمان گذشته تحقق يافته يا در حال حاضر مشغول تحقق يافتن است و يا در آينده تحقق مى يابد. خود معناى خبر نيز چنين است، يعنى مستمع در جريان واقعيت نيست و شما مى خواهيد با جمله خبريه او را از واقعيت مطّلع كنيد.
ولى ماهيت انشاء قدرى ابهام دارد و براى روشن شدن معناى انشاء لازم است در دو مرحله بحث كنيم:

مرحله اوّل

آيا لفظ در حقيقت انشاء نقش دارد؟

وقتى با لفظ «بعتُ» انشاء بيع مى كنيم آيا اين لفظ هم، در حقيقت انشاء نقش دارد
  • 1 ـ در جايى كه بايع متعدّد باشند.