جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه اصول فقه شیعه
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه575)
اين كثرت استعمال را پذيرفت.(1)
اين حرف، صحيح است ولى نكته اى كه در اين جا لازم است ملاحظه شود اين است كه آيا ثمره عملى بر چه چيز مترتّب است؟ آنچه موجب مى شود «صلّ عند رؤية الهلال» را بر معناى مستحدث حمل كنيم، آيا كثرت استعمال در لسان رسول خدا (صلى الله عليه وآله)به تنهايى چنين نقشى دارد يا اين كه اگر كثرت استعمال در زمان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به اين حدّ نرسيده بود ولى در مجموعه جامعه اسلامى ـ اعم از رهبر و مردم ـ اين كثرت، به حدّ وضع تعيّنى رسيده بود همين كفايت مى كند كه ما «صلّ عند رؤية الهلال» در لسان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را بر معناى جديد حمل كنيم؟ ظاهر اين است كه همين مقدار كفايت مى كند و لازم نيست كثرت استعمال در لسان خصوص رهبر، به حدّ وضع تعيّنى برسد.
مثال: كلمه بسيجى در فرهنگ انقلاب ما داراى معناى خاصّى است كه در لغت به اين معنا نيست. آيا اين كلمه در لسان حضرت امام خمينى«دام ظلّه» چند بار استعمال شده است كه به حدّ وضع تعيّنى رسيده است؟ شايد ايشان بيش از 50 بار استعمال نكرده باشد. ولى استعمال ايشان، ملاك نيست. الان نزد مردم انقلابى ايران، اين كلمه بسيجى ـ روى كثرت استعمال ـ به حدّى رسيده است كه وقتى اطلاق شود، معناى جديد از آن فهميده مى شود. و كسى احتمال نمى دهد كه از آن، معناى لغوى اراده شود اين مسأله، نه تنها در لسان مردم است بلكه خود امام بزرگوار«دام ظلّه» ـ كه توجه به موقعيت استعمالى اين لفظ در بين توده مردم و جامعه دارد ـ نيز وقتى اين كلمه را مى فرمايد، بر همين معنا حمل مى شود.
اين جاكسى نمى تواند بگويد: مگر حضرت امام«دام ظلّه» چندبار كلمه بسيجى را در اين معنا استعمال كرده است كه به حدّى رسيده باشد كه ما را از قرينه بى نياز كند؟ لازم نيست در كلام ايشان كثرت استعمال باشد بلكه كثرت استعمال در جامعه اسلامى هم
  • 1 ـ كفاية الاُصول، ج1، ص33 و 34
(صفحه576)
كفايت مى كند. همان طور كه ممكن است كسى كه براى اولين بار كلمه بسيجى را به كار مى برد، با توجه به آنچه در جامعه مى بيند، اين لفظ را در معناى جديد استعمال كند.
بنابراين آنچه مرحوم آخوند فرمود كه «ما وضع تعيّنى در خصوص لسان شارع را قبول نداريم»، حرف صحيحى است ولى ما مى گوييم: چنين چيزى لازم نيست بلكه حصول وضع تعيّنى در لسان جامعه اسلامى، براى ثبوت حقيقت شرعيه كفايت مى كند، و همان ثمره اى كه در بحث حقيقت شرعيه گفتيم بر آن مترتب مى شود.
اللّهم وفّقنا لما تحبّ وترضى
الحمد لله ربّ العالمين
بهار 1374